معنی: گرفتاری، خرخشهمعانی دیگر: هیاهو، قیل و قال، بیا و برو، هیجان، شر و شور، جنجال، atdo : مصدرحال فعل do to مثل ado have to بمعنی کارداشتن پرمشغله بودن
[ترجمه گوگل] برای آماده شدن برای سفر ما سر و صدای زیادی وجود داشت [ترجمه ترگمان] در تدارک سفر ما بسیار مشکل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. much ado about nothing
هیاهوی بسیار برای هیچ
2. much ado about nothing
سر و صدای زیادی درباره ی هیچ،جنجال بی سبب
3. without further ado
بدون درد سر بیشتر،بدون بگو مگوی دیگر
4. Without more/much/further ado, we set off.
[ترجمه گوگل]بدون بحث بیشتر/خیلی/بیشتر به راه افتادیم [ترجمه ترگمان]بدون معطلی بیش از حد، راه افتادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. So without further ado, I'll now ask Mr Davis to open the debate.
[ترجمه گوگل]بنابراین بدون هیچ مقدمه ای، اکنون از آقای دیویس می خواهم که بحث را باز کند [ترجمه ترگمان]بنابراین بدون معطلی، از آقای دیویس می خواهم بحث را باز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It was all much ado about nothing.
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد هیچ چیز سر و صدا بود [ترجمه ترگمان]همه چیز در مورد هیچ و پوچ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My sister always makes much ado about nothing.
[ترجمه مریم قبادی زاده] خواهرم همیشه قیل و قال الکی راه می اندازد
|
[ترجمه ایمان حجتی] خواهرم همیشه سر هیچی جنجال به پا میکنه. خواهرم همیشه بیخودی جنجال به پا میکنه
|
[ترجمه گوگل]خواهر من همیشه در مورد هیچ چیز غوغا می کند [ترجمه ترگمان] خواهرم همیشه در مورد هیچی توضیح میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So, without more ado, let me introduce tonight's guests.
[ترجمه گوگل]پس اجازه دهید بدون صحبت بیشتر مهمان های امشب را معرفی کنم [ترجمه ترگمان]پس، بدون هیچ توضیحی اجازه بده مهمون های امشب رو بهت معرفی کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. make much ado about sth.
[ترجمه گوگل]در مورد sth صحبت های زیادی کنید [ترجمه ترگمان]در مورد چیزی درست حرف بزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Then, without more ado, he loaded the horses into the trailer.
[ترجمه گوگل]سپس بدون معطلی اسب ها را در تریلر سوار کرد [ترجمه ترگمان]سپس، بی آن که حرفی بزند، اسب ها را به کابین پر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Then, without more ado, he turned on his heel and left, slamming the door behind him.
[ترجمه گوگل]بعد بدون حرف بیشتر روی پاشنه اش چرخید و رفت و در را پشت سرش کوبید [ترجمه ترگمان]سپس بی آنکه حرفی بزند روی پاشنه پا چرخید و در را پشت سرش بست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Thereafter there was much ado about nothing until Liverpool strolled forward to double their advantage on 27 minutes.
[ترجمه گوگل]پس از آن سر و صدای زیادی در مورد هیچ چیز وجود داشت تا اینکه لیورپول به جلو رفت تا برتری خود را در دقیقه 27 دو برابر کند [ترجمه ترگمان]از آن پس تا زمانی که لیورپول به سمت جلو گام برداشت تا امتیاز آن ها را در عرض ۲۷ دقیقه دو برابر کند، در مورد هیچ چیز زیادی وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In Much Ado the shift to verse expresses the bitterness and sense of betrayal felt by Claudio at Hero's supposed infidelity.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از غوغا، تغییر به آیه بیانگر تلخی و احساس خیانت است که کلودیو در خیانت فرضی هیرو احساس کرد [ترجمه ترگمان]در بسیاری از هیاهوی، تغییر به شعر بیانگر تلخی و حس خیانت است که کلادیو در بی وفایی خود نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He entered her without further ado.
[ترجمه گوگل]بدون هیچ حرفی وارد او شد [ترجمه ترگمان]بی آنکه حرفی بزند وارد اتاق شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Bloomsbury makes much ado about its author, David Mason.
[ترجمه گوگل]بلومزبری درباره نویسنده خود، دیوید میسون، غوغا می کند [ترجمه ترگمان]بلومزبری همچنین شایعات زیادی در مورد مولف خود، دیوید میسون، ارائه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• microsoft interface that provides a fast and universal method for accessing different types of databases (computers) commotion, flurry, activity; excitement something that is done without further ado is done immediately.
پیشنهاد کاربران
without any further ado بدون هیچ معطلی
Much Ado About Nothing هیاهوی بسیار برای هیچ - نمایشنامه ی کمدی اثر ویلیام شکسپیر