bulletin

/ˈbʊlətən//ˈbʊlətɪn/

معنی: بیانیه، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه
معانی دیگر: خبرنامه، بیانیه ی مختصر و رسمی، خلاصه ی آخرین رویدادها، زبده ی اخبار، نشریه (ویژه ی اعضای انجمن و غیره)، آگه نامه، آگه برگ، آگه بخش، بولتن، اطلاعیه، گزارش خبری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an announcement of recent events or items of current interest.
مترادف: announcement, report
مشابه: communication, news, notification, tidings

- The conversation stopped as everyone tried to hear the emergency news bulletin.
[ترجمه گوگل] در حالی که همه سعی می کردند بولتن اخبار اضطراری را بشنوند، گفتگو متوقف شد
[ترجمه ترگمان] وقتی همه سعی کردند اخبار اضطراری را بشنوند، گفتگو متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a publication that appears at regular intervals, esp. one issued by an academic organization.
مترادف: periodical
مشابه: journal, monthly, newsletter, publication, quarterly, serial

- The university periodically sends students a bulletin that lists new courses.
[ترجمه گوگل] دانشگاه به صورت دوره ای بولتنی را برای دانشجویان ارسال می کند که در آن دوره های جدید فهرست شده است
[ترجمه ترگمان] این دانشگاه به طور دوره ای خبرنامه هایی را به دانشجویان می فرستد که دوره های جدید را لیست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. bulletin board
تابلو آگهی

2. a late news bulletin
گزارش خبری تازه

3. to tack a notice on a bulletin board
اعلانی را به تابلوی اعلانات پونز کردن

4. The students put up a poster on the bulletin board.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان پوستری را روی تابلوی اعلانات نصب کردند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان یک پوستر روی تابلوی اعلانات نصب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government will issue an official bulletin later this week.
[ترجمه گوگل]دولت اواخر این هفته بولتن رسمی منتشر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دولت در اواخر این هفته یک بولتن رسمی منتشر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Internet is the largest computer bulletin board in the world.
[ترجمه گوگل]اینترنت بزرگترین تابلوی اعلانات رایانه ای در جهان است
[ترجمه ترگمان]اینترنت بزرگ ترین تابلوی اعلانات کامپیوتر در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The secretary tacked a meeting notice on the bulletin board.
[ترجمه گوگل]منشی اطلاعیه جلسه را روی تابلوی اعلانات چسباند
[ترجمه ترگمان]منشی یادداشت را روی تابلوی اعلانات نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We read the notice on the bulletin board.
[ترجمه گوگل]ما اعلامیه را روی تابلوی اعلانات خواندیم
[ترجمه ترگمان] ما متوجه تابلوی اعلانات شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Try browsing around in the network bulletin boards.
[ترجمه گوگل]سعی کنید در تابلوهای اعلانات شبکه مرور کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در تابلوهای اعلانات شبکه پرسه بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The details are in the June bulletin.
[ترجمه گوگل]جزئیات در بولتن ژوئن آمده است
[ترجمه ترگمان]جزئیات آن در بولتن خبری ماه ژوئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We read the declaration posted on the bulletin board.
[ترجمه گوگل]اعلامیه درج شده در تابلوی اعلانات را خواندیم
[ترجمه ترگمان]ما بیانیه رو که روی تابلوی اعلانات نوشته شده رو خونده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The secretary of the office pastes a bulletin on the wall.
[ترجمه گوگل]منشی دفتر بولتنی را روی دیوار می چسباند
[ترجمه ترگمان]منشی دفتر به اندازه یک تابلوی اعلانات است که روی دیوار نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company publishes a fortnightly bulletin for its staff.
[ترجمه گوگل]این شرکت هر دو هفته یک بار برای کارکنان خود بولتن منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت هر دو هفته یک بار برای کارکنان خود خبرنامه منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The exam results were posted on the bulletin board yesterday.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمون دیروز روی تابلوی اعلانات درج شد
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون دیروز بر روی تابلوی اعلانات نصب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیانیه (اسم)
assertion, statement, proclamation, manifesto, manifest, bulletin

پژوهشنامه (اسم)
bulletin

تابلو اعلانات (اسم)
bulletin

پژوهنامه (اسم)
bulletin

اگهی نامه رسمی (اسم)
bulletin

ابلاغیه رسمی (اسم)
bulletin

اگاهینامه (اسم)
bulletin

تخصصی

[زمین شناسی] تابلو اعلانات، اگهینامهرسمی، ابلاغیهرسمی، بیانیه، اگاهینامه، پژوهشنامه، پژوهنامه

انگلیسی به انگلیسی

• notice, leaflet, pamphlet
a news bulletin is a short news summary or programme on radio or television.
a bulletin on a particular situation or event is a short report of the latest developments or progress by the official or organization responsible for it.
a bulletin is also a regular newspaper or leaflet produced by an organization.

پیشنهاد کاربران

An official statement that tells people about something important.
bulletin ( عمومی )
واژه مصوب: خبرنامه
تعریف: گزارش کوتاه چاپی از رویدادها و خبرهای یک سازمان
اطلاعیه
ابلاغیه
نشریه

بپرس