skewer

/ˈskjuːər//ˈskjʊə/

معنی: سیخ، سیخ کباب، سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب، هر چیزی شبیه سیخ کباب، بسیخ کباب زدن، بسیخ زدن
معانی دیگر: (کباب) سیخ، هر چیز سیخ مانند، به سیخ کشیدن، سی کباب، سی  اهنی یا چوب مخصوص کباب، هر چیزی شبیه سی  کباب، بسی  کباب زدن، بسی  زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a long, usu. metal pin used to hold food together or suspend it during cooking.

(2) تعریف: any pin or pick with a similar shape or use.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: skewers, skewering, skewered
• : تعریف: to fasten, hold together, or pin down with or as if with a skewer.

جمله های نمونه

1. I used a skewer to make an extra hole in my belt.
[ترجمه گوگل]من از سیخ برای ایجاد یک سوراخ اضافی در کمربندم استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من از یک سیخ استفاده کردم تا یه سوراخ اضافی تو کمربندم درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pierce grapes with a skewer or needle to allow them to absorb rum.
[ترجمه گوگل]انگورها را با سیخ یا سوزن سوراخ کنید تا جذب رم شود
[ترجمه ترگمان]Pierce با سیخ یا سوزن به آن ها اجازه می دهد که روم را جذب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Steam 8 minutes, or until a skewer easily slips in and out of the thickest part of the fish.
[ترجمه گوگل]8 دقیقه یا تا زمانی که یک سیخ به راحتی از ضخیم ترین قسمت ماهی خارج و داخل شود بخار دهید
[ترجمه ترگمان]۸ دقیقه بخار یا تا قبل از آن که سیخ به راحتی داخل شود و از میان ضخیم ترین قسمت ماهی ها به پایین می لغزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He raised his eyebrows but he didn't actually skewer my hand to his desk with his favourite kris.
[ترجمه گوگل]ابروهایش را بالا انداخت اما در واقع دست مرا با کریس مورد علاقه اش به سمت میزش سیخ نکرد
[ترجمه ترگمان]ابروهایش را بالا برد، اما در واقع دستم را روی میزش با kris مورد علاقه اش سیخ نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stick a toothpick or skewer in the center.
[ترجمه گوگل]یک خلال دندان یا سیخ را در مرکز بچسبانید
[ترجمه ترگمان]در وسط به سیخ زدن و یا سیخ زدن ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skewer the meat and vegetables.
[ترجمه گوگل]گوشت و سبزیجات را به سیخ بکشید
[ترجمه ترگمان]گوشت و سبزیجات را از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stuff quail cavities with mushroom mixture and skewer shut if necessary.
[ترجمه گوگل]حفره های بلدرچین را با مخلوط قارچ پر کنید و در صورت لزوم سیخ ببندید
[ترجمه ترگمان]خرت و پرت های quail با مخلوط قارچ و سیخ شدن اگر لازم باشد بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Skewer 2 beef cubes on each wooden stick.
[ترجمه گوگل]روی هر چوب چوبی ۲ حبه گوشت گاو به سیخ بکشید
[ترجمه ترگمان] دوتا تیکه گوشت گاو روی هر چوب چوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After baking, pierce with a skewer and spoon over a few tablespoons of brandy.
[ترجمه گوگل]بعد از پخت، چند قاشق غذاخوری براندی را با سیخ سوراخ کنید
[ترجمه ترگمان]بعد از پخت، با سیخ و قاشق روی چند قاشق سوپ خوری کنیاک pierce
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Redip the skewer and repeat in all samples.
[ترجمه گوگل]سیخ را دوباره باز کنید و در همه نمونه ها تکرار کنید
[ترجمه ترگمان]سیخ سیخ را باز کنید و همه نمونه ها را تکرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Doctors have removed a skewer from the head of a Russian woman.
[ترجمه گوگل]پزشکان سیخ را از سر یک زن روسی خارج کردند
[ترجمه ترگمان]دکترها یک سیخ را از بالای سر یک زن روس جدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A slender skewer, usually ornamented at the top, used decoratively, especially in serving garnishes.
[ترجمه گوگل]یک سیخ باریک که معمولاً در قسمت بالایی تزئین می‌شود و برای تزئین به‌ویژه در سرو تزئینات استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک سیخ ظریف که معمولا در بالا تزیین شده بود، به خصوص در خدمت garnishes
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Always plant stakes to skewer your own cavalry on.
[ترجمه گوگل]همیشه چوب هایی بکارید تا سواره نظام خود را به سیخ بکشید
[ترجمه ترگمان]همیشه چوب ها رو برای سیخ کردن سواره نظام خودت آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To bind or skewer the wings or legs of a fowl before cooking.
[ترجمه گوگل]برای بستن یا به سیخ کشیدن بال یا پای مرغ قبل از پختن
[ترجمه ترگمان]بال زدن یا سیخ کردن بال و یا پای مرغ قبل از پخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیخ (اسم)
prod, goad, gad, spur, grill, stylet, broach, skewer, ramrod, poker, spit, fid

سیخ کباب (اسم)
skewer, spit

سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب (اسم)
skewer

هر چیزی شبیه سیخ کباب (اسم)
skewer

بسیخ کباب زدن (فعل)
skewer

بسیخ زدن (فعل)
skewer

تخصصی

[نساجی] دوک چوبی

انگلیسی به انگلیسی

• thin spike of wood or metal used to hold meat or vegetables while grilling
put meat or vegetables onto a thin spike of wood or metal for roasting
a skewer is a long metal pin which is used to hold pieces of food together during cooking.
if you skewer something, you push a long, thin, pointed object through it.

پیشنهاد کاربران

بپرس