noetic

/noʊˈetɪk//nəʊˈetɪk/

معنی: ادراکی، ذهنی، هوشی، معرفتی
معانی دیگر: اندیشه ای، تفکری، فکری، وابسته به مغز و عقل، عقلانی، شخص دانا و فکور، قیاس منطقی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the intellect; understood only by the mind or through the reasoning process.

جمله های نمونه

1. Her field of choice—Noetic Science—had been virtually unknown when she first heard of it, but in recent years it had started opening new doors of understanding into the power of the human mind.
[ترجمه گوگل]رشته انتخابی او - علوم نوئتیک - زمانی که برای اولین بار نام آن را شنید تقریباً ناشناخته بود، اما در سال‌های اخیر درهای جدیدی از درک را به قدرت ذهن انسان باز کرده بود
[ترجمه ترگمان]زمینه انتخاب او - علم Noetic - وقتی اولین بار آن را شنید، کاملا ناشناخته بود، اما در سال های اخیر شروع به باز کردن دره ای جدید درک در قدرت ذهن انسان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Syndrome differentiation in TCM belongs to cognitive and noetic science.
[ترجمه گوگل]تمایز سندرم در TCM متعلق به علم شناختی و شناختی است
[ترجمه ترگمان]تمایز سندرم در TCM به علوم شناختی و noetic تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bookish bachelor seeking single Noetic Scientist?
[ترجمه گوگل]لیسانس کتابخوان به دنبال دانشمند نوئتیک مجرد؟
[ترجمه ترگمان]مجرد بودن مجرد و مجرد بودن مجرد بودن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Systems science, human body science and noetic science might initiate a revolution of the oriental type in science and technology, as well as a new Renaissance in the 21st century.
[ترجمه گوگل]علم سیستم، علم بدن انسان و علم نوتیک ممکن است آغازگر انقلابی از نوع شرقی در علم و فناوری و همچنین رنسانس جدید در قرن بیست و یکم باشد
[ترجمه ترگمان]علوم سیستم ها، علوم بدن انسان و علم noetic ممکن است انقلابی از نوع شرقی در علم و تکنولوژی و همچنین یک دوره رنسانس جدید در قرن بیست و یکم آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Study on noetic science and noetic system engineering can provide and technical support for scientific decision and consultation.
[ترجمه گوگل]مطالعه در علم نوئتیک و مهندسی سیستم نوئتیک می تواند برای تصمیم گیری و مشاوره علمی پشتیبانی و پشتیبانی فنی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی علم noetic و مهندسی سیستم noetic می تواند پشتیبانی فنی و تکنیکی برای تصمیم گیری و مشاوره علمی فراهم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The desire of this noetic Other is an enigma, and this enigma is tied into the structural foundation of its castration.
[ترجمه گوگل]میل این دیگری پر از احساس معما است و این معما به شالوده ساختاری اختگی آن گره خورده است
[ترجمه ترگمان]میل به این noetic یک معما است، و این معما به بنیان ساختاری برای آخته کردن آن گره خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They include all general principles of methodology that can be applied to natural science, social science and noetic science.
[ترجمه گوگل]آنها شامل تمام اصول کلی روش شناسی هستند که می توانند در علوم طبیعی، علوم اجتماعی و علوم نوتیک به کار روند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل تمام اصول کلی روش شناسی است که می توان در علوم طبیعی، علوم اجتماعی و علوم سیاسی به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Major Anya Amasova : That its rattling essential to hit a constructive noetic attitude.
[ترجمه گوگل]سرگرد آنیا آماسووا: این که برای دستیابی به یک نگرش آگاهانه سازنده ضروری است
[ترجمه ترگمان]\"آنیا نیا\": این صدای its برای برخورد با نگرش سازنده سازنده اش ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادراکی (صفت)
conceptual, perceptual, noetic

ذهنی (صفت)
intrinsic, intellectual, noetic, psychic, subjective

هوشی (صفت)
mental, noetic

معرفتی (صفت)
noetic

انگلیسی به انگلیسی

• of intelligence; of or pertaining to the intellect; of reason

پیشنهاد کاربران

بپرس