circumspection

/ˌsərkəmˈspekʃn̩//ˌsɜːkəmˈspekʃn̩/

معنی: احتیاط، ژرفی
معانی دیگر: احتیاط

جمله های نمونه

1. This is a very sensitive case requiring extreme circumspection.
[ترجمه گوگل]این یک مورد بسیار حساس است که نیاز به احتیاط شدید دارد
[ترجمه ترگمان]این یک مورد بسیار حساس است که به circumspection بیش از حد نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a region to be treated with circum-spection.
[ترجمه Ali] این منطقه ایست که باید با احتیاط با آن برخورد کرد.
|
[ترجمه گوگل]این منطقه ای است که باید با دور چشم درمان شود
[ترجمه ترگمان]این منطقه ای است که باید با circum - spection در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In light of them, her famous circumspection looks less like a stylistic than a moral choice.
[ترجمه گوگل]با توجه به آنها، دقت نظر معروف او کمتر شبیه یک انتخاب سبک است تا یک انتخاب اخلاقی
[ترجمه ترگمان]با توجه به آن ها، circumspection مشهور او به سبک سبکی شبیه به یک انتخاب اخلاقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is not just media circumspection that is needed, of course.
[ترجمه گوگل]البته فقط احتیاط رسانه ای مورد نیاز نیست
[ترجمه ترگمان]البته این تنها circumspection رسانه ای نیست که مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The quality of being circumspection is essential for a secretary.
[ترجمه گوگل]کیفیت محتاط بودن برای یک منشی ضروری است
[ترجمه ترگمان]The بودن برای یک منشی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Circumspection: beware the way of communication, always say good to peoples.
[ترجمه گوگل]احتیاط: مراقب راه ارتباط باشید، همیشه به مردم خوب بگویید
[ترجمه ترگمان]circumspection: مراقب شیوه ارتباط باشید، همیشه به مردم خوب بگویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I honour your circumspection . A fortnight's acquaintance is certainly very little. One cannot know what a man really is by the end of a fortnight.
[ترجمه گوگل]احتیاط شما را ارج می نهم آشنایی دو هفته ای قطعا خیلی کم است تا پایان دو هفته نمی توان فهمید که یک مرد واقعاً چیست
[ترجمه ترگمان]از circumspection خوشم می آید آشنایی دو هفته خیلی کم است تا دو هفته دیگر نمی شود فهمید که یک مرد واقعا چه آدمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You are better to do this with great circumspection or it would be easily end up with a burned ESC.
[ترجمه گوگل]بهتر است این کار را با احتیاط کامل انجام دهید وگرنه به راحتی با یک ESC سوخته مواجه می شوید
[ترجمه ترگمان]بهتر است این کار را با circumspection بزرگ انجام دهید و یا به راحتی با یک مرکز خدمات سکته به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The quality of being discreet; circumspection.
[ترجمه گوگل]کیفیت محتاط بودن؛ احتیاط
[ترجمه ترگمان]کیفیت محتاط بودن با احتیاط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Civil libertarians fear the era of surveillance and circumspection could become permanent.
[ترجمه گوگل]آزادیخواهان مدنی می ترسند که دوران نظارت و احتیاط دائمی شود
[ترجمه ترگمان]لیبرال ها از دوران نظارت و circumspection که ممکن است دائمی باشند می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Select your boat with care and circumspection .
[ترجمه گوگل]قایق خود را با دقت و احتیاط انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]قایق خود را با توجه و احتیاط انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet despite his circumspection Grint, in grey denims and pop punk T-shirt, is excited about two things today.
[ترجمه گوگل]با این حال، علی‌رغم احتیاطش، گرینت، با لباس‌های جین خاکستری و تی‌شرت پاپ پانک، امروز در مورد دو چیز هیجان‌زده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، با وجود circumspection، گرینت با denims خاکستری و تی شرت پاپ، امروز در مورد دو چیز هیجان زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the next 18 months circumspection was rarely seen in pronouncements made politicians, pundits, and officials.
[ترجمه گوگل]در طی 18 ماه آینده به ندرت در اظهارات سیاستمداران، کارشناسان و مقامات احتیاط دیده می شد
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۸ ماه آینده به ندرت در اظهاراتی که سیاستمداران، کارشناسان و مسئولان تشکیل می دادند، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It would be an act of circumspection to discuss design issues relating to the Sydney Olympic Stadium at any level without first understanding the environment in which the project was to be delivered.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد مسائل طراحی مربوط به استادیوم المپیک سیدنی در هر سطحی بدون درک محیطی که قرار است پروژه در آن ارائه شود، اقدامی احتیاط آمیز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای بحث در مورد مسایل طراحی مربوط به استادیوم المپیک سیدنی در هر سطحی بدون درک اولین محیط که پروژه باید تحویل داده شود، یک اقدام of خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احتیاط (اسم)
reserve, nicety, vigilance, reservation, caution, guard, precaution, prudence, discretion, forethought, circumspection

ژرفی (اسم)
sagacity, depth, precaution, circumspection

انگلیسی به انگلیسی

• caution, prudence
circumspection is cautious behaviour; a formal word.

پیشنهاد کاربران

احتیاط
محافظه کاری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : circumspection
✅️ صفت ( adjective ) : circumspect
✅️ قید ( adverb ) : circumspectly
دوراندیشی
تدبیر
فراگردبینی - پیرانگری

بپرس