descent

/dəˈsent//dɪˈsent/

معنی: نژاد، سرازیری، نزول، هبوط
معانی دیگر: فرود، فرو روی، پایین روی، زیرروی، فروشد، تبار، نسب، تخمه، نسل، پروز، فروسویی، زیرسویی، شیب، (با: on یا upon) یورش، حمله ی ناگهانی، خراب شدن سر کسی، سر زده رفتن، تن در دادن، افتادن (مثلا به روزگار بد)، به خود هموارسازی، پست سازی، راه سرازیر، راه پرشیب، انحطاط، سقوط، زوال، افول

جمله های نمونه

1. her descent to begging and stealing
تن در دادن او به گدایی و دزدی

2. an easy descent
سرازیری (یا فرود روی) ملایم

3. the mongols' descent on the town
هجوم مغولان به شهر

4. the unexpected descent of five guests
پیدا شدن سرو کله ی پنج مهمان به طور غیرمنتظره

5. the river's gradual descent to the sea
شیب تدریجی رودخانه تا دریا

6. i am of persian descent
من از تبار ایرانی هستم.

7. naheed started a chary descent of the stairs
ناهید با احتیاط از پله ها شروع به فرود آمدن کرد.

8. the plane began its descent into tehran
هواپیما فرود خود را به تهران آغاز کرد.

9. The descent of the mountain took nearly two hours.
[ترجمه ایمان پوررضا] فروریزی کوهستان تقریبا دو ساعت به طول انجامید.
|
[ترجمه نازنین] پایین آمدن از کوه تقریبا دو ساعت طول کشید
|
[ترجمه گوگل]فرود کوه نزدیک به دو ساعت طول کشید
[ترجمه ترگمان]سقوط کوه حدود دو ساعت طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We watched anxiously during her descent from the tree.
[ترجمه سیروس پارسی] ما هنگام پایین آمدن او از درخت با نگرانی نگاه میکردیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در هنگام فرود آمدن او از درخت با نگرانی تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]با نگرانی در حین فرود آمدن او از درخت، با نگرانی به او نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He traces his descent back to an old Norman family.
[ترجمه گوگل]او تبار خود را به یک خانواده قدیمی نورمن برمی‌گرداند
[ترجمه ترگمان] رد پای خودش رو به یه خانواده قدیمی \"نورمن\" نشون میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I made a slow and painful descent down the stairs.
[ترجمه گوگل]به آرامی و دردناک از پله ها پایین آمدم
[ترجمه ترگمان]آهسته و دردناک از پله ها پایین آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Humans and other apes followed separate lines of descent from a common ancestor.
[ترجمه گوگل]انسان‌ها و سایر میمون‌ها خطوط جداگانه‌ای را از یک اجداد مشترک دنبال می‌کردند
[ترجمه ترگمان]انسان ها و کپی های دیگر از یک جد مشترک پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plane was making its final descent so we had to fasten our seat belts.
[ترجمه گوگل]هواپیما در حال فرود نهایی خود بود، بنابراین ما مجبور شدیم کمربندهای خود را ببندیم
[ترجمه ترگمان]هواپیما داشت آخرین فرود را انجام می داد، بنابراین مجبور شدیم کمربند ایمنی را ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is a writer of Indian descent and draws upon diverse cultural influences.
[ترجمه گوگل]او نویسنده ای هندی تبار است و از تأثیرات فرهنگی متنوعی بهره می گیرد
[ترجمه ترگمان]او نویسنده نژاد هندی است و تاثیرات مختلف فرهنگی را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He claims to have traced descent from Christopher Columbus.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که نسبش را از کریستف کلمب ردیابی کرده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که از نژاد کریستوفر کولمبوس رد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She's a woman of mixed/French descent.
[ترجمه گوگل]او زنی با تبار مختلط/فرانسوی است
[ترجمه ترگمان]او زنی است از نزول و نژاد فرانسوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نژاد (اسم)
issue, pedigree, race, strain, blood, descent, phylum, stirps

سرازیری (اسم)
slide, slant, slope, tilt, downhill, declivity, descent, pitch

نزول (اسم)
discount, devolution, fall, descent, downturn, fall-off

هبوط (اسم)
fall, descent

تخصصی

[زمین شناسی] نشیب، سرازیری، زمین پست .
[حقوق] توارث، وراثت
[ریاضیات] نزول، سقوط، هبوط، نشیب

انگلیسی به انگلیسی

• going down; downward slope; lineage; sudden attack; handing down of property; act of lowering oneself morally
a descent is a movement from a higher to a lower level.
your descent is your family's origins.

پیشنهاد کاربران

drop
fall
خب، اول از همه باید بگم که "descent" و "tradition" دو مفهوم متفاوتی هستند، اگرچه در برخی موارد ممکنه به یکدیگر مرتبط باشند.
"Descent" به معنای نسب یا اصل و نخستی فرد یا چیزی است. این می تواند به معنای نسبت فیزیکی ( مثل اصل یک فرد از یک خانواده یا گروه قومیت ) یا حتی معنوی ( مانند منشأ یک ایده یا باور ) باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

از سوی دیگر، "tradition" به معنای الگویی از عمل و باورها است که از نسل به نسل منتقل می شود. این ممکن است شامل رسوم و سنت های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی یا حتی خانوادگی باشد که به صورت ثابت و مداوم از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
بنابراین، می توان گفت که "descent" به نسبت فیزیکی یا معنوی اشخاص یا چیزها مرتبط است، در حالی که "tradition" بیشتر با الگوها، رسوم، و سنت های اجتماعی و فرهنگی مرتبط است.
موارد کاربرد این دو مفهوم می توانند بسیار متنوع باشند. از جمله اینکه در بحث روانشناسی یا اجتماعی می تواند به "descent" به عنوان یک جنبه از هویت شخصیتی یا فرهنگی اشاره کرد، و همچنین می توان در حوزه فقه و قانون، به تبار یا نسبت افراد اشاره کرد. از سوی دیگر، "tradition" در بحث های فرهنگی و اجتماعی به مقوله هایی مانند مراسم، جشن ها، آیین ها و عادات روزمره اشخاص مرتبط است.
از منابعی که می توانید برای ادامه مطالعه استفاده کنید، می توان به دایرةالمعارف بریتانیکا یا دیگر منابع در حوزه های فرهنگی و جامعه شناسی اشاره کرد.
منبع CHAT GPT4. 00

تبار
می تونید در بعضی یا بسیاری از متون به این معنا هم به کار ببرید
it can refer to the origin or background of a person in terms of family or nationality.
می تواند به منشاء یا پیشینه یک فرد از نظر خانواده یا ملیت اشاره کند.
Poll of 6, 752 people of African descent in 13 countries finds almost half have experienced discrimination.
...
[مشاهده متن کامل]

She's a woman of mixed/French descent.
They trace their line of descent back to a French duke.
He claims direct descent from Mohammed.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/descent?q=descent
the descendants of one individual [https://www. vocabulary. com/dictionary/descent]
نوادگان یک فرد
دودمان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : descend
اسم ( noun ) : descent / descension
صفت ( adjective ) : descending
قید ( adverb ) : _
اصل و نسب
descent ( باستان شناسی ) ==واژه بیگانه: descent 1واژه مصوب: تبارتعریف: پیوند و ارتباطی که فرد با نیا یا گروهی از نیاکان خود دارد==descent ( جامعه شناسی ) ==واژه بیگانه: descent 1واژه مصوب: تبارتعریف: پیوند و ارتباطی که فرد با نیا یا گروهی از نیاکان خود دارد==descent ( حمل‏ونقل هوایی ) ==واژه بیگانه: descent 2واژه مصوب: کاهش ارتفاعتعریف: کم شدن یا کم کردن ارتفاع هواگَرد==descent ( علوم گیاهی )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مصوب: تباره
تعریف: توالی جمعیت های نیایی ـ زادگانی در طی زمان

توارث ( تابعیت )
اصل خون ( در تابعیت )
قانون نسل ( تابعیت )
پایین رفتن و فرود آمدن
اصالت، نژاد
کاهش
تخمه
Going down
نماد تسلیم و ناکامی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس