دوباره عبارت بندی کردن، (عبارت را) به طرز دیگری بیان کردن
بررسی کلمه
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: rephrases, rephrasing, rephrased
• : تعریف: to say or write again using different words or phrasing.
- Please rephrase the question so I can understand it.
[ترجمه گوگل] لطفا سوال را دوباره بیان کنید تا بتوانم آن را بفهمم [ترجمه ترگمان] لطفا این سوال رو جور کن تا من بتونم بفهمم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. OK. Let me rephrase the question .
[ترجمه گوگل]خوب بگذارید سوال را دوباره بیان کنم [ترجمه ترگمان] باشه بذار یه جور دیگه بپرسم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Could you rephrase your question, please?
[ترجمه 𝑵𝒂𝒔𝒕𝒂𝒓𝒂𝒏] میشه لطفا سوالتون رو یه جور دیگه بگین؟
|
[ترجمه گوگل]لطفا سوال خود را دوباره بیان کنید؟ [ترجمه ترگمان]میشه لطفا سوالت رو عوض کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I may, thought Claudel, have to rephrase my report.
[ترجمه گوگل]کلودل فکر کرد، ممکن است مجبور شوم گزارشم را بازنویسی کنم [ترجمه ترگمان]به خودم گفتم: شاید باید گزارشم را عوض کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Instead, we rephrase the question and ask how the category operates in practice.
[ترجمه گوگل]در عوض، ما سوال را دوباره بیان می کنیم و می پرسیم که این دسته در عمل چگونه عمل می کند [ترجمه ترگمان]در عوض، ما سوال را مورد بررسی قرار می دهیم و سوال می کنیم که این مقوله در عمل چگونه عمل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It helps to rephrase words and terms.
[ترجمه گوگل]به بازنویسی کلمات و اصطلاحات کمک می کند [ترجمه ترگمان]آن به درک کلمات و اصطلاحات کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is permissible, even desirable, to edit and rephrase the statement so that it is clear and well structured.
[ترجمه گوگل]ویرایش و بازنویسی بیانیه به گونه ای که واضح و دارای ساختار مناسب باشد، جایز و حتی مطلوب است [ترجمه ترگمان]آن مجاز، حتی مطلوب، برای ویرایش و تایید بیانیه است به طوری که واضح و ساختار بندی شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Minister ought to rephrase that remark.
[ترجمه گوگل]وزیر باید این تبصره را بازنویسی کند [ترجمه ترگمان]وزیر باید این حرف را به طور دیگری ادا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We can rephrase Jenkin's argument in a more neutral analogy.
[ترجمه گوگل]میتوانیم استدلال جنکین را در یک قیاس خنثیتر بازنویسی کنیم [ترجمه ترگمان]ما می توانیم استدلال Jenkin را در یک مقایسه خنثی تر انجام دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Let me rephrase that: One day after chess club, I got stuffed into a trash can.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این را دوباره بیان کنم: یک روز بعد از باشگاه شطرنج، من را در سطل زباله انداختند [ترجمه ترگمان]بذار یه جور دیگه بگم: یه روز بعد از باشگاه شطرنج، یه سطل آشغال گذاشتم تو سطل آشغال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Would you please rephrase the question?
[ترجمه گوگل]لطفاً سوال را دوباره بیان کنید؟ [ترجمه ترگمان]میشه لطفا این سوال رو عوض کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A good jazz soloist rephrase parts of the melody while they solo.
[ترجمه گوگل]یک نوازنده خوب جاز در حالی که تکنوازی می کند، قسمت هایی از ملودی را بازفراز می کند [ترجمه ترگمان]یک آهنگ خوب جاز، قسمت هایی از ملودی را در حالی که تنها هستند، می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let me rephrase what I just said.
[ترجمه گوگل]بگذارید آنچه را که گفتم دوباره بیان کنم [ترجمه ترگمان]بذار یه جور دیگه بگم که الان چی گفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The problem after rephrase can say clear, and not the problem of rephrase says clear hard.
[ترجمه گوگل]مشکل بعد از rephrase می تواند واضح باشد، و مشکل rephrase نمی گوید clear hard [ترجمه ترگمان]مساله بعد از rephrase می تواند واضح و روشن باشد، و نه مشکل rephrase سخت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If I can rephrase what I had just say, I thought our resource is not renewable.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانم آنچه را که گفتم دوباره بیان کنم، فکر میکردم منبع ما قابل تجدید نیست [ترجمه ترگمان]اگر بتوانم کاری را که فقط می گویم انجام دهم، فکر می کردم که منابع ما تجدید پذیر نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• phrase again, restate in a different form, reformulate in words if you rephrase a question or statement, you ask it or say it again in a different way.
پیشنهاد کاربران
بازآرایی کردن
بازآرایی
به عبارتی دیگه
بازنویسی کردن ( به طوری که معمولا عبارتمون واضح تر و ساده تر بشه ) Could you rephrase your question, please We should rephrase an expression in a clear way