پیشنهادهای احمد درفشدار (٢٨١)
داده هیولایی این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته فلسفه است.
وجهیت: حالت خاصی که در آن چیزی وجود دارد یا تجربه یا بیان شده است.
n. a relationship between two quantitative variables such that as one variable tends to increase ( or decrease ) in value, the corresponding values o ...
If you take something at face value, you accept it and believe it without thinking about it very much, even though it might be untrue. Statements fro ...
idiom. informal. : to continue thinking about or giving attention to something important : to stay focused. She really needs to keep her eye on the b ...
مجذوب کتاب
Adjective. interdefinable ( not comparable ) ( logic, philosophy ) Able to be defined in terms of each other.
اقترانی
با سلام، من در این سایت که قاعدتاً فرهنگ لغات باید باشد در جستجوی شرحی برای واژه "استعلایی" بودم که، براب اولین بار، مواجه با مطالب عجیب و غریب پیشن ...
خود تنها انگاری
یک ایده غالب یا تکرار شونده در یک اثر هنری. "خرافات یک موتیف تکرارشونده در کتاب است"
a child of one's husband or wife by a previous relationship.
شورش فروند ( به فرانسوی: Fronde ) ( تلفظ فرانسوی: [fʀɔ̃d][۱] ) مجموعه ای از جنگ های داخلی در فرانسه بود که از ۱۶۴۸ تا ۱۶۵۳ در بحبوحه جنگ های فرانسه ...
مثلث سازی در شطرنج نام تاکتیکی است به شرح زیر: توضیح اول: مثلث سازی را از دست دادن فرصت یا از دست دادن یک حرکت نیز می گویند. مثلث سازی معمولاً در باز ...
در شطرنج به تاکتیک "سیخ کباب یا حمله پیکانی" گفته می شود.
نظر کسی را از چیزی ( توسط چیزی مثل تبلیغات ) منحرف یا جلب کردن
Dimmer Switches کلیدهای برقی برای تنظیم نور لامپی است که این کلید سر راه آن به منبع تغذیه قرار دارد. البته لامپ باید از نوع رشته ای باشد.
وابسته به اندیشه های توماس اکویناس
با قبول خطری که به عواقب آن آگاه است
متعلق نفوذ؛ نفوذ شونده
متعلق نفوذ، نفوذ شونده
گره توی کار انداختن، با مشکل تراشی جلوی کار را گرفتن
بازآرایی
بازآرایی کردن
مرکزوار یا مرکز هندسی یا گرانیگاه در ریاضیات و فیزیک، به نقطه ای از یک شکل مسطح اطلاق می شود که میانگین مختصات تمام نقاطِ موجود در شکل است. به عبارتی ...
( صفت ) مفرط، شدید ( اسم ) نهایت، نشیب و فراز
شیب جاده در انحنا
A banked curve is a curve that has its surface at angle with respect to the ground on which the curve is positioned. The reason for banking curves is ...
این اصطلاح چنانچه به منزله مبداء مختصات در فیزیک کلاسیک استفاده شود، برگردان " مرجع مختصات "یا دست کم "مرجع دید" نسبت به دیدگاه یا مترادف های آن که ب ...
1 informal, to accept that an idea is right and allow it to influence you: I never bought into this idea that you have to be thin to be attractive. ...
( just ) around/round the corner likely to happen soon: Economic recovery is just around the corner.
to mention an idea, name, remark etc several times, especially in order to seem impressive
دنیای بیرون بازتابی از دنیای درون ماست این عبارت یک حقیقت یا قانون جهانی در نظر گرفته می شود که به ما نشان می دهد دنیای بیرون بازتابی از دنیای درون م ...
پیرو جنبش عصر نو: این جنبش به مجموعه ای از عقاید و رسوم معنوی و مذهبی گفته می شود که در دهه ۱۹۷۰ ( میلادی ) در جهان غرب گسترش یافت. به دلیل ماهیت الت ...
to say one's thoughts so that other people can hear them
( در آمار ) متفیر رسته ای Categorical data داده های رسته ای
( در اندازه گیری ) تخمینی، تقریبی، حدثی و نه چندان دقیق
( معنای این واژه به لحاظ علمی ) خطا، در اندازه گیری علمی به معنای عدم قطعیت اجتناب ناپذیر است که در همه اندازه گیری ها انجام می شود
در زمینه های علم و مهندسی ، درستی ( accuracy ) یک سیستم اندازه گیری میزان نزدیکی اندازه گیری یک مقدار به مقدار واقعی آن کمیت است. دقت ( precision ) ی ...
دو واژهaccuracy و precision در اصول اندازه گیری مفاهیمی کاملاً متفاوت هستند. لذا استفاده از صحت یا درستی برای اولی و دقت برای دومی در اندازه گیری منا ...
جماد ( البته عربی است لیکن در فارسی بسیار استفاده شده است. )
تلاش برای
بی حجاب
sudden laughter, applause etc from many people at the same time
to say publicly that you think you have a right to have or own something
In legal terms, it refers to when an aspiring nuclear weapons state could break out of its commitments under the widely recognized Nuclear Nonprolife ...
به فکر چیزی یا کسی بودن toy with somebody/something به فکر ایده یا امکان انجام کاری بودن toy with the idea of doing something
بهم ریخته ( رختخواب ) ، ناهموار ( جاده )
گرفتار کردن، به دردسر انداختن
یک نظام مذهبی یا سیاسی که در برهه خاصی روی زندگی مردم کنترل دارد
An introspective recounting of a person's development
learned books/works etc کتاب یا مطالب دیگری که توسط افراد با دانش بالا نوشته شده
مصلحت دانستن
بدگویی کردن، بداندیشی کردن
رها شدن از ( چیزی دست و پاگیر، مانع آزادی ) a spiritual & Divine treasure which attainable most by taking off an affection to this world یک گنج معن ...
مردانی، معمولاً نویسنده، که از ادبیات بسیار می دانند
رعیتی
- ( مذهب ) بیان رسمی از طرف پاپ - مرکز هدفی که به آن شلیک می شود
تقدس زدایی
سازواره
پرچانگی کردن
متکلم ( کسی که رسما از عقیده یا مذهب یا رفتار بخصوصی دفاع می کند )
yield to تسلیم شدن به، تن دادن به
- in touch در تماس ( از راه مکالمه یا مکاتبه ) - get in touch with something درک و فهم چیزی نظیر احساسات و نگرش های خود - ( اسم ) شیوه انجام کاری ...
( فعل ) با کسب موفقیتی چیزی را به کمال رساندن یا کامل ساختن
ساز و برگ
heads will roll بشدت مجازات شدن
عملیاتی
بهم برخورد کردن
( در نجوم ) commensurability خاصیت دو جسم در مدار مانند سیارات ، ماهواره ها یا سیارک ها است که دوره های مداری آنها با یکدیگر نسبت منطقی ( اعداد گویا ...
خورشید - مرکزی
( در نجوم، نظام بطلمیوسی ) به دایره ای در اطراف زمین گفته می شود که تصور می شد یک جرم آسمانی یا مرکز فلک تدویر مدار آن در آن دایره حرکت می کند.
all the way down/across/through etc ( something ) فاصله یا طول کامل چیزی
برق دار کردن، دارای بار الکتریکی کردن
بهتر از متوسط، پیشرو و پیشگام در چیزی
در قرن 17 و 18 در اروپا این واژه اصلاً به معنای امروزی آن نبود و به کسی گفته می شد که دانش آنروز در حوزه الکتریک ( به معنای گیلبرتی آن ) را داشت.
در باغ سبز
واژه "برق" معادل مناسبی برای electricity نیست زیرا: واژه الکتریسیته از لاتین نوین و در نهایت یونانی مشتق شده است. در نوشته های فرانسیس بیکن نخستین با ...
گمانه زنی، یافتن منابع زیر زمینی مانند آب و مواد معدنی ( با میل یافت زنی )
طرفدار اتحاد شاخه های مختلف مسیحی
تعیین روزهای فرخنده و نحس در تقویم
مقابله رو در رو
گونیا
گماردن به
گماشتن او به . . .
عصبیت ( ابن خلدون )
فاعلیت ذهن
چیزانگاری
توانمندی ادراک حسی
دانش رشته
راز زدایی از عالم
تدبیر
از پیش مسلم دانستن
پیش فرض ها
تبرک، تیمن
دانشورانه
شتابزدگی
قالب
( دین و عرفان ) امر قدسی
خیالبافی
عرفان ( لامکان )
ابدی، بی زمان
متألهه
( فلسفه ) خرده انگاری
شک گرایی
ابطال پذیری
عقلی، عقل یافتی
square ( something ) with something توافق داشتن ( چیزی ) با چیز دیگر
راسخ، پایدار
ضربه گیر روی سپر خودرو
نفی کننده
چینه ای
مخدوش کردن
دوگانه انگار ( پیشنهاد قبلی اصلاح شود )
قبل از هرچیز، در مرحله اول
دوری، دور باطل ( در استدلال منطقی ) می گوییم اگر ادعای مطرح شده در نتیجه گیری یک استدلال به نوعی در مقدمات آن ظاهر شود ، این استدلال دوری بوده و باط ...
جاودان خرد
شالوده شکنی
جاودان خرد
حکمت خالده ( فلسفه و عرفان )
همه خدا گرا
نیست انگاری جهان، انکار وجود ما سوی الله
دو طرفه، متقابل
ئوگانه انگار
حالات امور
Sensory Modalities A sensory modality ( also called a stimulus modality ) is an aspect of a stimulus or what is perceived after a stimulus. The term ...
آدم بدخُلق
مُمیّز
سوژه، فاعل شناسا، فاعل ذهن، برابرایستا
دوری ( در استدلال (
سنجش و ارزیابی ( شفاهی یا کتبی )
ویژگی حرکت رفت و برگشتی ( مانند پیستون موتور احتراقی )
to suggest that a particular idea should be accepted as a fact
اقناعی
استخراج گرایی
برهم فشردگی، برهم افزایش، تراکم
طرد کردن
بی اهمیت بودن در موقعیت خاص
مورد آقا/خانم سجاد نادرست است زیرا زنگ ردن در شیمی corrode است
حلقه زدن، گرد آمدن، دور چیزی دایره کشیدن
have/hold/want no truck with somebody/something امتناع از درگیر شدن با کسی یا پذیرفتن ایده ای
فرا روان شناسی
توان دوباره یافتن
خلع ید
بطور جدایی ناپذیری
تلفیق
تشریفاتی
great or excessive freedom of behaviour ( ولنگاری )
رسماً درستی چیزی را اعلام کردن، اعلام معتبر بودن چیزی
اندرکنش
استکبار
واژه اعقاب در اینجا درست نیست، لطفاً حذف شود
بیان کردن، مفصل بندی کردن، عینیت بخشیدن، انسجام بخشیدن، پی افکندن
( فرهنگ ) مال خود سازی، بنام خود کردن، مصادره کردن
عصمت
بی اعتبار، بدون فشار یا الزام قانونی
متاسفانه در حرفه مهندسی معادل متداول همان مایلستون است
بالادست ( صفت )
تکیه گاهی ( از جنس چوب یا فلز ) برای سوار کردن تجهیزات قابل حمل. به تجهیزات نصب شده روی این گونه تکیه گاه ها skid - mounted گفته می شود
تگ ( tag ) برچسبی است که چسبانده نمیشودبلکه بصورت منگوله یا اویخته استفاده میشود
Boilerplate is a term used in legal contexts, but it originates in engineering. A rating - plate containing standard text was required to be attached ...
مرید
تغییر نام تجاری
مجموعه ای از ماشین آلات روی هم سوار شده
یک شیئ بی ارزش یا کم ارزش، یک دستگاه کوچک، یک آدم احمق
قابلیت بهره برداری ( کارخانه )
در معرض فروش، آماده برای فروش
راه اندازی آزمایشی ( trail run )
رافع بن بست، رافع راه بندان ( صفت )
یاری بهر
هاپو
اثبات تجربی و عملی، اثبات از راه نمایش
بی ارزش بودن به دلیل ناتوان بودن و ناکارآمد بودن
عاری از هیجان
دریابش ( به روایت مترجم کتابی از دانیل کاهنمن )
شوخ طبع
در حال وقوع
پشتیبانی، مصرف منابع، تدارک دیدن، تسهیل جابجایی
چو عضوی بدرد آورد روزگاز دگر عضوها را نماند قرار احساس ( خوب یا بد ) فردی که خود را بجای فرد دیگری تصور کند
درمانده، از پا درآمده
آسیب جانبی
امدادگر خط مقدم
if you are suffering from compassion fatigue, you have stopped feeling sympathy for people and do not want to give any more money to help them, becau ...
ground yourself به معنی ایجاد توازن جسمانی، روانی و انرژی در خود است
مخاطره
کسر شأن شخص
طرح ها و آرزوهایی که محتملاً هرگز محقق نخواهند شد، خیال باطل، فکر خام
خود خواه، خود پسند
غلیرغم
طرفدار سنت بخصوص در کاربرد زبان؛سنت گرا someone who believes in and follows very traditional rules or ideas in a subject؛ a person who adheres stric ...
ابطال
طراحی در زمین بکر در مقابل brownfield که زمینی است که قبلا استفاده شده و ممکن است تأسیساتی از قبل در آن باقی مانده باشد
شفاف سازی
توهم زدایی، زدودن توهمات
جُستار
دلالت ضمنی ، توارد ذهنی ، معنی
چیزی که نتیجه مستقیم چیز دیگری است
بی رنگ کردن، مخدوش کردن ( تمایز )
موافقت بی چون و چرا
وابسته به باور
مصوبه
انگاشت
قدرت اقناع
سرود نیایش، شکرگزاری و پیروزی
بخشنامه
هستندگان
خرد کننده، نا امید کننده، ویرانگر ( روانی )
کوچک شمردن، بی اهمیت قلمداد کردن
عاری از میکرب ساختن
آخرین تمرین یک نمایش
غسل تعمید دادن
اختر فیزیک دان
فوق سازه
ساده لوح، زود باور
عین، ابژه ( فلسفه )
a quality or property as perceived or experienced by a person کیفیت یا خاصیت آنگونه که کسی آنرا درک یا تجربه نماید
همنهشت ( هندسه )
ادعایی که ممکن است درست یا نادرست از کار درآید
رخداد پذیر؛ پیشایند؛ محتمل الوقوع
سوسمار پل دماغی یا توآتارا ( نیوزیلند )
کسل و خسته کننده
بحساب آوردن
یاری دهنده
هدایت شدگی
a nagging pain کوره درد
املاک و مستغلات
غیر قابل قیمت گذاری؛ بسیار ارزشمند؛ پر بها ضمناً عبارت "چیز بی ارزش" در ابتدای معنی گمراه کننده است و بهتر است حذف شود.
دلخوری
خنک شدن دل ( ناشی از حادثه بد برای دیگران )
اتحاد، وحدت
متحد کردن
یگانه انگارانه، یگانه انگار
کثرت گرا
معانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، ( طرز ) برخورد، ( فکر یا احساس یا عمل ) روش، رویکرد، نگرش، خلق، ( هواپیمایی ) موقعیت هواپیما ( و غیره ) نسبت ب ...
حسگری ( داریوش آشوری ) ، ادراک حسی
قیاس مع الفارق: قیاس مع الفارق از طریق اهمال در شرایط استدلال استقرایی پدید می آید که موضوع آن سرایت حکم یک امر به امر دیگر باشد بدون آن که شباهت کام ...
معنی دیگر این واژه در فرضیه: در علم و فلسفه ، این واژه به معنای اضافه کردن فرضیه های بیرونی به یک نظریه است تا آن را از جعل نجات دهد. فرضیه های موقت ...
فروناکاستنی
معتاد قلابی
همم جا حاضر
دور از بحث و جدل، بصورتی بدون مناقشه
As nouns the difference between prosperity and happiness is that prosperity is the condition of being prosperous, of having good fortune while happin ...
من تصور می کنم بین خوشحالی و خوشبختی تفاوت وجود دارد. یکی به حال خوش و دیگری به بخت خوش اشاره دارد و حال و بخت یکی نیستند.
affect - based مبتنی بر عاطفه
باعث سردرگمی ، خجالت زدگی، یا نگران کننده
دگره، شق ثانی، شقوق مختلف، بدیل، گزینه
مرور/ یادآوری نکات برجسته مطالبی که پیشتر گفته شده
در یک ردیف قرار دادن
تندرستی
در رابطه یا مقایسه با
ایجاد توازن بین دو وضعییت یا کیفیت برای کسب نتیجه مطلوب
ایجاد
جانبداری کردن، حمایت کردن
رویداد آفرین:عاملی که باعث تغییر یا وقوع رویداد مهمی شود
انگاشت
در مقایسه با
هنگام صحبت یا نوشتن موضوع خاصی را ذکر /مطرح کردن He touches on the question of او پرسش . . . را مطرح می کند
خوش باورانه
با خوشرویی
ناراضی کننده
متولی
اهمیت زیادی برای مدت زمان تجربه ها قائل شدن
اهمیت دادن
تمایلات عاطفی
خُلق
کل نگر
در رابطه یا مقایسه با چیزی یا کسی
جرح و تعدیل، سازکاری، جورسازی، سازش، تطبیق
فلج از کمر به پائین
پیش بینی عاطفی
از کار افتادن کامل
بخاطر آوردن
جنجالی
اهمیتی ندارد
زیر سیطره
به یک ایده، پاسخ، و غیره اندیشیدن
اساساً گیمیفیکیشن به معنای کاربرد مکانیسم های بازی در زمینه ها و فعالیت های غیر از بازی و بازی کردن است. گیمیفیکیشن به معنای استفاده ایده آل از مکانی ...
همدردی کردن با
روایتگر