mutuality

/ˌmjuːt͡ʃəˈwæləti//ˈmjuːt͡ʃuəl/

معنی: تقابل، دوسره بودن
معانی دیگر: دوسره بودن، تقابل

جمله های نمونه

1. Both exchange and mutuality however, demand additional discipline for success.
[ترجمه گوگل]با این حال، هم مبادله و هم متقابل، نظم بیشتری را برای موفقیت می طلبد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر دو مبادله و هم mutuality تقاضا برای موفقیت را طلب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mutuality of feeling may enable acceptance of this in both partners and to a greater or lesser extent usually does.
[ترجمه فرزین] همدلی می تواند پذیرش این ( مرجع ضمیر معلوم نیست ) را برای هر دو طرف ممکن کند و معمولا کم و بیش این کار را می کند.
|
[ترجمه گوگل]احساس متقابل ممکن است امکان پذیرش این را در هر دو شریک فراهم کند و معمولاً تا حدی کم و بیش این امکان را دارد
[ترجمه ترگمان]این احساس ممکن است پذیرش این را در هر دو طرف و هم به میزان کم تر یا کم تر، انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This underlies the necessity of the mutuality mentioned in the last paragraphs.
[ترجمه گوگل]این امر زمینه ساز ضرورت متقابل ذکر شده در بندهای آخر است
[ترجمه ترگمان]این اساس الزام of ذکر شده در پاراگراف های قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lignin and plant disease resistance have a great mutuality, and cell wall lignification is an important mechanism to wheat slow rusting.
[ترجمه گوگل]لیگنین و مقاومت به بیماری های گیاهی دارای یک متقابل بزرگ هستند و لیگنیکاسیون دیواره سلولی مکانیسم مهمی برای کندی زنگ زدگی گندم است
[ترجمه ترگمان]مقاومت و مقاومت در برابر بیماری گیاه دارای خاصیت mutuality بالایی است و دیواره سلولی یکی از مکانیزم مهم برای جلوگیری از زنگ زدگی و پوسیدگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conflict is a common form of human mutuality of antagonism in organization.
[ترجمه گوگل]تعارض شکل رایج تضاد متقابل انسانی در سازمان است
[ترجمه ترگمان]تعارض شکل رایج mutuality انسانی در سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To survey the mutuality of chronic severe hepatitis on peripheral blood cell and its results.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی متقابل هپاتیت شدید مزمن بر روی سلول های خون محیطی و نتایج آن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی mutuality هپاتیت شدید مزمن در سلول خون محیطی و نتایج آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Internally "Sike" advocates the Solidarity and mutuality; externally emphases on the cooperation and coexistence.
[ترجمه گوگل]در داخل، "Sike" از همبستگی و متقابل حمایت می کند از بیرون بر همکاری و همزیستی تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]روزنامه \"Sike\" از همبستگی و هم زیستی حمایت می کند؛ تاکید خارجی بر هم کاری و هم زیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the third grade, student - parent relationship's mutuality begin to decline significantly, conflict begin to increase significantly.
[ترجمه گوگل]در کلاس سوم، روابط متقابل دانش آموز و والدین به طور قابل توجهی کاهش می یابد، تعارض شروع به افزایش قابل توجهی می کند
[ترجمه ترگمان]در کلاس سوم، رابطه والدین - والد شروع به کاهش قابل توجه می کند، درگیری به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Internally' sike " advocates the Solidarity and mutuality; externally emphases on the cooperation and coexistence.
[ترجمه گوگل]درونی" از همبستگی و متقابل حمایت می کند و از بیرون بر همکاری و همزیستی تاکید می کند
[ترجمه ترگمان]روزنامه \"sike\" از همبستگی و هم زیستی حمایت می کند؛ تاکید خارجی بر هم کاری و هم زیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If it is unidirectional, such relationship and mutuality could never be realized.
[ترجمه گوگل]اگر یک طرفه باشد، چنین رابطه و دوسویه ای هرگز محقق نمی شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک طرفه باشد، چنین رابطه ای و mutuality هرگز نمی تواند تحقق یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The paper analyses mutuality parameter Wheel Tractor - Scraper and provides the theoretical basis for guiding our production.
[ترجمه گوگل]این مقاله پارامتر متقابل Wheel Tractor - Scraper را تجزیه و تحلیل می کند و مبنای نظری را برای هدایت تولید ما فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله پارامتر mutuality تراکتور چرخ تراکتور را تجزیه و تحلیل می کند و پایه نظری برای هدایت تولید ما فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Third, there is the matter of mutuality.
[ترجمه گوگل]سوم، بحث متقابل است
[ترجمه ترگمان]سوم، موضوع of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mutuality of their affection was obvious.
[ترجمه گوگل]محبت متقابل آنها آشکار بود
[ترجمه ترگمان]نبودن محبت آن ها آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To provide sectional anatomy mutuality parameter for maxillary sinus endoscopic fenestration.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه پارامتر متقابل آناتومی مقطعی برای فنستراسیون آندوسکوپی سینوس ماگزیلاری
[ترجمه ترگمان]هدف تهیه نمونه مقطعی از پارامتر mutuality برای سینوس فک بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقابل (اسم)
contrast, mutuality

دوسره بودن (اسم)
mutuality

تخصصی

[ریاضیات] دو سره بودن، تقابل

انگلیسی به انگلیسی

• reciprocality, state of being joint in experience or ownership; condition of being mutual; having the same feelings one for another

پیشنهاد کاربران

دو به دو دو تا دوتا
دو طرفه، متقابل
تقابلی، دو جانبگی

دوسویگی

بپرس