پیشنهاد‌های ابوالفضل عشقی (٦٦٣)

بازدید
١,٧٠٦
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حباب ماهی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( تبلیغات و بازاریابی ) : هدف گذاری رفتارمند توضیح: استفاده از رفتار کاربران در محیط سایت یا نرم افزار برای نمایش تبلیغات و پیشنهادهای مرتبط با علایق ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصویر پیکسلی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دل ماجرا بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دل اتفاقی بودن اتفاقی را از نزدیک تجربه کردن با گوشت و پوست و استخوان حس کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گشت وگذار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

امضا ( در معنای استعاری )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( به پلیس ) تحویل دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تپه سار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه در گویش اهالی روستای حصار شهرستان تربت حیدریه به مراسمی اشاره دارد که در ایام عید برگزار می شد و مردم در یک مکان دور هم جمع شده و به تفریح م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( محاوره ای ) : چاردیواری یه چیزه، خونه یه چیز دیگه ست توضیح: واژۀ house ( چاردیواری ) به محل فیزیکی زندگی ما اشاره دارد، درحالی که home ( خونه ) یع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَلگواِسپیک توضیح: آمیزشی از دو واژۀ algorithm و speak و به معنی عباراتی رمزی است که کاربران فضای مجازی استفاده می کنند تا بدین وسیله، بدون آنکه الگ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاهی جالب را درباره معنای استعاری این عبارت می توانید در پیوند زیر بیابید:

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشد شخصیت رشد شخصیتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

F*** em all ( ابداع دنیل ریکاردو، رانندهٔ فرمول ۱ )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علوم پایه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Level

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fundamental sciences

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) : بالا زدن آدرنالین کسب ناگهانی و بسیار زیاد انرژی

پیشنهاد
٠

کاهش ارزش سرمایه های ثابت/ غیرمنقول ( مصرف/ زوال آن ها )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرمایۀ ثابت

پیشنهاد
١

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

پیشنهاد
٠

درمان پردازش شناختی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرایند نگهداری زیستی فرایند حفظ حیات

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلخانه نگهداری زیستی/ حفظ حیات

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلخانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابزارهای کمکی شغلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این راه/ مسیر مثال: I believe I should do all I can to proactively achieve my goals, avoiding harm in doing so.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

�با آرزوی عمری طولانی و سرشار از موفقیت�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خلاصه نامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حفظ کردن مثال: Espouse the dignity of persons.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مدیریت و کسب وکار ) : رهبری غیررسمی توضیح: اشاره به موقعیتی دارد که فرد در یک گروه از لقبی رسمی برخوردار نیست که نشان دهندۀ مقام رهبری او باشد، ام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همچنین اشاره به زمانی دارد که سیستم یا طرحی جدید در دنیای واقعی و به صورت آزمایشی اجرا می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیامد در پی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتوی آرامش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه دادنِ چیزی به درون چیزی دیگر مثال: Asking yourself how to enable each cornerstone in each function of a process does this.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

in siloes: با گوشه نشینی/ تک روی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کنترل و تضمین کیفیت ) : بازبینی مبدأ توضیح: بازبینی کیفی پیش از تحویل به مشتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قبول مسئولیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cost of non - quality

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اهمیت دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابزار کاری/ شغلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطا و اشتباه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cover Your Ass

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکل دیگر این عبارت taking the heat away است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بار/ سنگینی مسئولیت را از روی دوش کسی برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

medical physician

پیشنهاد
٠

ارتباط سه مرحله ای توضیح: نوعی ارتباط که در آن ابتدا فرستنده ( کاربر 1 ) پیامی را به دریافت کننده ( کاربر 2 ) منتقل می کند، سپس کاربر 2 دریافت آن پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خلق موقعیت ( با تشکر از نظر کاربر Intangible )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق معنای سوم فرهنگ وبستر: classify

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمرکز بر جنبه های مثبت مثبت بینی مثبت نگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجازه دادن پذیرا بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با یادآوریِ . . . با توجه به . . . ( که در گذشته اتفاق افتاده/ گفته شده/ و غیره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( دارای بار معنایی منفی ) : به بهانۀ چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرسری انجام دادن کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عجین شدن با چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پول ساز سودآور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کار انداختن مانع کاری شدن حذف کردن مثال: Kelly’s supervisor felt procedure compliance was sufficient—which tends to numb independent thinking abo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. A ‘break - in period’ typically refers to an initial phase during which a new process, system, or expectation is tested and adjusted. 2. Break - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

توجیه پذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man act ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکم مرده ( همچنین dead man act یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کسب وکار ) : پایان/ خاتمۀ همکاری

پیشنهاد
٠

دایرۀ پذیرش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروشگاه چندمنظوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ کمبریج: To do something as the next part of an activity or period of development فرهنگ وبستر: To complete ( an activity or process that has be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فرهنگ کمبریج: To do something as the next part of an activity or period of development فرهنگ وبستر: To complete ( an activity or process that has be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

reactive: پس کنش گر proactive: پیش کنش گر ( با تشکر از پیشنهاد کاربر حسن امامی در مدخل واژۀ proactive )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

proactive: پیش کنش گر reactive: پس کنش گر ( با تشکر از پیشنهاد کاربر حسن امامی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با جان/ سلامت/ پول کسی بازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معمولاً داری بار معنایی منفی ) : در امری مشکلی ندیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشکلی را جدی نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( سازمان ها و شرکت ها ) : ایمن آگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( طبق معنای نخست فرهنگ وبستر ) : یادآور شدن وظیفۀ کسی به او

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( کاملاً ) مشخصه/ معلومه مثال: You can tell she's been working out—look how big her biceps are! Can you believe he's incredibly rich? You could neve ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تربیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساندویچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نکوهش ناپذیر

پیشنهاد
٠

Vast majority

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث شونده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشانگر چیزی بودن مثال: The reduced production points to declining efficiency within the plant.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمودارسازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خبر دادن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شناخت آگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دنبال گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردشگری صنعتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسنده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهترین در نوع خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جمع ( گروه افراد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( بسته به بافت متن ) : شاخه/ حوزه/ زمینۀ فعالیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به قیمتِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لازم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستبرد فکری با استفاده از هوش مصنوعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

reallocation ( مترادف )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ آکسفورد: To take a particular direction or often have a particular quality مثال: His views tend towards the extreme.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغییر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور هدف مند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنوع پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: Done or made in a quick or cursory manner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق توضیحی در فرهنگ کالینز: You use less than to say that something does not have a particular quality. For example, if you describe something as les ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غافل ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمکین تخصص/ مهارت احترام به تخصص/ مهارت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنده ( به معنای کنونی، حال حاضر و. . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( طبق فرهنگ کمبریج ) : در جست وجوی کسی/ چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : مانند فشنگ از جا در رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به قیمتِ چیزی بودن/ تمام شدن مثال: Accomplishing production objectives to the detriment of the safety of assets.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب نفاسی/ پس از زایمان ( مترادف با puerperal fever )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پایش پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سرپیچی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( در نقش صفت و ) طبق فرهنگ وبستر: Involving or using step - by - step procedures whose rationale is usually not explained. مثال: A cookbook approach

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

طبق فرهنگ آکسفورد: In a way that shows that you really mean the opposite of what you are saying.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ناکارآمد مشکل دار معیوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موشک کمکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موشک سوخت جامد/ جامدسوز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را از سر گذراندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علت کاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیب/ خطر را در پی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معیار موفقیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مسیر درست قرار دادن/ راهنمایی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گارد داشتن در مقابل نظرات دیگران ( غرور )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یک کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشویق شده حمایت شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه ضعف و آسیب پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرکت هواپیمایی

پیشنهاد
٠

زیرساخت عملیاتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیرون و سیرون موندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوخت گیری مجدد هواپیما در شرایطی که یک موتور روشن باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخالف بودن با حرف یا عملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعامل و برقراری ارتباط غلط، ناکافی، مبهم و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( در معنای استعاری ) : پر بودن تقویم کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اولویت داشتن ارجحیت داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرفته نبودن چیزی مثال: Failure really is not an option: هیچ عذری برای قصور/ شکست پذیرفته نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوسان داشتن مثال: Recall that nominal human reliability tends to hover between 99 and 99. 9 percent.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سند راهنما ( همچنین ) دستنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : فرایند تبدیل توضیح: هر عملی که در آن با تغییر و تبدیل هایی به ورودی موردنظر ارزش افزوده شده و سپس خروجی موردانتظارِ مشتری تولید می شو ...

پیشنهاد
٠

When about to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با نزدیک شدن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث شناخت و درک بهتر چیزی شدن مثال: This article aims to offer insight into the challenges of remote working.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محافظ ماشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مدیریت و کسب وکار ) : نوعی جلسۀ توجیهی پیش از شروع کار توضیح: جلسه ای اصولی و برنامه ریزی شده که به صورت روتین و با هدف آشنایی کارکنان با تمام جنب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار مهم و حیاتی

پیشنهاد
٠

تحلیل حالات و اثرات شکست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست به دست دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تروما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدم گذاشتن در جای نادرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیاده راه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیماری شغلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عظیم و پرقدرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه صرف وقت مثال: Nuclear weapons are dismantled at the U. S. Department of Energy’s ( DOE ) Pantex facility near Amarillo, Texas, where “much ado” ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پریدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه فروش خودکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Imagine a bell that has been rung; once it rings, you cannot undo the sound. The phrase emphasizes the lasting impact of knowledge once it has been r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمال در عمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمین زدن ( معمولاً توسط مشکلات و فشارها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محل تحویل سفارش به مشتری ( معمولاً در رستوران یا فست فودی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحویل سفارش به مشتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت مسئله ای که با آن نمی توان ( به راحتی ) کنار آمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وب تون؛ نسخۀ دیجیتال مانهوا ( کتاب های کمیک کرۀ جنوبی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر به دلیل بنا به در مقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موقعیتی که در آن تصمیم گیری تحت تأثیر احساسات، فشارها و. . باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( بسته به بافت جمله شاید ) : پیش بینی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکارآمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازپیش تعیین شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عدم توانایی در تصمیم گیری صحیح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فنی کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی چون وچرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصویری که از چیزی در ذهن دارید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

طبق معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر: بسیار خطرناک و آسیب زا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بوده، هست و خواهد بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجازه هیچ اشتباهی نداشتن مثال: An unforgiving environment where false moves can prove fatal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اختیار دادن به شخصی دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدل ذهنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خضوع فکری پذیرش اینکه ممکن است فکر، نظر، باور و اندیشه هایمان غلط باشد و اینکه هر کس از اندیشه ای محدود برخوردار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حاضر مثال: Current risk conditions and activities during the task

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرتبه بار دفعه

پیشنهاد
٠

( سیاست، مدیریت و برنامه ریزی ) : کاوش تأثیرات مقررات گذاری بررسی نظام مند جنبه های مثبت و منفی مقررات و ضوابط موجود که به تصمیم گیری های آگاهانه و ...

پیشنهاد
٠

( سیاست، مدیریت و برنامه ریزی ) : کاوش تأثیرات مقررات گذاری بررسی نظام مند جنبه های مثبت و منفی مقررات و ضوابط موجود که به تصمیم گیری های آگاهانه و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دخالت دستی انسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اطلاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرش ( و پشت سر گذاشتن رویدادی نامطلوب ) برای مثال، هر سازمانی باید پذیرای تهدیدهای مختلف باشد؛ این جمله در بطن خود به این مفهوم اشاره دارد که ساز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میدانی مثال: In - field observation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرعادی غیرطبیعی ناهنجار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشار روغن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوخت گیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چندوجهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

موردانتظار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( اقتصاد ) : پربازده، پرسود مثال: Retailers were among the top - performing shares in the first half of the year.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آماده بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درحال انجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

الگوی فکری

پیشنهاد
١

تفکر مبنایی/ مبنامحور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر از پا نشناختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

To push, poke, or pierce something through, between, or through into or something. In this usage, a noun or pronoun is used between "stick" and "thro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوابیدن به تخت خواب رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت anticipate و foresee طبق فرهنگ وبستر: Although the words anticipate and foresee have much in common, anticipate implies taking action about or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تفاوت anticipate و foresee طبق فرهنگ وبستر: Although the words anticipate and foresee have much in common, anticipate implies taking action about or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حکم کردن ایجاب کردن واجب دانستن مثال: Wisdom demands that organizations become more realistic about what it takes to create and maintain a productiv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حکم می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حدس احتمالی ( غیردقیق )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( صنایع ) : حفظ عملکرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ثابت/ پایدار نگه داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سامان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اختیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

باب میل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دخل و تصرف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امپراطوری های استعماری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بافت مند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

If you tighten your grip on something, or if your grip tightens, you hold the thing more firmly or securely. To control a place or situation more st ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نقش صفت: ارادی مانند planning error

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پشت سر کسی را خالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عادت کردن، خو گرفتن مثال: Come to terms with modern life

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به توافق رسیدن مثال: The company has come to terms with the union.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سبک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : آموزش کارکنان خط تولید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته به بافت جمله: ابزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Engineering Organization

پیشنهاد
٠

نظام مهندسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( حمل ونقل ) : اشاره به قابلیتی در انواع بارکش/ باربرها ( trucks ) دارد که می توان در حین حرکت و بدون توقف، بین حالت های مختلف رانندگی جابه جا شد. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Reacting is quick. Responding is slower.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Reacting is quick. Responding is slower.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Involving less money than had been planned for

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق معنای هشتم فرهنگ وبستر: Typical

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

( عامیانه در رانندگی ) : راه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهکش سیلاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودرویی که در تقاطع قصد حرکت به سمت راست دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( راه و شهرسازی ) : باند جاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از انجام وظیفه سر باز زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کامپیوتر ) : پیکربندی های مخفی اشاره به پیکربندی ها/ تنظیماتی در نرم افزارها و سیستم های مختلف دارد که برای کاربر معمولی قابل مشاهده نیست و برای اج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Incorrectly or improperly positioned

پیشنهاد
٠

( همچنین nothing/not anything to speak of ) طبق فرهنگ کمبریج: Not enough of something to make it worth talking about

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کمبریج: Very little of something مثال: "Did you get much rain while you were in Singapore?" "None to speak of. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس انداز ( بودجۀ ) اضطراری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حراست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اسکرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صنعت ) : محفظه ای حفره مانند در اطراف مخازن مختلف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجیه سازی پیش از شروع کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( راه سازی و شهرسازی ) : سطح تقاطع راه آهن و جاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماشین دوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کراس باک: تابلویی به شکل X که در تقاطع راه آهن و جاده استفاده می شود و ورود قطار و بسته بودن جاده برای خودروها را نشان می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای be a drag on someone/something طبق فرهنگ کمبریج: To slow down or limit the development of someone or something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باسواد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

It is typically used to refer to a person having a comprehensive understanding of a particular topic or concept. Having control over a situation or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالا و پایین کردن سبک و سنگین کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطلوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( همچنین hi alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( یا high alarm ) : مکانیسم هشدار فشار/ دما/ ولتاژ و. . . بیش از حد در سیستم های صنعتی مختلف مانند مخازن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به موقع بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش تدریجی/ آرام آرام مثال: Pressure creeps up out of control.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صنعت ) : بازۀ عملیاتی میزان مشخص فشار، ولتاژ و. . . که باید در ابزارهای گوناگون محل کار مورداستفاده قرار بگیرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کمبریج: Used to say that it is very likely that something is true or will happen

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( محاوره ای ) : اینکه جدید نیست! اینکه طبیعیه! جدی؟! نمی دونستم ^_^ نه بابا D: * دقت کنید که این اصطلاح در واقع زمانی به کار می رود که شما از حرف طر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : موضوع فعالیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حوزۀ عملکردی برای مثال، پنج حوزۀ عملکردی شرکت/ سازمان معمولاً از این قرار است: مدیریتی، عملیاتی، مالی، بازاریابی و فروش، تحقیق و توسعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم �انجام کار آن طور که هست� در مقابل Work - as - imagined

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم �انجام کار آن طور که باید� در مقابل Work - as - done

پیشنهاد
٠

آموزش با رویکرد هدف مند ( رویکرد هدف مند یه آموزش ) : آموزش در این رویکرد متناسب با هدف صورت می گیرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهارت های پایه و اساسی در انجام هر کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : تعیین مأموریت/ هدف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی حسی برای عمل یا جراحی ( متضاد با ) : general anesthetic یا بیهوشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قطع همکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنترل کیفی

پیشنهاد
٠

جلوگیری از وارد شدن آوار، نخاله های ساختمانی و. . . به قسمتی از محل کار که ممکن است ضرر اقتصادی یا خطر جانی در پی داشته باشد.

پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : الزامات کیفی مدنظر مشتری/ انتظارات کیفی مشتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پست گذاری در شبکه های اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( دانشگاهی ) : اشتغال به تحصیل

پیشنهاد
٠

( هوانوردی ) : مدیریت منابع خدمه استفاده از تمام منابع موجود به بهترین شکل برای داشتن پروازی ایمن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیجان ( تب ) رسیدن به نوک قله/ وسواس اتمام کار/ وسواس رسیدن به هدف: این اصطلاح مربوط به ورزش کوهنوردی است که وقتی شخص به نزدیکی نوک قله می رسد، وسواس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از چندین معانی این واژه: نسخۀ بزرگداشت نویسنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گروه کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) : روی هوا انجام دادن کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( دارای بار معنایی منفی ) : سر دوراهی قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: A noteworthy quality of poise and effectiveness

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( بسته به بافت ) : بدتر و بدتر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( طبق فرهنگ کمبریج ) : نقاط حساس The part of an activity, such as a job, where the most problems are likely to be found. ( عامیانه ) : لبۀ تیغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقطه ای رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Connecting Turning on

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

✅ واژۀ سال 2023 به انتخاب فرهنگ وبستر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وجود مثال: Moment - by - moment reality of human error

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در سطح عالی، تمام وکمال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابزار کمکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطر از بیخ گوش گذشتن شانس آوردن ( عامیانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( عامیانه ) روی کاغذ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( طبق فرهنگ وبستر ) تخمینی: The pipe's nominal size رضایت بخش: Everything was nominal during the launch.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنیای تجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوءنیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

طبق فرهنگ وبستر: confuse ( به اشتباه ) یکی دانستن، هم ردۀ چیزی به حساب آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرفه العین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زندگی فکری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانشگاه غیردولتی/ انتفاعی/ خصوصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدرسۀ شبانه روزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت وگویی خلاصه در حد 2 تا 5 دقیقه در ابتدای هر جلسه که به موضوعی مرتبط با ایمنی ( ترجیحاً در محل یا طی فرایند کار ) م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت وگویی خلاصه در حد 2 تا 5 دقیقه در ابتدای هر جلسه که به موضوعی مرتبط با ایمنی ( ترجیحاً در محل یا طی فرایند کار ) م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت وگویی خلاصه در حد 2 تا 5 دقیقه در ابتدای هر جلسه که به موضوعی مرتبط با ایمنی ( ترجیحاً در محل یا طی فرایند کار ) م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتظار می رود که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بالا و پایین تکان دادن سر به نشانۀ تأیید یا افسوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سریع و مؤثر واکنش نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جایزالخطا، خطاپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آتش زا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقطۀ شروع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جایی نمی رسید ( فایده ای ندارد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به تفصیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به تفصیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهارنشدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطۀ محوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیزآب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار در ارتفاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشتی با عمق آبخور بیشتر از ۱۵ متر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کشتی تجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشتی تجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معادل شناخته شده و جاافتاده: مالکیت فکری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدشه دار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فشار باد لاستیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محدودۀ عملیاتی ایمن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تباه ساختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Near - miss

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

near - hit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Intermediate goods

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فیزیکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

میزان دارایی/ سرمایۀ شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نثر مسجع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثل خرما پخش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موردحمایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهنمای استفاده مترادف با user guide و user manual

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Emergency brake ( e - brake ) , handbrake, parking brake

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنده سبک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

lower gear

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دنده خلاص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: شیفت One's turn in an orderly schedule

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توانایی/ شایستگی/ حق انجام کاری را داشتن از پس خرج انجام کاری برآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزیابی بی طرف مثال: An independent review is the process whereby a service being provided by an organization is evaluated by an external party in o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تثبیت شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلخور بودن/ ناراحت بودن/ عصبانی بودن از چیزی، اعصاب نداشتن به خاطر چیزی: Her computer crashed an hour ago and she's lost a morning's work - she's not ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Submarine school

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بلااستفاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

control panel

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چگالنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیروگاه بخار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارآموز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( محاوره ای ) با کله سراغ کاری رفتن با ذوق و انرژی کاری را شروع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیزیک بهداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاقه مند کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روشنگر راه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از دور کنار گذاشته شدن ( کنار رفتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هارنس کمربند ایمنی حمایل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی برنامگی، بی نظمی در برنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناکارآمد مانند: poor tools

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیروگاه هسته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محافظت چندلایه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

flagship phone: موبایل پرچمدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی مخ بودن روی اعصاب راه رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با have/pitch a tantrum: Used to mean a child has an angry outburst or someone who is not a child gets very angry and upset and behaves like a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با throw/pitch a tantrum: Used to mean a child has an angry outburst or someone who is not a child gets very angry and upset and behaves like ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

To kiss someone quickly and lightly To give someone a quick kiss, especially on the side of the face

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( مخفف: LLM ) مدل زبانی بزرگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( لاتین ) جمع verbum: واژگان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( لاتین ) واژه جمع: verba

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

استفادۀ زیاد از چیزی، پر بودن از چیزی She tends to be heavy on the salt: انگار خیلی نمک می خوره The engine is heavy on fuel: موتور پر از سوخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسب و کار سنتی ( حضوری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در دنیای فیلم و سریال به محتواهای اضافی ای ( bonus material ) که در دیسک های بلوری یا دی وی دی وجود دارد گفته می شود؛ از پشت صحنه و مصاحبه با بازیگرا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در ایمیل یعنی: please find attached

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این معنی که در چه زمانی ( کاری را تمام کردید/ به حضور در مکانی پایان دادید ) . مثال: زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه در مقابل، attended from را د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این معنی که از چه زمانی ( کاری را شروع/ در مکانی حضور یافتید ) . مثال: زمان شروع تحصیل در دانشگاه در مقابل، attended to را داریم؛ یعنی زمان پای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با nebula: سحابی

پیشنهاد
٠

سیاه چاله ای که توسط یک رمبش گرانشی ایجاد شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Extremely luminous

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Producing radio emissions.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( عامیانه و برای ابراز تعجب ) : جان؟! جانم؟!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خودتو از شام نندازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

A rhetorical question indicating one's bewildered disgust at some immoral, indecent, or heinous display.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اغلب در گفتار عامیانه و به صورت a - scared و به معنای scared و afraid.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

The terms ‘emic’ and ‘etic’ were borrowed from the study of linguistics. Specifically, ‘etic’ refers to research that studies cross - cultural differ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

The terms ‘emic’ and ‘etic’ were borrowed from the study of linguistics. Specifically, ‘etic’ refers to research that studies cross - cultural differ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحصیلات تکمیلی

پیشنهاد
١

graduate education

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نایب رئیس/ معاون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کاری از کسی پیشی گرفتن/ جلو افتادن/ زودتر رسیدن و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با Play - Doh: خمیر بازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با clay dough

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی چه می دونه؟! از کجا معلوم؟!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراجاذبه طبق ویکی پدیا، یعنی شرایطی که نیروی جاذبه در آن بیش تر از نیروی جاذبۀ موجود در سطح زمین است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

It is the principal unit of time used in the ship's log. It is a function not only of time but the ship's position in the galaxy and its velocity.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشتی/ سفینه مترادف با ship's log

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشتی/ سفینه مترادف با captain's log

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خیط شدن/ بی ریخت شدن اوضاع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در ترافیک گیر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه - تقریباً توهین آمیز ) : خطاب کردن سیاه پوستان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کوره در رفتن، کنترل خود را در عصبانیت از دست دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخت عمل/ جراحی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوا داشتن با سر جنگ داشتن با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

offensive or vicious

پیشنهاد
١١

روی اعصاب/ مخ کسی راه رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

The important point to consider.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ مکمیلان: Be able to choose anyone or anything.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرام و قرار نداشتن

پیشنهاد
٠

Securities that are difficult to sell or value due to their unusual characteristics or the lack of an active market for them.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل سرسبد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

An expression used to describe an object that is better than all of the other ones in it's category.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عذاب وجدان داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

خنگ خدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

عین آدم رفتار نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to express pain or shock.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چسب حرارتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

A particular speech style characteristic of homosexual male characters.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فوق العاده unrelenting imaginative: فوق العاده خیال انگیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

An official selection is any film that was submitted to the festival, was accepted by the appropriate pre - screening committee, and paid the entry f ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وعده گاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . A central meeting place . A crucial point especially where a decision must be made

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ آکسفورد: . Behave in a fair or honourable way; abide by the rules فرهنگ کالینز: To do things in the accepted way or in the way that you are to ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودچیرگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

استقلال طلبی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازاریابی در بستر شبکه های اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلب مشتریان بزرگ تر و بهتر برای کسب وکارهای کوچک و نوپا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

معصومیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمرزیده: . Having asked God to forgive one's sins

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( طبق فرهنگ وبستر ) کنار گذاشتن: . To remove ( people or things that are not wanted ) from a group

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوت کشیدن قطار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

استراحت مطلق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

absolute repose

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طبق فرهنگ وبستر: . Having official power to make important decisions

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

. To persuade ( someone ) to act differently

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگر معانی این واژه در فرهنگ وبستر: 1. An athletic competition or race 2. A usually public presentation or appearance ( as in a particular role ) 3 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

On a hot streak: روی دور پیروزی افتادن

پیشنهاد
١

If you have something going for you, or if something has something going for it, there are certain advantages that will make the end result successfu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پذیرش اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوآتشه مثال: Earnest fan

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقوق ( مترادف با maintain your innocence ) : . To say that you are not guilty

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقوق ( مترادف با protest your innocence ) : . To say that you are not guilty

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعریف این عبارت در مقدمۀ کتاب The Secrets Behind Subtle Psychology: You know why most people have a tendency to not get people to do what they want a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای فرهنگ کمبریج: An area or strip of land that no one owns or controls, such as a strip of land between two countries' borders, especially in a wa ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نبرد سنگر به سنگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرهنگ وبستر: In or into a situation or position in which one attacks or fights against someone or something فرهنگ آکسفورد: . Act or be ready to act ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) : تو کف کسی بودن، روی مخ بودن کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

طبق فرهنگ کمبریج: بالاترین میزان یا سطحی که چیزی به آن رسیده است. مثال: . The Dow Jones index closed at a record high on Monday

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زوال ( افول ) دموکراتیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کنش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشورهای عضو سازمان های سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و. . . خاص مانند سازمان اتحادیهٔ اروپا را گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( داستان نویسی ) : پرداخت صحنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مهارت افزایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمینۀ مدیریت: Nowadays, taking ownership means more than being responsible and accountable. Ownership means being resolute, solving problems, with ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( در دنیای کسب و کار ) : Small and Midsize Business

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرشور و حرارت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

☑️ واژۀ سال 2022 به انتخاب فرهنگ وبستر: https://www. merriam - webster. com/words - at - play/word - of - the - year

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To use one's time and effort to help others مثال: . They freely gave of their time when their help was needed

پیشنهاد
١

خود را جای دیگری گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رمزگردانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازمتن سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رمزگردانی طبق فرهنگ آکسفورد: . Convert ( language or information ) from one form of coded representation to another

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Knowledgeable about the basics of ( something ) مثال: . She is well/solidly grounded in mathematics سررشته داشتن در چیزی، سر در آوردن از چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نادرست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

مفهوم کلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( خودمانی ) تعریف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بلوک شهری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل‎ ملاحظه: In the Old Testament, we can read the respectful account of Abraham’s willingness to plunge a dagger through the heart of his young son ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لطفِ، به عنایتِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مکان خطرناک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای shame someone into/out of something در فرهنگ کمبریج: . To cause someone to do or not to do something by making them feel ashamed

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای shame someone into/out of something در فرهنگ کمبریج: . To cause someone to do or not to do something by making them feel ashamed

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلیشه ای، معمول: employed reason

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برگ برنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

وسوسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهره بردن: Sales and motivation consultant Cavett Robert captured the Social Proof principle . nicely in his advice to sales trainees

پیشنهاد
٠

یا not much/enough in the way of something یعنی not much of something مثال: . The town has little in the way of leisure facilities

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آزمون ( آزمایش ) تعیین کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد خرید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنجیره بی پایان The Endless Chain Method is a method of prospecting in which a salesperson asks customers to suggest other customers who might be int ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر و در نقش صفت: . Desiring, intending, professing, or having the potential to be

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به باور رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با: tough sell hard sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax increase is ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مترادف با: hard sell not an easy sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax incre ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مترادف با: tough sell not an easy sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax incr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش رسان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Science communication describes a variety of practices that transmit scientific ideas, methods, knowledge and research to non - expert audiences in a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

طرح جلسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدیر/ سرپرست واحد مهندسی شرکت/ سازمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کالینز: You use expressions like as things go or as children go when you are describing one person or thing and comparing them with others ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کالینز: You use expressions like as things go or as children go when you are describing one person or thing and comparing them with others ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرداختن به ( حل و فصل کردن ) یک موقعیت/ شرایط پیش آمده اندیشیدن به آن موقعیت/ شرایط پیش آمده از راهی مشخص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) آب روی آتش: معمولاً برای داروهایی که تأثیرگذاری سریع دارند به کار برده می شود. مثال: Vaccines are not quick - acting but rely on the gr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رازدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: . To use ( something ) in an effective way

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عائد شدن: . What had puzzled me was what the companies got out of the deal

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیامد داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برپا شدن: If there were any regrets after the billboard went up, who could they conceivably hold responsible but themselves and their own damnably st ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کالینز: Of, supplying, or dealing in many related products and services, as opposed to a . single or limited one

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخابره کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

لو دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

1. چینی کمونیست 2. وابسته به ( دارای ملیت ) جمهوری خلق چین * چینی سرخ یا چینی کمونیست ظاهراً نامی است که غربی ها بر مردم جمهوری خلق چین نهاده اند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اردوگاه اسرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگروه ( کمیته ) رفع قحطی و گرسنگی: As part of the Neighbors in Need Working Group, the Hunger Relief Committee seeks to reduce hunger by engaging a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعامل اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To catch and hold the attention of especially to force an interview

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توجه داشته باشید که این واژه طبق فرهنگ وبستر می تواند بار معنایی مثبت �باهوش و مبتکر� را هم داشته باشد.

پیشنهاد
٠

فراموشی سازمانی: بسیاری از سازمان ها در معرض خطر از دست دادن یاد و خاطرۀ خویش در ذهن کارکنانشان هستند؛ زیرا کارکنان، سازمان را خیلی زود و بدون انتقال ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر این معنا را هم می دهد: ( To change in character or condition ( CONVERT

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیستم اعلام حریق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِعمال کردن مثال: Perhaps we can avoid a confrontation with the rule by refusing to allow the requester to commission its force against us in the fir ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. تمایل مشتریان به پرداختن پولی بیش تر برای کالایی از برندی مشهور: مثلاً افراد حاضرند برای خرید خودروی مرسدس 10 برابر بیش تر هزینه کنند، با این که م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معامله ( مقابله ) به مثل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق وب گاه Dictionary. com: . To come down upon something in a sudden, swift attack نمونه: . The army swooped down on the town

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل باور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( حیات وحش ) : انجام اقداماتی جهت دعوت به جفت گیری

پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To cause ( someone ) to remember or think of ( something )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف mass buying و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف bulk purchasing و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به طوری نامعمول ( عجیب )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

استبداد شرقی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمونیسم بدوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی دوم فرهنگ وبستر: . To weaken or destroy ( someone or something ) gradually

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ کمبریج: . Things that are common in normal life but are not part of your experience

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( شعر ) خودساخت/ خودسرود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منظوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

put in motion or move to act

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراگزاره ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم اول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

keep a check on ( sth ) : حواست به ( فلان چیز ) باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزودن فرهنگی Culture add is when you hire to add diversity to your team's culture ( for example, different skills, personalities, backgrounds, etc. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تناسب فرهنگی 1. Cultural fit is the likelihood that a job candidate will be able to conform and adapt to the core values and collective behaviors th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

( در دنیای کسب و کار ) : همه پذیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: to find out or report the status of someone or something especially as part of a regular pattern of communication or monitoring

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شرکت کارگزاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهم بودن برای من

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشاور املاک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Client Business means any activity that is a commercial or business activity of a business, whether registered as such or not, including private comp ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: ارتباط برقرار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: ایجاد تفکر قالبی ( که به عنوان اسم همان stereotyper است. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نسبتاً ( و نه کاملاً ) مطمئن بودن دربارۀ چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق معنی چهارم فرهنگ وبستر: a usually initial set of critical observations or data used for comparison or a control

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه در حوزه های مختلف معنی خاص خودش را دارد، اما در معاملات ملکی کوتاه شدۀ Comparables است و اشاره به آن املاکی دارد که در ناحیه ای مشخص دارای و ...

پیشنهاد
٠

( عامیانه ) : حرفی توش نیست متضاد با leave much to be desired/leave a lot to be desired/leave a great deal to be desired

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر ( به طور کلی ) : a person's manner in dealing with others

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر مبنای مشارکت/ تعامل/ کار گروهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

( به نوعی و بسته به بافت جمله شاید ) : اظهار وجود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق آخرین معنای فرهنگ وبستر: اقدامی صحیح/ مناسب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر ( در زبان عامیانه ) : to return to a place, person, etc. , in order to try something again or to get additional information

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

همخوانی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تمام وکمال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغییرپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کمبریج: 1. If a story in the news has legs, it will continue for a long time 2. If something has legs, it can continue to exist and be succ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای make it a point to ( do something ) طبق فرهنگ وبستر: . To give one's attention to ( doing something ) to make sure that it happens

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ممیز مالیاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

if​/​when​/​as the spirit moves someone: یعنی فرد کاری را به دلخواه انجام می دهد، به جای این که فکر کند باید این کار را انجام دهد �اختیار خود را داشت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Convenience offerings are products and services consumers generally don't want to put much effort into shopping for because they see little differenc ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توانایی و استعداد ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

استاندارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی آموزشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظهور ناگهانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چاپ درخواستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر در متنی بیاید می توان به صورت عامیانه �رفتن سر اصل مطلب� ترجمه اش کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اقدامات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فروشگاه حضوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

طبق معنای سوم این واژه در فرهنگ وبستر ( به زبان عامیانه ) خودرویی بزرگ را گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) خودکشی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مدخل های parlay into:

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به حداقل رساندن تفاوت ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق فرهنگ وبستر: to repair, adjust, or work with something in an unskilled or experimental manner

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: carefully chosen and thoughtfully organized or presented

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای این عبارت معادل �جایگاه مکتب گونه ( در بازار ) � را برگزیدم؛ چراکه اشاره به موقعیت و جایگاهی از شرکت دارد که در آن، مشتریان کم، اما وفادار خود ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای این عبارت معادل �محصول مکتب گونه� را برگزیدم؛ چراکه اشاره به دسته ای از محصولات شرکت دارد که مشتریان کم، اما وفادار خود را در بازار دارد. و چون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار کارا و دارای عملکردی فوق العاده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اثر شاخ ( شاخ شیطان ) - اثر ( خطای ) تعمیم: به زبان ساده یعنی جزء را به کل تعمیم دادن؛ اگر فرد یا سازمان در زمینه ای منفی است، تمام وجودشان در نگاه م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رئیس هیئت مدیره با COB یا Chair of the Board هم شناخته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف Environmental, Social, and Governance به معنای �شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی�

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر: شخصیت مثال: . The CEO must be very aware of their tenor

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرهنگ شرکتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیر بخش

پیشنهاد
١

با نام �مدیر ارشد فنی� هم شناخته می شود. *با مدیر ارشد فناوری اطلاعات ( Chief Information Officer ) اشتباه نشود.

پیشنهاد
١

مدیر ارشد سرمایه گذاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیر ارشد استراتژی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدیر ارشد ریسک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Within ( someone ) division

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

مدیر ارشد اجرایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

طبق دیکشنری کمبریج اشاره به نرخی دارد که کارمندان یک شرکت به دلایلی مانند نارضایتی یا ناتوانی آن را ترک می کنند و دیگرانی جایگزینشان می شوند. بنابرا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دومین معنای این واژه در فرهنگ وبستر: the care and management of property and the provision of equipment and services ( as for an industrial organizat ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کسب وکار و تجارت یعنی مکانی که در آن ارزش آفریده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدل کسب وکار/ مدل تجاری اشاره به برنامۀ شرکت برای کسب سود دارد؛ شناسایی بازار هدف و محصولات یا خدماتی که شرکت قصد عرضه شان را دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

سهم داشتن، دخیل بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترجمۀ برگشتی/ معکوس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مجلس ترحیم، تشییع جنازه، مجلس ختم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ای که علاوه بر معنای لغوی اش بار احساسی جانبی، چه مثبت چه منفی، دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنای hat tip یا همان �کلاه از سر برداشتن به نشانۀ احترام� است که برای اشاره به منبع یک سخن، اصطلاح و . . . در متون و کتاب ها به کار برده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به یادماندنی و باارزش، آن چه که لایق ماندگاری برای مدتی طولانی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گولوم طور ( گالوم طور ) : گولوم یا Gollum یکی از شخصیت های داستان ارباب حلقه هاست. او فردی بود که چهره و رفتاری زشت و وابستگی زیادی به دارایی هایش دا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابزار بلاغی * توجه داشته باشید که در مترادف های این واژه �persuasive device� و �stylistic device� هم آمده اند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح pay to do sth دارای سه معنی است: 1. کسب سود یا صرفه جویی با انجام کاری: . It just wasn't paying to keep a brick - and - mortar storefront run ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزمایش سیفلیس تاسکیگی؛ مطالعه ای که یکی از نهادهای دولت فدرال آمریکا متولی انجام آن با هدف مطالعه اثرات ماندگار سیفلیس روی بدن انسان بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق توضیح و مثال فرهنگ وبستر می تونه به معنای �زمینه ساز چیزی بودن� باشه: . Poor neighborhoods can be fertile soil for crime

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمایت از برند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فهرست کردن موردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرم سفارش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مدت ثابت، دورۀ زمانی معین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیسخینس ( از خطیبان یونان باستان )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهتر بودن در ( ارائه خدمت، فراهم کردن نتیجه و. . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خرد ( حکمت ) عامیانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبان غیررسمی ایالات متحده بعضاً از این واژه برای اشاره به آمریکایی - ایتالیایی ها و سفیدپوست نبودنشان استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

When you approach a task, problem, or situation in a particular way, you deal with it or think about it in that way.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تئاتر بداهه

پیشنهاد
٠

روان شناسی فیزیولوژیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مقدار بسیار زیادی از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تو دردسر افتادن در مضیقه قرار گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در استراتژی محتوا با معانی �پیگیری� و �هدایت کردن� همراه است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی دوام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تضمین رضایت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تعویض روغن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مهندس داده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مصورسازی داده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحلیل گر کسب وکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحلیل گر داده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکنیک های کمّی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفکر آماری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخصی که هرروزه در حال رفت وآمد به محیط کارش است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتار ارادی ( اختیاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بهبود خود به خودی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

این واژه به معنای �جلو و عقب رفتن در فایل های صوتی و ویدئویی� نیز می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a cross - functional team is a working group that’s comprised of professionals from a variety of different areas within an organization. Oftentimes, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تغییری چشمگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( در نظریه آشوب ) جاذب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداخت جزئی که تقریبا نصف پرداختی اصلی می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

طبق فرهنگ وبستر می تواند به معنای پست شغلی نیز باشد ( professional or official position ) : . His job combines the functions of a manager and a worker

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

compensation expectations: در مصاحبه های شغلی؛ پرسیدن از کاندیدا درباره میزان حقوق درخواستی او و مطابقت آن با سطح مهارت ( های ) او

پیشنهاد
١

واحد منابع انسانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

�کارشناس عمومی منابع انسانی� که در ایران بیشتر با همان عنوان �کارشناس منابع انسانی� شناخته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کنش غیربیانی ( غیرمستقیم، منظوری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه معادل �deification� به معنای �خداسازی� است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ترجمه قرضی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق دیکشنری Merriam Webster، این واژه می تواند معانی همچون بی روح ، بی حال و بی اشتیاق بودن، بعلاوه ناامیدی را نیز داشته باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

این مخففی برای عبارات لاتین sub verbo یا sub voce است که وقتی می خواهیم به معنای یک لغت خاص در لغت نامه یا فرهنگ عمومی استناد کنیم، می توانیم از آن ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه همچنان می تواند مخففی برای عبارت لاتین per procurationem باشد که به معنای �به وکالت از� یا �به نمایندگی از � می باشد. مثلا: Noah Webster p. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی از این مخفف استفاده می کنیم که بخواهیم خواننده را به صفحه ای راهنمایی کنیم که در آن اطلاعات بیشتری در مورد موضوعی که بعد آن از این مخفف استفاده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

این واژه مترادفی برای urban نیز بوده است که هر دوی آن ها از صفت لاتین urbanus گرفته شده اند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

این واژه می تواند معانی دیگری نیز داشته باشد: 1. فریادزدن: " . . . He bayed and jeered as much as was necessary at the Prime Minister" 2. اصرار در در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Binky می تواند به معنای نوعی حرکت از خرگوش ها باشد که در آن می پرند و درحالیکه همچنان در هوا هستند مثل آکروبات ها پیچ می خورند. این حرکت، خوشحالی خرگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واکنش فلیمن یا پاسخ فلیمن ( Flehmen response ) رفتاری است که در آن حیوان، لب بالای خود را جمع کرده و دندان های جلو را به نمایش می گذارد؛ درحالیکه معم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کد رهگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( حقوق ) حدود اختیارات و وظایف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صیغه طلاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Divorce Bureau

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقد نکاح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( حقوق ) تعیین تکلیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رأی بدوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کفگیر سوراخ دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) در معرض خطر مترادف با: sitting duck

پیشنهاد
٠

To help someone, to offer assistance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Medium term

پیشنهاد
٠

Full - time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیشترین تاکید را روی ( چیزی ) گذاشتن تمام هم و غم خود را صرف ( چیزی ) کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

In one's best intrest ( to do sth ) : به نفع ( شخص ) است ( که . . . را انجام دهد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دل مشغولی یا نگرانی درمورد اتفاقی در آینده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

معذب بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پیش خرید