planter

/ˈplæntər//ˈplɑːntə/

معنی: کشاورز، کشتار، زارع، صاحب مزرعه
معانی دیگر: (انسان یا ماشین) کشتگر، بذرپاش، صاحب مزرعه ی بزرگ، مالک کلان کشتزار، (جعبه یا گنجانه ی تزیینی که در آن گل می گذارند) گلدان (با pot دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who plants.

(2) تعریف: one who owns or operates a plantation.

(3) تعریف: a container for houseplants.

جمله های نمونه

1. a corn planter
ماشین کشت ذرت

2. He is a cotton planter.
[ترجمه گوگل]او یک کاشت پنبه است
[ترجمه ترگمان] اون یه مزرعه پنبه - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The church planter must break the mould of self-sufficiency and dare to rely on his or her team.
[ترجمه گوگل]کاشت کننده کلیسا باید قالب خودکفایی را بشکند و جرأت کند به تیم خود تکیه کند
[ترجمه ترگمان]مالک کلیسا باید به خودکفایی برسد و جرات کند به تیم خود تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Removing a plug of turf with the planter and replacing it with a pot-grown cowslip takes seconds.
[ترجمه گوگل]برداشتن پلاگین چمن با گلدان و جایگزینی آن با گلدان گلدانی چند ثانیه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]برداشتن یک شاخه از خاک بر روی گلدان و جایگزینی آن با یک cowslip بزرگ، چند ثانیه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is likely that the church planter will soon want to leave his secular employment to devote himself fully to the work.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که کاشت کننده کلیسا به زودی بخواهد شغل سکولار خود را ترک کند تا کاملاً خود را وقف کار کند
[ترجمه ترگمان]این احتمال وجود دارد که مالکان کلیسا به زودی از اشتغال سکولار خود خارج شوند تا خود را به طور کامل وقف کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The planter means you can conceal the cooler with bright flowers throughout the seasons.
[ترجمه گوگل]کاشت به این معنی است که می توانید کولر را با گل های درخشان در طول فصول پنهان کنید
[ترجمه ترگمان]این کشت به این معنی است که شما می توانید خنک کننده را با گل های درخشان در تمام فصول پنهان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The planter rested on thick beige carpeting that helped deaden the bone-shaking noise of aircraft launching and recovery operations.
[ترجمه گوگل]گلدان روی فرش ضخیم بژ قرار داشت که به کاهش صدای استخوان لرزان پرتاب و بازیابی هواپیما کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این کشاورز بر روی فرش ضخیم بژ قرار داشت که به بی اثر کردن صدای لرزان استخوان و عملیات بازیابی کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But let not these requests from a young planter discourage you, my dear cousin.
[ترجمه گوگل]اما مبادا این درخواست های یک جوان کاشت، شما را دلسرد کند، پسر عموی عزیزم
[ترجمه ترگمان]اما پسر عموی عزیز، خواهش می کنم این تقاضا از طرف یکی از مالکان جوان شما را دلسرد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Married to the son of a wealthy planter from Santo Domingo.
[ترجمه گوگل]با پسر یک کشاورز ثروتمند از سانتو دومینگو ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]با پسر یکی از مالکان ثروتمند، سانتو دومینگو، ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The church planter will do well to set a goal of identifying and releasing others.
[ترجمه گوگل]کاشت کننده کلیسا به خوبی انجام خواهد داد که هدف خود را شناسایی و آزاد کردن دیگران تعیین کند
[ترجمه ترگمان]مالکان کلیسا برای تعیین هدف شناسایی و آزاد کردن دیگران به خوبی عمل خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ObjectiveTo measure cortical areas involved ankle dorsiflexion and planter flexion.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo اندازه گیری نواحی قشر مغز شامل دورسی فلکشن مچ پا و فلکشن کاشت
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo نواحی قشری involved ankle و planter flexion را اندازه گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Peyton Fahrquhar was a well to do planter, of an old and highly respected Alabama family.
[ترجمه گوگل]پیتون فاهرکوهار یک کارخانه کاشت چاه بود، از یک خانواده قدیمی و بسیار محترم آلاباما
[ترجمه ترگمان]خانم پیتون که صاحب یک خانواده قدیمی و محترم اهل آلاباما بود، به خوبی می توانست این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Planter - Put pebbles in the bottom of a small jar, then fill with potting soil.
[ترجمه گوگل]کاشت - سنگریزه ها را در کف یک شیشه کوچک قرار دهید، سپس با خاک گلدان پر کنید
[ترجمه ترگمان]سنگریزه را در ته یک شیشه کوچک قرار دهید و سپس خاک گلدان را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was the son of a wealthy planter.
[ترجمه گوگل]او فرزند یک کشاورز ثروتمند بود
[ترجمه ترگمان] اون پسر یه کشاورز ثروتمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورز (اسم)
agriculturalist, farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, agriculturist, yeoman, husband, husbandman

کشتار (اسم)
murder, planter, carnage, massacre

زارع (اسم)
tiller, planter, nurseryman, farmhand, sharecropper

صاحب مزرعه (اسم)
planter

انگلیسی به انگلیسی

• owner of a plantation; machine for sowing seeds; container to hold plants; window box
a planter is a person who owns or manages a plantation in a tropical country.

پیشنهاد کاربران

planter 3 ( n ) =a machine that plants seeds, etc
planter
planter 2 ( n ) =a person who owns or manages a plantation in a tropical country, e. g. a tea planter.
planter
planter 1 ( n ) ( pl�ntər ) =an attractive container to grow a plant in
planter
planter ( پزشکی )
واژه مصوب: کف‏پایی 2
تعریف: مربوط به کف پا یا واقع در آن
گلدان
کف پا
باغچه

بپرس