tenor

/ˈtenər//ˈtenə/

معنی: تمایل، نیت، رویه، مفهوم، مفاد، فحوا، صدای زیر مردانه
معانی دیگر: تمایل کلی، گرایش، مسیر معمولی، گذرراه، معنی کلی، چم، (موسیقی) تنور، (مهجور) نهاد، طبیعت، سرشت، (سند رسمی) متن دقیق، مفاد (رجوع شود به: transcript)، (موسیقی) وابسته به صدای تنور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the meaning or general sense of something spoken or written; purport; drift.
مترادف: drift, gist, meaning, point, purport, sense, significance, substance
مشابه: connotation, definition, essence, import, thrust

(2) تعریف: a continuous course, movement, activity, or condition, as of a person's life.
مترادف: continuity, course, drift, movement, progression, sequence
مشابه: development, direction, flow, passage, process, trend

(3) تعریف: in law, the exact wording or meaning of a document, or an exact copy of it.
مشابه: copy, duplicate, facsimile, meaning, reproduction, wording

(4) تعریف: an adult male voice with the highest natural range, or a singer with such a voice.
مشابه: singer, voice

(5) تعریف: a part written for such a voice; in four-part harmony, the next-to-lowest part.
مشابه: composition, melody, part, piece, song

(6) تعریف: an instrument, such as a saxophone, with a range comparable to this voice.
صفت ( adjective )
مشتقات: tenorless (adj.)
• : تعریف: of, relating to, or having the range of a musical tenor.

جمله های نمونه

1. the even tenor of his life
مسیر هموار زندگی او

2. i know enough german to grasp the tenor of what he says
آنقدر آلمانی می دانم که معنی کلی آنچه را که می گوید درک کنم.

3. Arthur Davies sings the tenor solo.
[ترجمه گوگل]آرتور دیویس تک نوازی تنور را می خواند
[ترجمه ترگمان]آرتور دیویس صدای tenor را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tenor disappointed us by singing flat.
[ترجمه آتوسا] خواننده یِ تنور، با بد خواندن ما را ناامید کرد.
|
[ترجمه گوگل]تنور با آواز خواندن ما را ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]The با آواز خواندن ما را ناامید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We persuaded Jake to sing tenor.
[ترجمه گوگل]ما جیک را متقاعد کردیم که تنور بخواند
[ترجمه ترگمان]ما \"جیک\" رو قانع کردیم که صدای tenor رو بخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nothing disturbed the even tenor of our life.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز حتی تنور زندگی ما را مختل نکرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نظم زندگی ما را به هم نمی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whole tenor of discussions has changed.
[ترجمه گوگل]کل جریان بحث تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]کل روند مباحثات تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tenor of his speech was that war would come.
[ترجمه گوگل]اصل صحبتش این بود که جنگ خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]مفهوم گفتار او این بود که جنگ فرا خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was encouraged by the general tenor of his remarks.
[ترجمه گوگل]کلیت سخنان او باعث دلگرمی من شد
[ترجمه ترگمان]از مفهوم کلی سخنان او تشویق و تشویق شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nothing ever changes the even tenor of life in our village.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز هیچ گاه حال و هوای یکنواخت زندگی در روستای ما را تغییر نمی دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز امکان زندگی در ده ما را تغییر نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The four parts in singing are soprano, alto, tenor and bass.
[ترجمه گوگل]چهار بخش در خوانندگی سوپرانو، آلتو، تنور و باس است
[ترجمه ترگمان]چهار بخش در حال خواندن، سوپرانو، آلتو، تنور و باس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The whole tenor of the meeting was very positive.
[ترجمه گوگل]کل جریان جلسه بسیار مثبت بود
[ترجمه ترگمان]کل جریان جلسه بسیار مثبت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tenor was a pupil of a singer.
[ترجمه گوگل]تنور شاگرد یک خواننده بود
[ترجمه ترگمان]تنور، شاگرد یک خواننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many voters admitted being disturbed by the tenor of the election campaign.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رای دهندگان اعتراف کردند که از شدت کمپین انتخاباتی ناراحت شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان اذعان کردند که از جریان مبارزات انتخاباتی اختلال ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

نیت (اسم)
resolution, effect, will, sentiment, purpose, intent, animus, idea, tenor

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

مفهوم (اسم)
hang, substance, meaning, sense, significance, implication, signification, effect, intention, purport, notion, concept, contents, tenor, raison d'etre

مفاد (اسم)
substance, meaning, sense, significance, signification, content, intent, purport, context, contents, tenor, text, contexture, raison d'etre

فحوا (اسم)
meaning, content, tenor

صدای زیر مردانه (اسم)
tenor

تخصصی

[حقوق] مفاد، منطوق، مدلول، فحوی

انگلیسی به انگلیسی

• adult male singing voice between alto and bass; purport, meaning; character; course
the tenor of something is the general meaning or mood that it expresses; a formal use.
a tenor is a male singer with a fairly high voice.
a tenor musical instrument has a range of notes of fairly low pitch.

پیشنهاد کاربران

صدای تنور، صدای زیر مردانه
مفاد، نیت، رویه، تمایل، قانون فقه: رونوشت حکم یا دستور دادگاه، بازرگانی: مفاد، بازاری که در آن معامله برای آینده صورت می گیرد
سررسید
tenor: مشبه
vehicle: مشبه به
معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر:
شخصیت
مثال:
. The CEO must be very aware of their tenor
مفهوم کلی، خلاصه کلام
tenor ( موسیقی )
واژه مصوب: تِنور
تعریف: 1. زیرترین صدای طبیعی مردان 2. بخشِ زیرتر بلافاصله پس از باس در موسیقی چهاربخشی آوازی 3. یکی از اعضای بم در برخی خانواده های سازی
[سرمایه گذاری]
مانده مدت، زمان باقی مانده [تا سررسید بهابرگ]
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند هر دارایی دیگری برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان برای بقا است.
...
[مشاهده متن کامل]

تمایل
حالت
Tenor of the time= حال و هوای آن زمان
هو
رونوشت عین متن ، کپی برابر اصل.
منبع : فرهنگ حقوقی بهمن.
خواننده اپرا
روال عادی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس