permissiveness


روانشناسى : اسان گیرى

جمله های نمونه

1. Permissiveness is used almost universally as a pejorative term.
[ترجمه هامان] تساهل عموماً بعنوان یه واژه منفی بکار برده میشود
|
[ترجمه گوگل]مجاز بودن تقریباً به عنوان یک اصطلاح تحقیرآمیز استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]permissiveness تقریبا به طور جهانی به عنوان یک عبارت pejorative استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What is to be made of this extraordinary permissiveness on the part of the maternal uncle?
[ترجمه گوگل]از این سهل انگاری فوق العاده دایی چه باید کرد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی باید از این permissiveness عجیب و غریب در نقش عموی مادرانه تشکیل شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Permissiveness and democracy go together.
[ترجمه گوگل]سهل انگاری و دموکراسی با هم هستند
[ترجمه ترگمان]دموکراسی و دموکراسی به هم می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It mainly contains three kinds of doctrines : permissiveness, bereavement of free will and entitlement action.
[ترجمه گوگل]عمدتاً شامل سه نوع دکترین است: سهل انگاری، محرومیت از اراده آزاد و عمل استحقاقی
[ترجمه ترگمان]عمدتا شامل سه نوع از اصول است: permissiveness، داغدیدگی از اراده آزاد و اقدامات استحقاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Parents should consider if the permissiveness of home life clashes with the structure of schoolday.
[ترجمه R@M!N] والدین باید اینو در نظر بگیرن که آسان گیری خانه با قواعد روزانه مدرسه تعارض نداشته باشد
|
[ترجمه گوگل]والدین باید در نظر داشته باشند که آیا سهل انگاری زندگی در خانه با ساختار روز مدرسه در تضاد است
[ترجمه ترگمان]والدین باید در صورتی در نظر گرفته شوند که آیا امکان برخوردهای زندگی خانگی با ساختار of وجود دارد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Permissiveness is the principle of treating children as iftheywere adults; and the tactic of making sure they never reachthatstage.
[ترجمه گوگل]سهل انگاری اصل رفتار با کودکان به عنوان بزرگسالان است و تاکتیک اطمینان از اینکه آنها هرگز به آن مرحله نمی رسند
[ترجمه ترگمان]permissiveness اصل درمان کودکان به عنوان iftheywere بزرگ سال است؛ و تاکتیک اطمینان از اینکه آن ها هرگز از بین نمی روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their permissiveness to-ward their children reflects the wild abandon of their own lives.
[ترجمه گوگل]سهل انگاری آنها نسبت به فرزندانشان نشان دهنده رها شدن وحشیانه زندگی خودشان است
[ترجمه ترگمان]permissiveness برای این که فرزندانشان را تحت حمایت خود قرار دهند، زندگی خود را نسبت به زندگی خودشان انعکاس می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new and radical permissiveness was the result.
[ترجمه گوگل]یک سهل انگاری جدید و رادیکال نتیجه آن بود
[ترجمه ترگمان]یک راه جدید و افراطی نتیجه آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dividing - line between permissiveness and sheer negligence is very fine indeed.
[ترجمه Goli] مرز بین سهل انگاری و غفلت محض بسیار باریک است
|
[ترجمه گوگل]مرز بین سهل انگاری و سهل انگاری در واقع بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]خط جداکننده بین permissiveness و سهل انگاری کامل در واقع بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does parental permissiveness affect children's development?
[ترجمه گوگل]آیا سهل انگاری والدین بر رشد کودکان تأثیر می گذارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا اختیار والدین بر توسعه کودکان تاثیر می گذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The excessive permissiveness of present day parents is doing more harm than good to children and society as well.
[ترجمه گوگل]سهل‌انگاری بیش از حد والدین امروزی بیش از آن که به کودکان و جامعه آسیب برساند، ضرر دارد
[ترجمه ترگمان]اختیار بیش از حد والدین امروزی در حال انجام آسیب بیشتری نسبت به کودکان و جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Issues such as pornography, marriage breakdowns, single parent families, welfare state dependancy, drugs and youth crime are all seen as having their origins in the "permissiveness" of the sixties.
[ترجمه گوگل]موضوعاتی مانند پورنوگرافی، شکست ازدواج، خانواده های تک والد، وابستگی به دولت رفاه، مواد مخدر و جرایم جوانان، همگی ریشه در «فرهنگی» دهه شصت دارند
[ترجمه ترگمان]مسایلی از قبیل پورنوگرافی، breakdowns ازدواج، خانواده های تک سرپرست، dependancy وضعیت رفاهی، داروها و جرائم جوانان همگی به عنوان having در \"permissiveness\" دهه شصت دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't confuse love with permissiveness. Sometimes telling a child no is the most loving thing you can do for him.
[ترجمه گوگل]عشق را با سهل انگاری اشتباه نگیرید گاهی نه گفتن به کودک محبت آمیزترین کاری است که می توانید برای او انجام دهید
[ترجمه ترگمان]عشق را با permissiveness اشتباه نگیرید گاهی به کودک می گوید که تنها کاری که می توانید برای او انجام دهید، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This permissiveness is misinterpreted freedom, irresponsible freedom, and unreasonable freedom.
[ترجمه گوگل]این سهل انگاری، آزادی تفسیر نادرست، آزادی غیرمسئولانه و آزادی غیر معقول است
[ترجمه ترگمان]این permissiveness آزادی، آزادی غیر مسئولانه و آزادی غیر منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I cannot tolerate the permissiveness in education.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم سهل انگاری در آموزش و پرورش را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم the را در تعلیم و تربیت تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being permissive, wantonness

پیشنهاد کاربران

۱. آسان گیری. تساهل ۲. بی بند و باری
مثال:
Permissiveness is used almost as a negative term.
تساهل {و بی بند و باری} تقریبا به عنوان یک اصطلاح منفی مورد استفاده قرار می گیرد.
Permissiveness refers to a parenting or educational style characterized by a lack of rules, discipline, or guidance. In permissive approaches to parenting or teaching, children or students are allowed to make their own decisions, often without consequences, and are given a lot of freedom to explore and express themselves. Rules and boundaries may be minimal or flexible, and adults may avoid using punishment or rewards to influence behavior. The idea is to allow children or students to develop their own sense of responsibility and self - regulation. However, critics of permissiveness argue that it can lead to a lack of structure and accountability, as well as a lack of respect for authority. It can also make it difficult for children or students to learn important social and emotional skills, and may not adequately prepare them for the expectations of the wider society.
...
[مشاهده متن کامل]

تساهل یا رواداری به سبک تربیتی یا تربیتی اشاره دارد که با فقدان قوانین، انضباط یا راهنمایی مشخص می شود. در رویکردهای سهل آمیز به والدین یا آموزش، به کودکان یا دانش آموزان اجازه داده می شود که خودشان تصمیم بگیرند، اغلب بدون عواقب، و آزادی زیادی برای کشف و بیان خود دارند. قوانین و مرزها ممکن است حداقل یا انعطاف پذیر باشند و بزرگسالان ممکن است از تنبیه یا پاداش برای تأثیرگذاری بر رفتار اجتناب کنند. ایده این است که به کودکان یا دانش آموزان اجازه دهیم تا احساس مسئولیت و خودتنظیمی خود را توسعه دهند. با این حال، منتقدان سهل انگاری استدلال می کنند که این رویکرد می تواند منجر به از بین رفتن ساختار و پاسخگویی و همچنین عدم احترام به اقتدار حمومت شود. همچنین می تواند یادگیری مهارت های مهم اجتماعی و عاطفی را برای کودکان یا دانش آموزان دشوار کند و ممکن است آن ها را به اندازه کافی برای انتظارات جامعه آماده نکند.
She attributed the social and economic problems of the 1980s to the permissiveness of the 1960s.
He remembers his youth as being an era of sexual permissiveness.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/permissiveness
ولنگاری، رواداری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : permit
اسم ( noun ) : permission / permissiveness / permit
صفت ( adjective ) : permissive / permissible
قید ( adverb ) : _
آزادی عمل
تساهل
بی بند و باری
great or excessive freedom of behaviour ( ولنگاری )
مجاز بودن
آزاد انگاری
آسان گیر بودن
سهل گیری
آسان گیری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس