پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٦٦٣)
حباب ماهی
( کسب وکار ) : نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی
( تبلیغات و بازاریابی ) : هدف گذاری رفتارمند توضیح: استفاده از رفتار کاربران در محیط سایت یا نرم افزار برای نمایش تبلیغات و پیشنهادهای مرتبط با علایق ...
تصویر پیکسلی
در دل ماجرا بودن
در دل اتفاقی بودن اتفاقی را از نزدیک تجربه کردن با گوشت و پوست و استخوان حس کردن
گشت وگذار
امضا ( در معنای استعاری )
( به پلیس ) تحویل دادن
تپه سار
این واژه در گویش اهالی روستای حصار شهرستان تربت حیدریه به مراسمی اشاره دارد که در ایام عید برگزار می شد و مردم در یک مکان دور هم جمع شده و به تفریح م ...
( محاوره ای ) : چاردیواری یه چیزه، خونه یه چیز دیگه ست توضیح: واژۀ house ( چاردیواری ) به محل فیزیکی زندگی ما اشاره دارد، درحالی که home ( خونه ) یع ...
اَلگواِسپیک توضیح: آمیزشی از دو واژۀ algorithm و speak و به معنی عباراتی رمزی است که کاربران فضای مجازی استفاده می کنند تا بدین وسیله، بدون آنکه الگ ...
دیدگاهی جالب را درباره معنای استعاری این عبارت می توانید در پیوند زیر بیابید:
رشد شخصیت رشد شخصیتی
F*** em all ( ابداع دنیل ریکاردو، رانندهٔ فرمول ۱ )
علوم پایه
Level
Fundamental sciences
( عامیانه ) : بالا زدن آدرنالین کسب ناگهانی و بسیار زیاد انرژی
کاهش ارزش سرمایه های ثابت/ غیرمنقول ( مصرف/ زوال آن ها )
سرمایۀ ثابت
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان پردازش شناختی
فرایند نگهداری زیستی فرایند حفظ حیات
گلخانه نگهداری زیستی/ حفظ حیات
گلخانه
ابزارهای کمکی شغلی
در این راه/ مسیر مثال: I believe I should do all I can to proactively achieve my goals, avoiding harm in doing so.
�با آرزوی عمری طولانی و سرشار از موفقیت�
خلاصه نامه
حفظ کردن مثال: Espouse the dignity of persons.
( مدیریت و کسب وکار ) : رهبری غیررسمی توضیح: اشاره به موقعیتی دارد که فرد در یک گروه از لقبی رسمی برخوردار نیست که نشان دهندۀ مقام رهبری او باشد، ام ...
همچنین اشاره به زمانی دارد که سیستم یا طرحی جدید در دنیای واقعی و به صورت آزمایشی اجرا می شود.
پیامد در پی داشتن
پتوی آرامش
راه دادنِ چیزی به درون چیزی دیگر مثال: Asking yourself how to enable each cornerstone in each function of a process does this.
in siloes: با گوشه نشینی/ تک روی
( کنترل و تضمین کیفیت ) : بازبینی مبدأ توضیح: بازبینی کیفی پیش از تحویل به مشتری
قبول مسئولیت
Cost of non - quality
اهمیت دادن
ابزار کاری/ شغلی
خطا و اشتباه
Cover Your Ass
شکل دیگر این عبارت taking the heat away است.
بار/ سنگینی مسئولیت را از روی دوش کسی برداشتن
medical physician
ارتباط سه مرحله ای توضیح: نوعی ارتباط که در آن ابتدا فرستنده ( کاربر 1 ) پیامی را به دریافت کننده ( کاربر 2 ) منتقل می کند، سپس کاربر 2 دریافت آن پی ...
خلق موقعیت ( با تشکر از نظر کاربر Intangible )
طبق معنای سوم فرهنگ وبستر: classify
تمرکز بر جنبه های مثبت مثبت بینی مثبت نگری
اجازه دادن پذیرا بودن
با یادآوریِ . . . با توجه به . . . ( که در گذشته اتفاق افتاده/ گفته شده/ و غیره )
( دارای بار معنایی منفی ) : به بهانۀ چیزی
سرسری انجام دادن کاری
عجین شدن با چیزی
پول ساز سودآور
از کار انداختن مانع کاری شدن حذف کردن مثال: Kelly’s supervisor felt procedure compliance was sufficient—which tends to numb independent thinking abo ...
1. A ‘break - in period’ typically refers to an initial phase during which a new process, system, or expectation is tested and adjusted. 2. Break - ...
توجیه پذیر
حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man act ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی ...
حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر ...
حکم مرده ( همچنین dead man act یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی تو ...
( کسب وکار ) : پایان/ خاتمۀ همکاری
دایرۀ پذیرش
فروشگاه چندمنظوره
فرهنگ کمبریج: To do something as the next part of an activity or period of development فرهنگ وبستر: To complete ( an activity or process that has be ...
فرهنگ کمبریج: To do something as the next part of an activity or period of development فرهنگ وبستر: To complete ( an activity or process that has be ...
reactive: پس کنش گر proactive: پیش کنش گر ( با تشکر از پیشنهاد کاربر حسن امامی در مدخل واژۀ proactive )
proactive: پیش کنش گر reactive: پس کنش گر ( با تشکر از پیشنهاد کاربر حسن امامی )
با جان/ سلامت/ پول کسی بازی کردن
( معمولاً داری بار معنایی منفی ) : در امری مشکلی ندیدن
مشکلی را جدی نگرفتن
( سازمان ها و شرکت ها ) : ایمن آگاه
( طبق معنای نخست فرهنگ وبستر ) : یادآور شدن وظیفۀ کسی به او
( کاملاً ) مشخصه/ معلومه مثال: You can tell she's been working out—look how big her biceps are! Can you believe he's incredibly rich? You could neve ...
تربیت
ساندویچی
نکوهش ناپذیر
Vast majority
باعث شونده
نشانگر چیزی بودن مثال: The reduced production points to declining efficiency within the plant.
نمودارسازی
خبر دادن از چیزی
شناخت آگاهی
دنبال گرفتن
گردشگری صنعتی
بسنده کردن
بهترین در نوع خود
جمع ( گروه افراد )
( بسته به بافت متن ) : شاخه/ حوزه/ زمینۀ فعالیت
به قیمتِ
لازم
دستبرد فکری با استفاده از هوش مصنوعی
reallocation ( مترادف )
طبق فرهنگ آکسفورد: To take a particular direction or often have a particular quality مثال: His views tend towards the extreme.
تغییر
به طور هدف مند
تنوع پذیری
طبق فرهنگ وبستر: Done or made in a quick or cursory manner
طبق توضیحی در فرهنگ کالینز: You use less than to say that something does not have a particular quality. For example, if you describe something as les ...
غافل ماندن
واحد
تمکین تخصص/ مهارت احترام به تخصص/ مهارت
زنده ( به معنای کنونی، حال حاضر و. . . )
( طبق فرهنگ کمبریج ) : در جست وجوی کسی/ چیزی بودن
( اصطلاح ) : مانند فشنگ از جا در رفتن
به قیمتِ چیزی بودن/ تمام شدن مثال: Accomplishing production objectives to the detriment of the safety of assets.
تب نفاسی/ پس از زایمان ( مترادف با puerperal fever )
پایش پذیری
فشار
سرپیچی کردن
( در نقش صفت و ) طبق فرهنگ وبستر: Involving or using step - by - step procedures whose rationale is usually not explained. مثال: A cookbook approach
طبق فرهنگ آکسفورد: In a way that shows that you really mean the opposite of what you are saying.
ناکارآمد مشکل دار معیوب
موشک کمکی
موشک سوخت جامد/ جامدسوز
چیزی را از سر گذراندن
علت کاوی
آسیب/ خطر را در پی داشتن
معیار موفقیت
در مسیر درست قرار دادن/ راهنمایی کردن
گارد داشتن در مقابل نظرات دیگران ( غرور )
در یک کلام
تشویق شده حمایت شده
نقطه ضعف و آسیب پذیری
شرکت هواپیمایی
زیرساخت عملیاتی
حیرون و سیرون موندن
سوخت گیری مجدد هواپیما در شرایطی که یک موتور روشن باشد.
مخالف بودن با حرف یا عملی
تعامل و برقراری ارتباط غلط، ناکافی، مبهم و. . .
( در معنای استعاری ) : پر بودن تقویم کاری
اولویت داشتن ارجحیت داشتن
پذیرفته نبودن چیزی مثال: Failure really is not an option: هیچ عذری برای قصور/ شکست پذیرفته نیست
نوسان داشتن مثال: Recall that nominal human reliability tends to hover between 99 and 99. 9 percent.
سند راهنما ( همچنین ) دستنامه
( کسب وکار ) : فرایند تبدیل توضیح: هر عملی که در آن با تغییر و تبدیل هایی به ورودی موردنظر ارزش افزوده شده و سپس خروجی موردانتظارِ مشتری تولید می شو ...
When about to
با نزدیک شدن به
باعث شناخت و درک بهتر چیزی شدن مثال: This article aims to offer insight into the challenges of remote working.
محافظ ماشه
دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد
( مدیریت و کسب وکار ) : نوعی جلسۀ توجیهی پیش از شروع کار توضیح: جلسه ای اصولی و برنامه ریزی شده که به صورت روتین و با هدف آشنایی کارکنان با تمام جنب ...
بسیار مهم و حیاتی
تحلیل حالات و اثرات شکست
دست به دست دادن
تروما
دور کردن
قدم گذاشتن در جای نادرست
پیاده راه
بیماری شغلی
عظیم و پرقدرت
توجه صرف وقت مثال: Nuclear weapons are dismantled at the U. S. Department of Energy’s ( DOE ) Pantex facility near Amarillo, Texas, where “much ado” ...
پریدن
دستگاه فروش خودکار
Imagine a bell that has been rung; once it rings, you cannot undo the sound. The phrase emphasizes the lasting impact of knowledge once it has been r ...
کمال در عمل
زمین زدن ( معمولاً توسط مشکلات و فشارها )
محل تحویل سفارش به مشتری ( معمولاً در رستوران یا فست فودی )
تحویل سفارش به مشتری
صفت مسئله ای که با آن نمی توان ( به راحتی ) کنار آمد.
وب تون؛ نسخۀ دیجیتال مانهوا ( کتاب های کمیک کرۀ جنوبی )
به خاطر به دلیل بنا به در مقابل
موقعیتی که در آن تصمیم گیری تحت تأثیر احساسات، فشارها و. . باشد.
( بسته به بافت جمله شاید ) : پیش بینی کردن
ناکارآمد
ازپیش تعیین شده
عدم توانایی در تصمیم گیری صحیح
فنی کار
بی چون وچرا
تصویری که از چیزی در ذهن دارید.
طبق معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر: بسیار خطرناک و آسیب زا
بوده، هست و خواهد بود
اجازه هیچ اشتباهی نداشتن مثال: An unforgiving environment where false moves can prove fatal
اختیار دادن به شخصی دیگر
مدل ذهنی
خضوع فکری پذیرش اینکه ممکن است فکر، نظر، باور و اندیشه هایمان غلط باشد و اینکه هر کس از اندیشه ای محدود برخوردار است.
ارشد
حاضر مثال: Current risk conditions and activities during the task
مرتبه بار دفعه
( سیاست، مدیریت و برنامه ریزی ) : کاوش تأثیرات مقررات گذاری بررسی نظام مند جنبه های مثبت و منفی مقررات و ضوابط موجود که به تصمیم گیری های آگاهانه و ...
( سیاست، مدیریت و برنامه ریزی ) : کاوش تأثیرات مقررات گذاری بررسی نظام مند جنبه های مثبت و منفی مقررات و ضوابط موجود که به تصمیم گیری های آگاهانه و ...
دخالت دستی انسان
اطلاع
پذیرش ( و پشت سر گذاشتن رویدادی نامطلوب ) برای مثال، هر سازمانی باید پذیرای تهدیدهای مختلف باشد؛ این جمله در بطن خود به این مفهوم اشاره دارد که ساز ...
میدانی مثال: In - field observation
غیرعادی غیرطبیعی ناهنجار
فشار روغن
سوخت گیری
چندوجهی
موردانتظار
( اقتصاد ) : پربازده، پرسود مثال: Retailers were among the top - performing shares in the first half of the year.
آماده بودن
درحال انجام
الگوی فکری
تفکر مبنایی/ مبنامحور
سر از پا نشناختن
To push, poke, or pierce something through, between, or through into or something. In this usage, a noun or pronoun is used between "stick" and "thro ...
خوابیدن به تخت خواب رفتن
تفاوت anticipate و foresee طبق فرهنگ وبستر: Although the words anticipate and foresee have much in common, anticipate implies taking action about or ...
تفاوت anticipate و foresee طبق فرهنگ وبستر: Although the words anticipate and foresee have much in common, anticipate implies taking action about or ...
حکم کردن ایجاب کردن واجب دانستن مثال: Wisdom demands that organizations become more realistic about what it takes to create and maintain a productiv ...
حکم می کند
حدس احتمالی ( غیردقیق )
( صنایع ) : حفظ عملکرد
ثابت/ پایدار نگه داشتن
سامان دادن
اختیار
باب میل
دخل و تصرف
امپراطوری های استعماری
بافت مند
If you tighten your grip on something, or if your grip tightens, you hold the thing more firmly or securely. To control a place or situation more st ...
در نقش صفت: ارادی مانند planning error
پشت سر کسی را خالی کردن
عادت کردن، خو گرفتن مثال: Come to terms with modern life
به توافق رسیدن مثال: The company has come to terms with the union.
سبک
( کسب وکار ) : آموزش کارکنان خط تولید
بسته به بافت جمله: ابزار
Engineering Organization
نظام مهندسی
( حمل ونقل ) : اشاره به قابلیتی در انواع بارکش/ باربرها ( trucks ) دارد که می توان در حین حرکت و بدون توقف، بین حالت های مختلف رانندگی جابه جا شد. م ...
Reacting is quick. Responding is slower.
Reacting is quick. Responding is slower.
Involving less money than had been planned for
طبق معنای هشتم فرهنگ وبستر: Typical
( عامیانه در رانندگی ) : راه دادن
زهکش سیلاب
خودرویی که در تقاطع قصد حرکت به سمت راست دارد.
( راه و شهرسازی ) : باند جاده
از انجام وظیفه سر باز زدن
( کامپیوتر ) : پیکربندی های مخفی اشاره به پیکربندی ها/ تنظیماتی در نرم افزارها و سیستم های مختلف دارد که برای کاربر معمولی قابل مشاهده نیست و برای اج ...
Incorrectly or improperly positioned
( همچنین nothing/not anything to speak of ) طبق فرهنگ کمبریج: Not enough of something to make it worth talking about
طبق فرهنگ کمبریج: Very little of something مثال: "Did you get much rain while you were in Singapore?" "None to speak of. "
پس انداز ( بودجۀ ) اضطراری
حراست
اسکرید
( صنعت ) : محفظه ای حفره مانند در اطراف مخازن مختلف
توجیه سازی پیش از شروع کار
( راه سازی و شهرسازی ) : سطح تقاطع راه آهن و جاده
ماشین دوار
برابر بودن
کراس باک: تابلویی به شکل X که در تقاطع راه آهن و جاده استفاده می شود و ورود قطار و بسته بودن جاده برای خودروها را نشان می دهد.
معنای be a drag on someone/something طبق فرهنگ کمبریج: To slow down or limit the development of someone or something
باسواد
It is typically used to refer to a person having a comprehensive understanding of a particular topic or concept. Having control over a situation or ...
بالا و پایین کردن سبک و سنگین کردن
مطلوب
( همچنین hi alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن
( یا high alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن
به موقع بودن
افزایش تدریجی/ آرام آرام مثال: Pressure creeps up out of control.
( صنعت ) : بازۀ عملیاتی میزان مشخص فشار، ولتاژ و. . . که باید در ابزارهای گوناگون محل کار مورداستفاده قرار بگیرد.
طبق فرهنگ کمبریج: Used to say that it is very likely that something is true or will happen
( محاوره ای ) : اینکه جدید نیست! اینکه طبیعیه! جدی؟! نمی دونستم ^_^ نه بابا D: * دقت کنید که این اصطلاح در واقع زمانی به کار می رود که شما از حرف طر ...
( کسب وکار ) : موضوع فعالیت
حوزۀ عملکردی برای مثال، پنج حوزۀ عملکردی شرکت/ سازمان معمولاً از این قرار است: مدیریتی، عملیاتی، مالی، بازاریابی و فروش، تحقیق و توسعه
مفهوم �انجام کار آن طور که هست� در مقابل Work - as - imagined
مفهوم �انجام کار آن طور که باید� در مقابل Work - as - done
آموزش با رویکرد هدف مند ( رویکرد هدف مند یه آموزش ) : آموزش در این رویکرد متناسب با هدف صورت می گیرد.
مهارت های پایه و اساسی در انجام هر کاری
( کسب وکار ) : تعیین مأموریت/ هدف
بی حسی برای عمل یا جراحی ( متضاد با ) : general anesthetic یا بیهوشی
تکریم
قطع همکاری
کنترل کیفی
جلوگیری از وارد شدن آوار، نخاله های ساختمانی و. . . به قسمتی از محل کار که ممکن است ضرر اقتصادی یا خطر جانی در پی داشته باشد.
( کسب وکار ) : الزامات کیفی مدنظر مشتری/ انتظارات کیفی مشتری
پست گذاری در شبکه های اجتماعی
( دانشگاهی ) : اشتغال به تحصیل
( هوانوردی ) : مدیریت منابع خدمه استفاده از تمام منابع موجود به بهترین شکل برای داشتن پروازی ایمن
هیجان ( تب ) رسیدن به نوک قله/ وسواس اتمام کار/ وسواس رسیدن به هدف: این اصطلاح مربوط به ورزش کوهنوردی است که وقتی شخص به نزدیکی نوک قله می رسد، وسواس ...
یکی از چندین معانی این واژه: نسخۀ بزرگداشت نویسنده
گروه کاری
ارزیدن
( عامیانه ) : روی هوا انجام دادن کاری
( دارای بار معنایی منفی ) : سر دوراهی قرار دادن
طبق فرهنگ وبستر: A noteworthy quality of poise and effectiveness
( بسته به بافت ) : بدتر و بدتر شدن
( طبق فرهنگ کمبریج ) : نقاط حساس The part of an activity, such as a job, where the most problems are likely to be found. ( عامیانه ) : لبۀ تیغ
به نقطه ای رسیدن
Connecting Turning on
✅ واژۀ سال 2023 به انتخاب فرهنگ وبستر
دلیل
وجود مثال: Moment - by - moment reality of human error
در سطح عالی، تمام وکمال
ابزار کمکی
خطر از بیخ گوش گذشتن شانس آوردن ( عامیانه )
( عامیانه ) روی کاغذ
( طبق فرهنگ وبستر ) تخمینی: The pipe's nominal size رضایت بخش: Everything was nominal during the launch.
دنیای تجاری
سوءنیت
طبق فرهنگ وبستر: confuse ( به اشتباه ) یکی دانستن، هم ردۀ چیزی به حساب آوردن
طرفه العین
زندگی فکری
دانشگاه غیردولتی/ انتفاعی/ خصوصی
مدرسۀ شبانه روزی
( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت وگویی خلاصه در حد 2 تا 5 دقیقه در ابتدای هر جلسه که به موضوعی مرتبط با ایمنی ( ترجیحاً در محل یا طی فرایند کار ) م ...
( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت وگویی خلاصه در حد 2 تا 5 دقیقه در ابتدای هر جلسه که به موضوعی مرتبط با ایمنی ( ترجیحاً در محل یا طی فرایند کار ) م ...
( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت وگویی خلاصه در حد 2 تا 5 دقیقه در ابتدای هر جلسه که به موضوعی مرتبط با ایمنی ( ترجیحاً در محل یا طی فرایند کار ) م ...
انتظار می رود که. . .
بالا و پایین تکان دادن سر به نشانۀ تأیید یا افسوس
سریع و مؤثر واکنش نشان دادن
جایزالخطا، خطاپذیر
آتش زا
نقطۀ شروع
به جایی نمی رسید ( فایده ای ندارد )
به تفصیل
به تفصیل
مهارنشدنی
نقطۀ محوری
خیزآب
کار در ارتفاع
کشتی با عمق آبخور بیشتر از ۱۵ متر
کشتی تجاری
کشتی تجاری
معادل شناخته شده و جاافتاده: مالکیت فکری
خدشه دار شدن
فشار باد لاستیک
محدودۀ عملیاتی ایمن
تباه ساختن
Near - miss
near - hit
Intermediate goods
فیزیکی
میزان دارایی/ سرمایۀ شخصی
نثر مسجع
مثل خرما پخش کردن
موردحمایت
راهنمای استفاده مترادف با user guide و user manual
Emergency brake ( e - brake ) , handbrake, parking brake
دنده سبک
lower gear
دنده خلاص
طبق فرهنگ وبستر: شیفت One's turn in an orderly schedule
توانایی/ شایستگی/ حق انجام کاری را داشتن از پس خرج انجام کاری برآمدن
ارزیابی بی طرف مثال: An independent review is the process whereby a service being provided by an organization is evaluated by an external party in o ...
تثبیت شده
دلخور بودن/ ناراحت بودن/ عصبانی بودن از چیزی، اعصاب نداشتن به خاطر چیزی: Her computer crashed an hour ago and she's lost a morning's work - she's not ...
Submarine school
بلااستفاده
control panel
چگالنده
نیروگاه بخار
کارآموز
( محاوره ای ) با کله سراغ کاری رفتن با ذوق و انرژی کاری را شروع کردن
فیزیک بهداشت
علاقه مند کردن
روشنگر راه
از دور کنار گذاشته شدن ( کنار رفتن )
هارنس کمربند ایمنی حمایل
بی برنامگی، بی نظمی در برنامه
ناکارآمد مانند: poor tools
نیروگاه هسته ای
محافظت چندلایه
flagship phone: موبایل پرچمدار
روی مخ بودن روی اعصاب راه رفتن
مترادف با have/pitch a tantrum: Used to mean a child has an angry outburst or someone who is not a child gets very angry and upset and behaves like a ...
مترادف با throw/pitch a tantrum: Used to mean a child has an angry outburst or someone who is not a child gets very angry and upset and behaves like ...
To kiss someone quickly and lightly To give someone a quick kiss, especially on the side of the face
( مخفف: LLM ) مدل زبانی بزرگ
( لاتین ) جمع verbum: واژگان
( لاتین ) واژه جمع: verba
استفادۀ زیاد از چیزی، پر بودن از چیزی She tends to be heavy on the salt: انگار خیلی نمک می خوره The engine is heavy on fuel: موتور پر از سوخته
کسب و کار سنتی ( حضوری )
در دنیای فیلم و سریال به محتواهای اضافی ای ( bonus material ) که در دیسک های بلوری یا دی وی دی وجود دارد گفته می شود؛ از پشت صحنه و مصاحبه با بازیگرا ...
در ایمیل یعنی: please find attached
به این معنی که در چه زمانی ( کاری را تمام کردید/ به حضور در مکانی پایان دادید ) . مثال: زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه در مقابل، attended from را د ...
به این معنی که از چه زمانی ( کاری را شروع/ در مکانی حضور یافتید ) . مثال: زمان شروع تحصیل در دانشگاه در مقابل، attended to را داریم؛ یعنی زمان پای ...
مترادف با nebula: سحابی
سیاه چاله ای که توسط یک رمبش گرانشی ایجاد شده است.
Extremely luminous
Producing radio emissions.
( عامیانه و برای ابراز تعجب ) : جان؟! جانم؟!
خودتو از شام نندازی
A rhetorical question indicating one's bewildered disgust at some immoral, indecent, or heinous display.
اغلب در گفتار عامیانه و به صورت a - scared و به معنای scared و afraid.
The terms ‘emic’ and ‘etic’ were borrowed from the study of linguistics. Specifically, ‘etic’ refers to research that studies cross - cultural differ ...
The terms ‘emic’ and ‘etic’ were borrowed from the study of linguistics. Specifically, ‘etic’ refers to research that studies cross - cultural differ ...
تحصیلات تکمیلی
graduate education
نایب رئیس/ معاون
در کاری از کسی پیشی گرفتن/ جلو افتادن/ زودتر رسیدن و. . .
مترادف با Play - Doh: خمیر بازی
مترادف با clay dough
کسی چه می دونه؟! از کجا معلوم؟!
فراجاذبه طبق ویکی پدیا، یعنی شرایطی که نیروی جاذبه در آن بیش تر از نیروی جاذبۀ موجود در سطح زمین است.
It is the principal unit of time used in the ship's log. It is a function not only of time but the ship's position in the galaxy and its velocity.
دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشتی/ سفینه مترادف با ship's log
دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشتی/ سفینه مترادف با captain's log
خیط شدن/ بی ریخت شدن اوضاع
در ترافیک گیر کردن
( عامیانه - تقریباً توهین آمیز ) : خطاب کردن سیاه پوستان
از کوره در رفتن، کنترل خود را در عصبانیت از دست دادن
تخت عمل/ جراحی
دعوا داشتن با سر جنگ داشتن با
offensive or vicious
روی اعصاب/ مخ کسی راه رفتن
The important point to consider.
طبق فرهنگ مکمیلان: Be able to choose anyone or anything.
آرام و قرار نداشتن
Securities that are difficult to sell or value due to their unusual characteristics or the lack of an active market for them.
گل سرسبد
An expression used to describe an object that is better than all of the other ones in it's category.
عذاب وجدان داشتن
خنگ خدا
عین آدم رفتار نکردن
Used to express pain or shock.
چسب حرارتی
A particular speech style characteristic of homosexual male characters.
فوق العاده unrelenting imaginative: فوق العاده خیال انگیز
An official selection is any film that was submitted to the festival, was accepted by the appropriate pre - screening committee, and paid the entry f ...
وعده گاه
طبق فرهنگ وبستر: . A central meeting place . A crucial point especially where a decision must be made
فرهنگ آکسفورد: . Behave in a fair or honourable way; abide by the rules فرهنگ کالینز: To do things in the accepted way or in the way that you are to ...
خودچیرگی
استقلال طلبی
بازاریابی در بستر شبکه های اجتماعی
جلب مشتریان بزرگ تر و بهتر برای کسب وکارهای کوچک و نوپا
معصومیت
آمرزیده: . Having asked God to forgive one's sins
( طبق فرهنگ وبستر ) کنار گذاشتن: . To remove ( people or things that are not wanted ) from a group
سوت کشیدن قطار
استراحت مطلق
absolute repose
طبق فرهنگ وبستر: . Having official power to make important decisions
. To persuade ( someone ) to act differently
دیگر معانی این واژه در فرهنگ وبستر: 1. An athletic competition or race 2. A usually public presentation or appearance ( as in a particular role ) 3 ...
On a hot streak: روی دور پیروزی افتادن
If you have something going for you, or if something has something going for it, there are certain advantages that will make the end result successfu ...
پذیرش اجتماعی
دوآتشه مثال: Earnest fan
حقوق ( مترادف با maintain your innocence ) : . To say that you are not guilty
حقوق ( مترادف با protest your innocence ) : . To say that you are not guilty
تعریف این عبارت در مقدمۀ کتاب The Secrets Behind Subtle Psychology: You know why most people have a tendency to not get people to do what they want a ...
معنای فرهنگ کمبریج: An area or strip of land that no one owns or controls, such as a strip of land between two countries' borders, especially in a wa ...
نبرد سنگر به سنگر
فرهنگ وبستر: In or into a situation or position in which one attacks or fights against someone or something فرهنگ آکسفورد: . Act or be ready to act ...
( عامیانه ) : تو کف کسی بودن، روی مخ بودن کسی
طبق فرهنگ کمبریج: بالاترین میزان یا سطحی که چیزی به آن رسیده است. مثال: . The Dow Jones index closed at a record high on Monday
زوال ( افول ) دموکراتیک
کنش
کشورهای عضو سازمان های سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و. . . خاص مانند سازمان اتحادیهٔ اروپا را گویند.
( داستان نویسی ) : پرداخت صحنه
مهارت افزایی
در زمینۀ مدیریت: Nowadays, taking ownership means more than being responsible and accountable. Ownership means being resolute, solving problems, with ...
( در دنیای کسب و کار ) : Small and Midsize Business
پرشور و حرارت
☑️ واژۀ سال 2022 به انتخاب فرهنگ وبستر: https://www. merriam - webster. com/words - at - play/word - of - the - year
طبق فرهنگ وبستر: . To use one's time and effort to help others مثال: . They freely gave of their time when their help was needed
خود را جای دیگری گذاشتن
رمزگردانی
بازمتن سازی
رمزگردانی طبق فرهنگ آکسفورد: . Convert ( language or information ) from one form of coded representation to another
Knowledgeable about the basics of ( something ) مثال: . She is well/solidly grounded in mathematics سررشته داشتن در چیزی، سر در آوردن از چیزی
نادرست
مفهوم کلی
( خودمانی ) تعریف کردن
بلوک شهری
قابل ملاحظه: In the Old Testament, we can read the respectful account of Abraham’s willingness to plunge a dagger through the heart of his young son ...
به لطفِ، به عنایتِ
مکان خطرناک
معنای shame someone into/out of something در فرهنگ کمبریج: . To cause someone to do or not to do something by making them feel ashamed
معنای shame someone into/out of something در فرهنگ کمبریج: . To cause someone to do or not to do something by making them feel ashamed
کلیشه ای، معمول: employed reason
برگ برنده
وسوسه
بهره بردن: Sales and motivation consultant Cavett Robert captured the Social Proof principle . nicely in his advice to sales trainees
یا not much/enough in the way of something یعنی not much of something مثال: . The town has little in the way of leisure facilities
آزمون ( آزمایش ) تعیین کننده
پیشنهاد خرید
زنجیره بی پایان The Endless Chain Method is a method of prospecting in which a salesperson asks customers to suggest other customers who might be int ...
طبق فرهنگ وبستر و در نقش صفت: . Desiring, intending, professing, or having the potential to be
به باور رسیدن
مترادف با: tough sell hard sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax increase is ...
مترادف با: hard sell not an easy sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax incre ...
مترادف با: tough sell not an easy sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax incr ...
دانش رسان
Science communication describes a variety of practices that transmit scientific ideas, methods, knowledge and research to non - expert audiences in a ...
طرح جلسه
مدیر/ سرپرست واحد مهندسی شرکت/ سازمان
طبق فرهنگ کالینز: You use expressions like as things go or as children go when you are describing one person or thing and comparing them with others ...
طبق فرهنگ کالینز: You use expressions like as things go or as children go when you are describing one person or thing and comparing them with others ...
پرداختن به ( حل و فصل کردن ) یک موقعیت/ شرایط پیش آمده اندیشیدن به آن موقعیت/ شرایط پیش آمده از راهی مشخص
( عامیانه ) آب روی آتش: معمولاً برای داروهایی که تأثیرگذاری سریع دارند به کار برده می شود. مثال: Vaccines are not quick - acting but rely on the gr ...
رازدار
طبق فرهنگ وبستر: . To use ( something ) in an effective way
عائد شدن: . What had puzzled me was what the companies got out of the deal
پیامد داشتن
برپا شدن: If there were any regrets after the billboard went up, who could they conceivably hold responsible but themselves and their own damnably st ...
طبق فرهنگ کالینز: Of, supplying, or dealing in many related products and services, as opposed to a . single or limited one
مخابره کردن
لو دادن
1. چینی کمونیست 2. وابسته به ( دارای ملیت ) جمهوری خلق چین * چینی سرخ یا چینی کمونیست ظاهراً نامی است که غربی ها بر مردم جمهوری خلق چین نهاده اند.
اردوگاه اسرا
کارگروه ( کمیته ) رفع قحطی و گرسنگی: As part of the Neighbors in Need Working Group, the Hunger Relief Committee seeks to reduce hunger by engaging a ...
تعامل اجتماعی
طبق فرهنگ وبستر: . To catch and hold the attention of especially to force an interview
توجه داشته باشید که این واژه طبق فرهنگ وبستر می تواند بار معنایی مثبت �باهوش و مبتکر� را هم داشته باشد.
فراموشی سازمانی: بسیاری از سازمان ها در معرض خطر از دست دادن یاد و خاطرۀ خویش در ذهن کارکنانشان هستند؛ زیرا کارکنان، سازمان را خیلی زود و بدون انتقال ...
طبق فرهنگ وبستر این معنا را هم می دهد: ( To change in character or condition ( CONVERT
سیستم اعلام حریق
اِعمال کردن مثال: Perhaps we can avoid a confrontation with the rule by refusing to allow the requester to commission its force against us in the fir ...
1. تمایل مشتریان به پرداختن پولی بیش تر برای کالایی از برندی مشهور: مثلاً افراد حاضرند برای خرید خودروی مرسدس 10 برابر بیش تر هزینه کنند، با این که م ...
معامله ( مقابله ) به مثل
طبق وب گاه Dictionary. com: . To come down upon something in a sudden, swift attack نمونه: . The army swooped down on the town
قابل باور
( حیات وحش ) : انجام اقداماتی جهت دعوت به جفت گیری
طبق فرهنگ وبستر: . To cause ( someone ) to remember or think of ( something )
مترادف mass buying و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای
مترادف bulk purchasing و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای
به طوری نامعمول ( عجیب )
استبداد شرقی
کمونیسم بدوی
معنی دوم فرهنگ وبستر: . To weaken or destroy ( someone or something ) gradually
طبق فرهنگ کمبریج: . Things that are common in normal life but are not part of your experience
( شعر ) خودساخت/ خودسرود
منظوم
put in motion or move to act
فراگزاره ای
قدم اول
keep a check on ( sth ) : حواست به ( فلان چیز ) باشه
افزودن فرهنگی Culture add is when you hire to add diversity to your team's culture ( for example, different skills, personalities, backgrounds, etc. ...
تناسب فرهنگی 1. Cultural fit is the likelihood that a job candidate will be able to conform and adapt to the core values and collective behaviors th ...
ملیت
( در دنیای کسب و کار ) : همه پذیری
طبق فرهنگ وبستر: to find out or report the status of someone or something especially as part of a regular pattern of communication or monitoring
شرکت کارگزاری
مهم بودن برای من
مشاور املاک
Client Business means any activity that is a commercial or business activity of a business, whether registered as such or not, including private comp ...
طبق فرهنگ وبستر: ارتباط برقرار کردن
طبق فرهنگ وبستر: ایجاد تفکر قالبی ( که به عنوان اسم همان stereotyper است. )
نسبتاً ( و نه کاملاً ) مطمئن بودن دربارۀ چیزی
طبق معنی چهارم فرهنگ وبستر: a usually initial set of critical observations or data used for comparison or a control
این واژه در حوزه های مختلف معنی خاص خودش را دارد، اما در معاملات ملکی کوتاه شدۀ Comparables است و اشاره به آن املاکی دارد که در ناحیه ای مشخص دارای و ...
( عامیانه ) : حرفی توش نیست متضاد با leave much to be desired/leave a lot to be desired/leave a great deal to be desired
طبق فرهنگ وبستر ( به طور کلی ) : a person's manner in dealing with others
بر مبنای مشارکت/ تعامل/ کار گروهی
( به نوعی و بسته به بافت جمله شاید ) : اظهار وجود
طبق آخرین معنای فرهنگ وبستر: اقدامی صحیح/ مناسب کردن
طبق فرهنگ وبستر ( در زبان عامیانه ) : to return to a place, person, etc. , in order to try something again or to get additional information
همخوانی داشتن
تمام وکمال
تغییرپذیر
طبق فرهنگ کمبریج: 1. If a story in the news has legs, it will continue for a long time 2. If something has legs, it can continue to exist and be succ ...
معنای make it a point to ( do something ) طبق فرهنگ وبستر: . To give one's attention to ( doing something ) to make sure that it happens
ممیز مالیاتی
if/when/as the spirit moves someone: یعنی فرد کاری را به دلخواه انجام می دهد، به جای این که فکر کند باید این کار را انجام دهد �اختیار خود را داشت ...
Convenience offerings are products and services consumers generally don't want to put much effort into shopping for because they see little differenc ...
توانایی و استعداد ذاتی
استاندارد
برنامه ریزی آموزشی
ظهور ناگهانی
چاپ درخواستی
اگر در متنی بیاید می توان به صورت عامیانه �رفتن سر اصل مطلب� ترجمه اش کرد.
اقدامات
فروشگاه حضوری
طبق معنای سوم این واژه در فرهنگ وبستر ( به زبان عامیانه ) خودرویی بزرگ را گویند.
( عامیانه ) خودکشی کردن
مدخل های parlay into:
به حداقل رساندن تفاوت ها
طبق فرهنگ وبستر: to repair, adjust, or work with something in an unskilled or experimental manner
طبق فرهنگ وبستر: carefully chosen and thoughtfully organized or presented
برای این عبارت معادل �جایگاه مکتب گونه ( در بازار ) � را برگزیدم؛ چراکه اشاره به موقعیت و جایگاهی از شرکت دارد که در آن، مشتریان کم، اما وفادار خود ر ...
برای این عبارت معادل �محصول مکتب گونه� را برگزیدم؛ چراکه اشاره به دسته ای از محصولات شرکت دارد که مشتریان کم، اما وفادار خود را در بازار دارد. و چون ...
بسیار کارا و دارای عملکردی فوق العاده
اثر شاخ ( شاخ شیطان ) - اثر ( خطای ) تعمیم: به زبان ساده یعنی جزء را به کل تعمیم دادن؛ اگر فرد یا سازمان در زمینه ای منفی است، تمام وجودشان در نگاه م ...
رئیس هیئت مدیره با COB یا Chair of the Board هم شناخته می شود.
مخفف Environmental, Social, and Governance به معنای �شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی�
معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر: شخصیت مثال: . The CEO must be very aware of their tenor
فرهنگ شرکتی
مدیر بخش
با نام �مدیر ارشد فنی� هم شناخته می شود. *با مدیر ارشد فناوری اطلاعات ( Chief Information Officer ) اشتباه نشود.
مدیر ارشد سرمایه گذاری
مدیر ارشد استراتژی
مدیر ارشد ریسک
Within ( someone ) division
مدیر ارشد اجرایی
طبق دیکشنری کمبریج اشاره به نرخی دارد که کارمندان یک شرکت به دلایلی مانند نارضایتی یا ناتوانی آن را ترک می کنند و دیگرانی جایگزینشان می شوند. بنابرا ...
دومین معنای این واژه در فرهنگ وبستر: the care and management of property and the provision of equipment and services ( as for an industrial organizat ...
در کسب وکار و تجارت یعنی مکانی که در آن ارزش آفریده می شود.
مدل کسب وکار/ مدل تجاری اشاره به برنامۀ شرکت برای کسب سود دارد؛ شناسایی بازار هدف و محصولات یا خدماتی که شرکت قصد عرضه شان را دارد.
سهم داشتن، دخیل بودن
ترجمۀ برگشتی/ معکوس
مجلس ترحیم، تشییع جنازه، مجلس ختم
کلمه ای که علاوه بر معنای لغوی اش بار احساسی جانبی، چه مثبت چه منفی، دارد.
به معنای hat tip یا همان �کلاه از سر برداشتن به نشانۀ احترام� است که برای اشاره به منبع یک سخن، اصطلاح و . . . در متون و کتاب ها به کار برده می شود.
به یادماندنی و باارزش، آن چه که لایق ماندگاری برای مدتی طولانی است.
گولوم طور ( گالوم طور ) : گولوم یا Gollum یکی از شخصیت های داستان ارباب حلقه هاست. او فردی بود که چهره و رفتاری زشت و وابستگی زیادی به دارایی هایش دا ...
ابزار بلاغی * توجه داشته باشید که در مترادف های این واژه �persuasive device� و �stylistic device� هم آمده اند.
اصطلاح pay to do sth دارای سه معنی است: 1. کسب سود یا صرفه جویی با انجام کاری: . It just wasn't paying to keep a brick - and - mortar storefront run ...
آزمایش سیفلیس تاسکیگی؛ مطالعه ای که یکی از نهادهای دولت فدرال آمریکا متولی انجام آن با هدف مطالعه اثرات ماندگار سیفلیس روی بدن انسان بود.
طبق توضیح و مثال فرهنگ وبستر می تونه به معنای �زمینه ساز چیزی بودن� باشه: . Poor neighborhoods can be fertile soil for crime
حمایت از برند
فهرست کردن موردی
فرم سفارش
مدت ثابت، دورۀ زمانی معین
آیسخینس ( از خطیبان یونان باستان )
بهتر بودن در ( ارائه خدمت، فراهم کردن نتیجه و. . . )
خرد ( حکمت ) عامیانه
در زبان غیررسمی ایالات متحده بعضاً از این واژه برای اشاره به آمریکایی - ایتالیایی ها و سفیدپوست نبودنشان استفاده می شود.
When you approach a task, problem, or situation in a particular way, you deal with it or think about it in that way.
تئاتر بداهه
روان شناسی فیزیولوژیک
مقدار بسیار زیادی از
تو دردسر افتادن در مضیقه قرار گرفتن
در استراتژی محتوا با معانی �پیگیری� و �هدایت کردن� همراه است.
بی دوام
تضمین رضایت
تعویض روغن
مهندس داده
مصورسازی داده
تحلیل گر کسب وکار
تحلیل گر داده
تکنیک های کمّی
تفکر آماری
شخصی که هرروزه در حال رفت وآمد به محیط کارش است.
رفتار ارادی ( اختیاری )
بهبود خود به خودی
این واژه به معنای �جلو و عقب رفتن در فایل های صوتی و ویدئویی� نیز می باشد.
a cross - functional team is a working group that’s comprised of professionals from a variety of different areas within an organization. Oftentimes, ...
تغییری چشمگیر
( در نظریه آشوب ) جاذب
پرداخت جزئی که تقریبا نصف پرداختی اصلی می باشد.
طبق فرهنگ وبستر می تواند به معنای پست شغلی نیز باشد ( professional or official position ) : . His job combines the functions of a manager and a worker
compensation expectations: در مصاحبه های شغلی؛ پرسیدن از کاندیدا درباره میزان حقوق درخواستی او و مطابقت آن با سطح مهارت ( های ) او
واحد منابع انسانی
�کارشناس عمومی منابع انسانی� که در ایران بیشتر با همان عنوان �کارشناس منابع انسانی� شناخته می شود.
کنش غیربیانی ( غیرمستقیم، منظوری )
این واژه معادل �deification� به معنای �خداسازی� است.
ترجمه قرضی
طبق دیکشنری Merriam Webster، این واژه می تواند معانی همچون بی روح ، بی حال و بی اشتیاق بودن، بعلاوه ناامیدی را نیز داشته باشد.
این مخففی برای عبارات لاتین sub verbo یا sub voce است که وقتی می خواهیم به معنای یک لغت خاص در لغت نامه یا فرهنگ عمومی استناد کنیم، می توانیم از آن ب ...
این واژه همچنان می تواند مخففی برای عبارت لاتین per procurationem باشد که به معنای �به وکالت از� یا �به نمایندگی از � می باشد. مثلا: Noah Webster p. ...
وقتی از این مخفف استفاده می کنیم که بخواهیم خواننده را به صفحه ای راهنمایی کنیم که در آن اطلاعات بیشتری در مورد موضوعی که بعد آن از این مخفف استفاده ...
این واژه مترادفی برای urban نیز بوده است که هر دوی آن ها از صفت لاتین urbanus گرفته شده اند.
این واژه می تواند معانی دیگری نیز داشته باشد: 1. فریادزدن: " . . . He bayed and jeered as much as was necessary at the Prime Minister" 2. اصرار در در ...
Binky می تواند به معنای نوعی حرکت از خرگوش ها باشد که در آن می پرند و درحالیکه همچنان در هوا هستند مثل آکروبات ها پیچ می خورند. این حرکت، خوشحالی خرگ ...
واکنش فلیمن یا پاسخ فلیمن ( Flehmen response ) رفتاری است که در آن حیوان، لب بالای خود را جمع کرده و دندان های جلو را به نمایش می گذارد؛ درحالیکه معم ...
کد رهگیری
( حقوق ) حدود اختیارات و وظایف
صیغه طلاق
Divorce Bureau
عقد نکاح
( حقوق ) تعیین تکلیف
رأی بدوی
کفگیر سوراخ دار
( عامیانه ) در معرض خطر مترادف با: sitting duck
To help someone, to offer assistance
Medium term
Full - time
بیشترین تاکید را روی ( چیزی ) گذاشتن تمام هم و غم خود را صرف ( چیزی ) کردن
In one's best intrest ( to do sth ) : به نفع ( شخص ) است ( که . . . را انجام دهد )
دل مشغولی یا نگرانی درمورد اتفاقی در آینده
معذب بودن
پیش خرید