for the sake of

جمله های نمونه
1. Many claimed to be environmental refugees, leaving for the sake of their health.
[ترجمه گوگل]بسیاری ادعا کردند که پناهنده محیط زیست هستند و به خاطر سلامتی خود را ترک کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری ادعا می کنند که پناهندگان محیطی هستند و به خاطر سلامتی خود باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری ادعا می کنند که پناهندگان محیطی هستند و به خاطر سلامتی خود باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He had married her principally for the sake of her father's property.
[ترجمه گوگل]او اساساً به خاطر اموال پدرش با او ازدواج کرده بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر دارایی پدرش با او ازدواج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر دارایی پدرش با او ازدواج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. For the sake of historical accuracy, please permit us to state the true facts.
[ترجمه گوگل]برای دقت تاریخی، لطفاً به ما اجازه دهید که حقایق واقعی را بیان کنیم
[ترجمه ترگمان]برای صحت تاریخی، لطفا به ما اجازه دهید واقعیت های حقیقی را بیان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای صحت تاریخی، لطفا به ما اجازه دهید واقعیت های حقیقی را بیان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I stopped smoking for the sake of my health.
[ترجمه علی] من بخاطر سلامتی ام سیگار کشیدن را متوقف کردم|
[ترجمه گوگل]من به خاطر سلامتی ام سیگار را ترک کردم[ترجمه ترگمان]من به خاطر سلامتیم سیگار نکشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To love for the sake of being loved is human,but to love for the sake of loving is angelic.
[ترجمه گوگل]دوست داشتن به خاطر دوست داشته شدن انسان است، اما دوست داشتن به خاطر دوست داشتن فرشته است
[ترجمه ترگمان]دوست داشتن به خاطر عشق بودن، انسان است، اما برای عشق به خاطر عشق، فرشته وار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوست داشتن به خاطر عشق بودن، انسان است، اما برای عشق به خاطر عشق، فرشته وار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For the sake of simplicity, let's divide the discussion into two parts.
[ترجمه گوگل]برای سادگی، بحث را به دو قسمت تقسیم می کنیم
[ترجمه ترگمان]به خاطر سادگی اجازه دهید بحث را به دو بخش تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر سادگی اجازه دهید بحث را به دو بخش تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He moved to the seaside for the sake of his health.
[ترجمه گوگل]او برای سلامتی خود به کنار دریا نقل مکان کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر سلامتیش به کنار دریا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر سلامتیش به کنار دریا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Aircraft manufacturers want to reduce vibration for the sake of safety.
[ترجمه گوگل]سازندگان هواپیما به خاطر ایمنی می خواهند لرزش را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]سازندگان هواپیما می خواهند ارتعاش را به خاطر ایمنی کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سازندگان هواپیما می خواهند ارتعاش را به خاطر ایمنی کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For the sake of completeness I should mention one further argument.
[ترجمه گوگل]برای کامل شدن باید یک استدلال دیگر را ذکر کنم
[ترجمه ترگمان]به خاطر این کار باید یک استدلال دیگر را مطرح کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر این کار باید یک استدلال دیگر را مطرح کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She gave up smoking for the sake of her health.
[ترجمه گوگل]او به خاطر سلامتی خود سیگار را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]برای سلامتی او سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای سلامتی او سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Their parents only stayed together for the sake of the children.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرشان فقط به خاطر بچه ها کنار هم ماندند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرشان تنها به خاطر بچه ها کنار هم ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرشان تنها به خاطر بچه ها کنار هم ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Never do wrong for the sake of money.
[ترجمه گوگل]هرگز به خاطر پول اشتباه نکنید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت به خاطر پول اشتباه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت به خاطر پول اشتباه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let's say, just for the sake of argument, that you've got £200 to invest.
[ترجمه گوگل]بیایید، فقط برای استدلال، بگوییم که شما 200 پوند برای سرمایه گذاری دارید
[ترجمه ترگمان]بیایید بگوییم، فقط برای استدلال، که شما ۲۰۰ پوند برای سرمایه گذاری دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیایید بگوییم، فقط برای استدلال، که شما ۲۰۰ پوند برای سرمایه گذاری دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If, for the sake of argument, you aren't offered the job, what will you do?
[ترجمه گوگل]اگر به خاطر استدلال به شما پیشنهاد کار داده نشود، چه خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]اگر، به خاطر جر و بحث، تو این کار را پیشنهاد نمی کنی، چکار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر، به خاطر جر و بحث، تو این کار را پیشنهاد نمی کنی، چکار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We leave the keys near the front door for the sake of convenience.
[ترجمه گوگل]برای راحتی کار کلیدها را نزدیک درب ورودی می گذاریم
[ترجمه ترگمان]کلیدها را به خاطر راحتی کنار در جلویی جا می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلیدها را به خاطر راحتی کنار در جلویی جا می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[ریاضیات] به منظور
به انگلیسی
• in order that, so that
پیشنهاد کاربران
محضِ خاطرِ
برای خاطرِ، محض خاطرِ، از بهرِ، از برای، به منظورِ، به لحاظِ، من بابِ
برای اینکه - به این خاطر که
در راستای
به صِرفِ . . .
محضِ ( خاطرِ ) . . .
محضِ ( خاطرِ ) . . .
در ازای، به بهای
سخن بزرگان:
For the sake of that girl, I'm gonna wallow in the mud
محضِ رضای دُختِرو، خودُمه تو گِل می پِلِکونُم
For the sake of that girl, I'm gonna wallow in the mud
محضِ رضای دُختِرو، خودُمه تو گِل می پِلِکونُم