reinforced


مسلح، جوشندار معمارى : مستحکم علوم نظامى : تقویت شده

جمله های نمونه

1. they reinforced our regiment with fresh soldiers
هنگ ما را با سربازان تازه نفس تقویت کردند.

2. the concrete pillars are reinforced with steel rods
ستون های بتونی با میله های پولادین تقویت شده اند.

3. the walls of the old mosque have been reinforced with buttresses
دیوارهای مسجد قدیمی با پشتواره محکم شده اند.

4. The experience reinforced my sense of loss.
[ترجمه گوگل]این تجربه حس از دست دادن من را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]تجربه من حس از دست رفتن من را تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pockets on my jeans are reinforced with double stitching.
[ترجمه گوگل]جیب های شلوار جین من با دوخت دوبل تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]جیب ها روی شلوار جین با بخیه دوگانه تقویت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The spectacle of Xerxes's defeat tremendously reinforced the traditional conviction that pride goes before a fall.
[ترجمه گوگل]منظره شکست خشایارشا این باور سنتی را که غرور قبل از سقوط پیش می رود را به طرز فوق العاده ای تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]نمایش شکست Xerxes این اعتقاد سنتی را تقویت کرد که غرور در مقابل سقوط قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The terminal was constructed of reinforced concrete.
[ترجمه گوگل]ترمینال از بتن مسلح ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]ترمینال از بتون مسلح ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They reinforced a coat by sewing pieces of leather on the elbows.
[ترجمه گوگل]آنها یک کت را با دوختن تکه های چرم روی آرنج تقویت کردند
[ترجمه ترگمان]با دوختن تکه های چرم، یک کت چرمی به تن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The regular troops need to be reinforced.
[ترجمه گوگل]نیروهای عادی باید تقویت شوند
[ترجمه ترگمان]نیروهای عادی باید تقویت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wooden beam is reinforced with a metal plate.
[ترجمه گوگل]تیر چوبی با یک صفحه فلزی تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]این تیر چوبی با یک صفحه فلزی تقویت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This old bridge should be reinforced immediately.
[ترجمه گوگل]این پل قدیمی باید فورا تقویت شود
[ترجمه ترگمان]این پل کهنه باید فورا تقویت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The foundations will have to be reinforced to prevent the house from sinking further into the ground.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از فرورفتن بیشتر خانه در زمین، پایه ها باید تقویت شوند
[ترجمه ترگمان]پایه و اساس باید تقویت شود تا از غرق شدن خانه جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its windows were of reinforced glass.
[ترجمه گوگل]پنجره های آن از شیشه های تقویت شده بود
[ترجمه ترگمان]پنجره های آن از شیشه ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All buildings are now reinforced to withstand earthquakes.
[ترجمه گوگل]اکنون همه ساختمان ها برای مقاومت در برابر زلزله مقاوم سازی شده اند
[ترجمه ترگمان]اکنون همه ساختمان ها برای ایستادگی در برابر زلزله تقویت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They reinforced good behaviour with some kind of reward to direct a child's pattern of behaviour.
[ترجمه گوگل]آنها رفتار خوب را با نوعی پاداش برای هدایت الگوی رفتاری کودک تقویت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها رفتار خوب خود را با نوعی پاداش برای هدایت الگوی رفتاری کودک تقویت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] مسلح - مستحکم
[نساجی] تقویت شده
[آمار] تقویت شده

انگلیسی به انگلیسی

• strengthened, fortified; strengthened with metal (as of concrete)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reinforce
✅️ اسم ( noun ) : reinforcement
✅️ صفت ( adjective ) : reinforced
✅️ قید ( adverb ) : _
افزایش یافته
تقویت شدن رفتار ( روانشناسی ) که دو حالت مثبت و منفی داره negative reinforce
Positive reinforce
تقویت شده
مسلح شده
مستحکم کردن

بپرس