deferent

/ˈdefərənt//ˈdefərənt/

معنی: برنده، بیرون برنده، خروجی
معانی دیگر: رجوع شود به: deferential، برون بر، ناقل

جمله های نمونه

1. Finally, numerical examples for deferent number of buyer are given to illustrate the results.
[ترجمه گوگل]در نهایت، مثال های عددی برای تعداد متفاوت خریدار برای نشان دادن نتایج ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، مثال های عددی برای تعدادی از خریداران برای نشان دادن نتایج ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. METHODS: By means of occlusal adjustment and filling deferent type of materials into prepared cavity.
[ترجمه گوگل]روش کار: با استفاده از تنظیم اکلوزال و پر کردن نوع مواد متفاوت در حفره آماده شده
[ترجمه ترگمان]روش ها: با استفاده از تنظیمات occlusal و پر کردن نوع مواد در حفره آماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. TMD not only seriously weakened missile weapons' deferent force, but also threatened military forces of our country.
[ترجمه گوگل]TMD نه تنها نیروی دفاعی تسلیحات موشکی را به شدت تضعیف کرد، بلکه نیروهای نظامی کشورمان را نیز تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]tmd نه تنها سلاح های موشکی را به شدت تضعیف کرده است بلکه نیروهای نظامی کشور ما نیز را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deferent plutons composing Linglong composite granitoid batholith have deferent degrees of anisotropy of magnetic susceptibility.
[ترجمه گوگل]توده‌های متفاوتی که باتولیت گرانیتوئیدی کامپوزیت لینگ لانگ را تشکیل می‌دهند، درجات متفاوتی از ناهمسانگردی حساسیت مغناطیسی دارند
[ترجمه ترگمان] deferent (composing Linglong granitoid composite composite composite batholith batholith degrees deferent of of of magnetic magnetic have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have have magnetic magnetic magnetic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The quickening globalization makes the interdependence on deferent nations and more deep.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن سریع، وابستگی متقابل به کشورهای متفاوت و عمیق تر می کند
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن جهانی سازی منجر به وابستگی متقابل بین کشورهای deferent و عمق بیشتری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The different therapy was used for deferent parts of herpes zoster.
[ترجمه گوگل]درمان های مختلف برای قسمت های مختلف هرپس زوستر استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش درمان مختلف برای بخش های deferent تب خال استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So of creditor'sright are deferent by reason of the deferent of the object of creditorright.
[ترجمه گوگل]بنابراین، حقوق طلبکار به دلیل استنکاف از موضوع حق طلبکار، متمایز است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، sright طلبکار به دلیل of موضوع creditorright، deferent هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to the deferent error hierarchy of the output variables, the hierarchical fuzzy control and the steady state output is switched over.
[ترجمه گوگل]با توجه به سلسله مراتب خطای متغیرهای خروجی، کنترل فازی سلسله مراتبی و خروجی حالت پایدار تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به سلسله مراتب خطای deferent متغیرهای خروجی، کنترل فازی سلسله مراتبی و خروجی حالت پایدار به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions: Vasoligation and deferent vein ligation is an effective treatment for BPH. In addition, this procedure has advantages including minimized invasion, less risk, as well as low cost.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: وازولیگاسیون و بستن ورید دیفرنت یک درمان موثر برای BPH است علاوه بر این، این روش دارای مزایایی از جمله کاهش تهاجم، خطر کمتر و همچنین هزینه کم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Vasoligation و deferent vein یک درمان موثر برای BPH است علاوه بر این، این روش مزایایی شامل حداقل تهاجم، ریسک کم تر، و نیز هزینه کم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In deferent inking system, the ink thickness distribution and the ink flow ratio is different for the deference of the number of roller and the arrangement of the roller.
[ترجمه گوگل]در سیستم جوهرکاری متفاوت، توزیع ضخامت جوهر و نسبت جریان جوهر برای تفاوت تعداد غلتک و آرایش غلتک متفاوت است
[ترجمه ترگمان]در سیستم deferent inking، توزیع ضخامت مرکب و نسبت جریان جوهر برای احترام تعداد of و آرایش of متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two deferent NIM plug - in modules designed for deferent delay time scales are introduced in this article.
[ترجمه گوگل]دو ماژول پلاگین NIM متفاوت که برای مقیاس های زمانی تاخیر متفاوت طراحی شده اند در این مقاله معرفی شده اند
[ترجمه ترگمان]۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ - ۲ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The response characteristics under deferent gain levels of detection system can be used as a reference in designing auto gain adjustment algorithm for oil detection.
[ترجمه گوگل]ویژگی های پاسخ تحت سطوح بهره متفاوت سیستم تشخیص را می توان به عنوان مرجع در طراحی الگوریتم تنظیم بهره خودکار برای تشخیص روغن استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]خصوصیات واکنش زیر سطح بهره deferent می تواند به عنوان مرجع در طراحی الگوریتم تنظیم بهره خودکار برای تشخیص نفت مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are three deferent theories in the theory of criminal law: the theory of criminality, the theory of unrestricted irregularity and the theory of limitary irregularity.
[ترجمه گوگل]در نظریه حقوق جزا سه نظریه متفاوت وجود دارد: نظریه جرم انگاری، نظریه بی نظمی نامحدود و نظریه بی نظمی محدود
[ترجمه ترگمان]سه نظریه deferent در نظریه قانون جنایی وجود دارد: نظریه جنایتکاری، نظریه بی نظمی نامحدود و نظریه بی نظمی limitary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are deferent research aims and evaluating criterions between basic research and applied research.
[ترجمه گوگل]اهداف پژوهشی و معیارهای ارزیابی متفاوتی بین تحقیقات پایه و تحقیقات کاربردی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اهداف تحقیق deferent و ارزیابی criterions بین تحقیقات پایه و تحقیقات کاربردی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برنده (صفت)
cutting, winning, incisive, conductive, trenchant, deferent, dissolvent

بیرون برنده (صفت)
deferent

خروجی (صفت)
deferent, discharging, exhausting

انگلیسی به انگلیسی

• something which conveys away, conduit
submissive, compliant, respectful; conveying away; pertaining to the vas deferens

پیشنهاد کاربران

مرکزگریز: ( صفت ) دور شونده از مرکز
deferent ( نجوم )
واژه مصوب: فلک حامل
تعریف: در الگوهای بطلمیوسی، شماری از سیارات فلکی که ستارۀ متوسط بر روی آن با سرعت یکنواخت حرکت می کند
( در نجوم، نظام بطلمیوسی ) به دایره ای در اطراف زمین گفته می شود که تصور می شد یک جرم آسمانی یا مرکز فلک تدویر مدار آن در آن دایره حرکت می کند.

بپرس