scrubbing


معنی: سایش، مالش

جمله های نمونه

1. She was on her hands and knees scrubbing the floor.
[ترجمه گوگل]روی دست و زانوهایش بود و داشت زمین را می شست
[ترجمه ترگمان]او روی زمین زانو زده و زانو زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was on her knees scrubbing the kitchen floor.
[ترجمه گوگل]زانو زده بود و کف آشپزخانه را می شست
[ترجمه ترگمان]او روی زانوهایش نشسته بود و کف آشپزخانه را می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's down on his knees, scrubbing .
[ترجمه گوگل]او روی زانوهایش افتاده است و در حال شستشو است
[ترجمه ترگمان]او زانو می زند و نظافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This treatment involves scrubbing off the top layer of dead skin.
[ترجمه گوگل]این درمان شامل پاک کردن لایه بالایی پوست مرده است
[ترجمه ترگمان]این درمان شامل تمیز کردن لایه بالایی پوست مرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I found him in the kitchen, scrubbing the floor.
[ترجمه گوگل]او را در آشپزخانه پیدا کردم و در حال تمیز کردن زمین بود
[ترجمه ترگمان]او را در آشپزخانه پیدا کردم، کف اتاق را تمیز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was damp, she was sore from scrubbing with the shower mitt, her hair hung in rats' tails.
[ترجمه گوگل]او نمناک بود، از شستن با دستکش دوش درد داشت، موهایش در دم موش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]خیس عرق بود، با دستکش حمام درد می کرد، موهایش به دم موش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We learned an elaborate preparatory procedure that made scrubbing for brain surgery seem dilatory.
[ترجمه گوگل]ما یک روش آماده سازی مفصل را یاد گرفتیم که باعث می شد اسکراب برای جراحی مغز گشادکننده به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]ما یک روش مقدماتی مفصل را یاد گرفتیم که فرآیند scrubbing برای جراحی مغز را کند و کند به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Room by room she was taking it apart, scrubbing and polishing it back into a real nice place.
[ترجمه گوگل]اتاق به اتاق او آن را جدا می کرد، تمیز می کرد و آن را به یک مکان واقعی زیبا برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]اتاق در حال تمیز کردن آن بود، نظافت و صیقل دادن آن به جای خیلی خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Washing dollies Warm water, washing-up liquid, scrubbing brush and cloths, plus waterproof dolls, are an irresistible combination.
[ترجمه گوگل]شستن عروسک ها آب گرم، مایع شوینده، برس و پارچه های شستشو، به علاوه عروسک های ضد آب، ترکیبی غیر قابل مقاومت هستند
[ترجمه ترگمان]شستن dollies آب گرم، شستن - مایع شستن، تمیز کردن برس و لباس ها، به اضافه عروسک های ضد آب، یک ترکیب غیرقابل مقاومت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She used the soap, but not the scrubbing brush.
[ترجمه گوگل]او از صابون استفاده کرد، اما از برس شستشو استفاده نکرد
[ترجمه ترگمان]اون از صابون استفاده کرد اما نه برس تمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lou was on her knees, scrubbing the kitchen floor.
[ترجمه گوگل]لو روی زانوهایش نشسته بود و کف آشپزخانه را می شست
[ترجمه ترگمان]لو روی زانو بود و کف آشپزخانه را تمیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scrubbing my mouth with my sleeve, I feel the Cathedral lurch beneath me, tilt towards a new trajectory.
[ترجمه گوگل]وقتی با آستینم دهانم را می‌مالم، احساس می‌کنم کلیسای جامع در زیر سرم فرو می‌رود و به سمت مسیر جدیدی متمایل می‌شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که دهانم را با آستین پاک می کنم، احساس می کنم که کلیسای جامع در زیر من حرکت می کند و به سمت مسیر جدیدی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scrubbing was the nastiest, she thought despairingly, bad though blacking the grates, particularly the kitchen range, was.
[ترجمه گوگل]او با ناامیدی فکر کرد که تمیز کردن بدترین کار بود، هرچند سیاه شدن رنده ها، به خصوص محدوده آشپزخانه، بد بود
[ترجمه ترگمان]فکر کرد که این نظافت چه پستی است، به هر حال بد به نظر می رسید، با این که در بخاری را واکس می زد، به خصوص از محوطه آشپزخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another is a yogi on the scrubbing brush.
[ترجمه گوگل]دیگری یوگی روی برس شستشو است
[ترجمه ترگمان]دیگری a روی برس scrubbing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سایش (اسم)
erosion, abrasion, friction, attrition, scrubbing, chafing, trituration

مالش (اسم)
friction, attrition, scrubbing

انگلیسی به انگلیسی

• act of rubbing or scraping; act of washing or cleaning by rubbing

پیشنهاد کاربران

کف سابی یا ساییدن کف مکانی مانند کف اتاق یا کف آشپز خانه به منظور تمیز کردن
اگر مربوط به شستن موی سر باشه، میشه مالش دادن.
این واژه به معنای �جلو و عقب رفتن در فایل های صوتی و ویدئویی� نیز می باشد.
جاذب
ساییدن، پاک کردن، تمیز کردن

بپرس