پیشنهادهای نیما (٢١٤)
گمنام
be held منعقد شده، نگاهداشته، محسوب، برگزار [ باش / شو نگهداشته / پاس داشته ]
Although the modem circus has been around for a few centuries - اگرچه سیرکهای مدرن ( نوین / امروزی ) یک چند قرنی است که بوجود آمده اند be around Ve ...
نمیدونم چی چی، ماسماسک "Thingamajig" is an informal term used to describe something whose name is unknown or forgotten.
چه این وری، چه اون وری درهرصورت/ درهردوصورت/ درهرحال [یک ره/ طریق یا آ / موجود دیگری]
فاقد، فقدان، فقد
off تو ترکیب بعنوان قید معنی معادل وضعیت، موقعیت و شرایط هم می ده ( می دونم وضعیت و موقعیت و شرایط اسم هستن ولی بهترین معنی معادل تو ترجمه است. ) مثل ...
a brief rephrasing of an earlier report; summary. To recap on what has been said so far, . . .
من حیث المجموع، روی هم رفته، علی ایحال، مجموعا، با درنظر گرفتن تمامی جوانب [ همه چیزها/ مسائل منظور / منظور شده]
جمله واره های صفتی، کلازهایی که مانند صفت عمل می کنند Relative clauses ( also called adjective clauses ) are dependent clauses that add more informa ...
integer ( n. ) "a whole number" ( as opposed to a fraction ) , 1570s, from noun use of Latin integer ( adj. ) "intact, whole, complete, " figurative ...
هر آینه هم معادل خوبیه
به یاد . . . بودن
تحریر دادن صدا، نت زینت دادن در انتهای اداکردن، پیچ و قوس دادن و لحن دادن هم معنی می ده Read the text naturally; don't strain after effects.
The meaning of BILLY CLUB is a heavy usually wooden club; specifically : a police officer's club. A billy club is a short, thick stick that's mainly ...
newsagent ( UK ) newsstand ( US ) In American English, the synonym for "newsagent" is typically "newsstand" or "newspaper stand. " A newsagent re ...
متاع، جنس، مال التجاره، کالای اساسی، کالای تجاری اساسی The term "commodity" broadly refers to basic goods used in commerce that are interchangeable ...
تابع محور، عملکرد محور هم معنی می تونه بده
A serenade is typically a musical performance given in someone's honor, often in a romantic or festive setting. سرنید معمولاً یک اجرای موسیقی است که ...
کلید سوالات، جواب سوال ها [ پاسخ / جواب کلید ]
انباره، ذخیره گاه، اندوخته
Arrested development, defined as a condition where an individual's emotional or psychological growth halts or stagnates at a certain stage, can manif ...
from ad "to, toward, up to" ( see ad - ) sumere "to take ریشه: به / به جانب بر / برگیر معانی فارسی - به خود بستن / گرفتن ( در دست گرفتن، به عهده گر ...
ریشه: نزد / نزدیک ایست ( به ایست ) from in - "in" ( from PIE root *en "in" ) stare "to stand, " from PIE root *sta - "to stand, make or be firm. " ...
velocity سرعت جهت ( سرعت برداری ) : سیر speed سرعت ( فقط مقدار سرعت اهمیت داره و نه جهت سرعت ) acceleration شتاب ( سرعت تغییرات سرعت یا جهت سرعت نسب ...
همین چای لب سوز و هات چاکلات و قهوه و . . . و آب جوشِ کتری و سماور.
All the performers did a good job. همه اجرا کنندگان کارشان را خوب انجام دادند. به نحو احسنت کار را انجام دادن، کار را به خوبی انجام دادن [ کن / ان ...
All the performers did a good job. همه اجرا کنندگان کارشان را خوب انجام دادند. به نحو احسنت انجام دادن، کار را به خوبی انجام دادن / به انجام رساندن
The correct sentence is: "Repeated yawning was a demonstration of her fatigue. " Explanation: "Demonstrative" is an adjective, often used to descr ...
بی شک، بی اغراق/ بدون اغراق، بی گمان، اساسا، از اساس، ضرورتا، بطور تام، بی شبهه / بدون شبهه، بی قید و شرط، یکسر، مسلما، بطور مسلم، بطور قطع/ به قطع، ...
modus operand : MO عبارت لاتین ( مودوس اُپِرَندی ) way of working روش کار، روال
mid - 14c. , prompten, "to incite to action, urge, " from the adjective or from Latin promptus, past participle of promere "to bring forth, " from pr ...
For if" is a conjunctional phrase. Most native English speakers would likely opt for simpler constructions like "because if, " "since if, " or just ...
قشر حرکتی تکمیلی ( به انگلیسی: Supplementary Motor Area ) یک ناحیه حیاتی برای برنامه ریزی حرکتی است. این ناحیه با قشر حرکتی اولیه که مسئول اجرای حرکا ...
صورتک هایی که با حروف و علائم نقطه گذاری کیبرد ساخته میشه و بازگو کننده احساسات فرده و مال دوران قبل از شکل گیری و توسعه اموجی هاست هرچند هنوزم گاهی ...
درتضاد، متضاد، متمایز Contrasting court backgrounds, adequate lighting, non - confusing uniform color combinations, and less off - court motion all ...
پسوند اسم ساز ship: به معنی کیفیت، قوه، قدرت، دوستی با ریشه: کندن، خردکردن، برش زدن مثال: Craftsmanship دست آفرینی، صنع دستی Craftsman: one skilled ...
Craftsman: one skilled in a manual occupation فردی که در شغلی که با دست صورت می گیرد مهارت دارد Craftsman صنع کار، دست آفرین ship: پسوند ( کیفیت، قوه ...
دامنه دید ( جانبی )
تصریح
مایل از خارج به داخل، مایل از دو به یک
مفرط
the action of diversifying something or the fact of becoming more diverse. عمل تنوع بخشیدن به چیزی یا متنوع تر شدن مقوله ای.
موعد، موقع، زمان، دوره، زمان چرخه periods of heavy rainfalls زمان چرخه بارندگی های شدید/ سنگین
Word Coach ➕ 21 attitude طرز برخورد، رویکرد، واکنش، خلق، خو، مشرب، حالت و فرم بدن در هنگام مواجهه، صراحت، سبک، هر واکنش یا نگرش بسیار مستقل و فردی، ...
اونجا رو ببین/ اونجا رو ببینید!، ببین/ ببینش! ( از سر هشدار، و انزار و هشیار و باخبر کردن ) تماشا / مراقبت برون/ خارج/ پیدا/ پدیدار
چهره داخلی/ رخ اندرونی، رابط کاربری/ پوسته کاربردی، فضای کاربری، پوسته کاربری، رونمای صفحات و محیط داخلی یک اپلیکیشن، وب سایت یا برنامه The company ...
کلمه یا عبارت کامل، فصیح، دارای وضوح و قوام و استحکام "Hello" is a full word, whereas "Hi" is an abbreviation. "Computer" is a full word, whereas " ...
c. 1200, o cros, "in the shape of a cross; " c. 1300, a - croiz, "in a crossed position; " early 14c. , acros, "from one side to another; " a contrac ...
با این حال/با این وجود/ معذلک هم معنی می ده The boat’s wood looked no stronger than cardboard, and the equipment was old. Still, there were several ...
a group of hospital doctors working as a team, headed by a consultant. an organized group of football supporters known for their aggressive attitude ...
ریش خاکستری/ ریش سفید کرده، مرد سن دار، باتجربه، مرد کهنه کار، کهنه سرباز، کوزه ارواح
دیوانه، جانی کسی که معلوم الحال بودنش تو دادگاه اثبات شده ست
استعداد/ نیروی مستعد/ قوای مستعد، قابلیت، عطیه، درون نهاد، هدیه خدادادی، موهبت، نابغه، ستاره، نخبه
مورد ظن، محتمل، مفروض، مظنون، درمظان اتهام، دانسته، شمرده، قلمداد کرده، قلمداد شده، انگاشته، پنداشته، متهم، حدسی، زعمی، گمانی، احتمالی، فرضی، خیالی، ...
درختی، درخت زی، نیمه - زمینی، نیمه - زمین زی
competence ( n. ) 1590s, "rivalry" ( based on compete ) , also "adequate supply, " both senses now obsolete; 1630s as "sufficiency of means for livi ...
Administrative Segregation ( Ad Seg ) سلول انفرادی، تفکیک اداری، تفکیک اجرایی، جدایی در عمل
Don't ghost me. You disappear. منو غال نذار. یکهو غیببت می زنه. خالی از لطف نیست معنی غال رو تو فارسی هم بدونیم. غال متبدل شده غار هست. به معنی شک ...
And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟!
And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟! Knock ...
آنچه گذشت در، آنچه رفت بر، آنچه دیدید در ( معمولا جایی که با این عبارت برخورد می کنیم اول اپیزود جدید یک سریاله که خلاصه ای از قسمت های قبل و اونچه ...
که از خلال آن، که به واسطه آن، که از میان آن، که از طریق آن، که از مسیر آن
گرفتار شدن هم معنی می ده. Goddamn engulfed in this nonesense. توی این وضعیت مزخرف گرفتار شدیم.
These two words have almost the same meaning. Can you cut it fine? In this context, "Can you cut it fine?" is a playful way of asking "Are these two ...
fine back - formation from finire or else from Latin finis "that which divides, a boundary, limit, border, end" ( see finish ( v. ) ) ; hence "acme, ...
به وضوح گفتن
به وضوح بر زبان آوردن
Let's practice with some real - life examples of conversations that use the phrase "time served" in a literal sense. Here are a few: Example 1: Pris ...
"Time served" is a common phrase used in legal contexts, especially in criminal cases. It refers to the time a person has already spent in custody or ...
not entirely but mostly : largely.
کاربردی مثل بلکه تو فارسی هم داره.
در درجه نخست، از بدو امر
قید ( قید شده ) ، منظور شده، درج گردیده، گرد آورده/ گردآمده، ( محصور، . . . ) c. 1300, "restrain ( someone ) , control ( oneself ) , behave ( in a ...
آموزه، آورده، برگرفته، برداشت، داده، یافته، غنیمت، تحفه، ره آورد، دست آورد، نکته، نکته مهم، نکته قابل استخراج، نکته قابل برداشت take بر/ برگرفتن awa ...
utilize ( v. ) 1794, from French utiliser, from Italian utilizzare, from utile "usable, " from Latin utilis "usable, " from uti "make use of, profit ...
cuff ( n. ) "bottom of a sleeve, " mid - 14c. , cuffe "hand covering, mitten, glove, " perhaps from Medieval Latin cuffia, cuphia "head covering, " ...
forfeit ( n. ) late 14c. , forfet, "misdeed, offense against established authority, " also "something to which the right is lost through a misdeed, ...
consistent نامتناقض
Mac a form of address for a man whose name is unknown to the speaker. "haven't seen you for a while, Mac" origin early 17th century ( originally a f ...
first نخست، اول/ اولی/ اولین
جز معنی عینی، معنی معکوس هم داره This expression is commonly used to describe a job well done or a successful accomplishment. It can also be used sar ...
Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه
avail origin c. 1300, availen, "to help ( someone ) , assist; benefit, be profitable to; be for the advantage of; have force or efficacy, serve for a ...
there's no wiggle room فضایی برای مذاکره/مانور وجود نداره
ناهیه/نانگهیثیه : دشمن ایزدبانو سِپَنت اَرمَیتی یا سپندارمذ یا اسپند ( اسفند ) است.
معنی بریده بریده و بریده بریده حرف زدن هم می ده.
hostel اقامتگاه ارزان، مسافرخانه hostile دشمن، متخاصم، عدو، خصم/خصمانه
do something up fasten, close Do your coat up before you go outside. It's snowing!
do away with something discard It's time to do away with all of these old tax records.
do something over do again ( AmE ) My teacher wants me to do my essay over because she doesn't like my topic.
do somebody/ something over beat up, ransack ( BrE, informal ) He's lucky to be alive. His shop was done over by a street gang.
a contemptible, socially inept person. "they're all dressed like complete dorks" dork ریشه dick یک فرد حقیر و از نظر اجتماعی ناتوان "همه آنها مثل ام ...
old - fashioned
a unit of liquid or dry capacity equal to one eighth of a gallon, in Britain equal to 0. 568 litre and in the US equal to 0. 473 litre ( for liquid m ...
no skin off one's back in American English no skin off one's nose of no interest or concern or involving no risk to one فاقد اهمیت، یا ارزش نگران شدن ...
no skin off one's back in American English no skin off one's nose of no interest or concern or involving no risk to one فاقد اهمیت، نگران شدن/ضرورت ت ...
: "'What about you?' requests a statement about you in general, while 'How about you?' requests a response about your manner, means, or condition. "
Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه
If you describe something or someone as high - maintenance, you mean that they require a lot of attention, time, money, or effort. Small gardens ca ...
Common Era ( or Christian Era ) عصر حاضر/ رایج/متداول/ عمومیت دار/ مرسوم ( یا دوره/دوران/عهد/عصر مسیحی: عهد جدید )
Geas یا geis یک تابوی خاص، اعم از تکلیف یا نهی، شبیه به نذر یا نفرین، اما رعایت اون می تونه قدرت و برکت نیز به همراه داشته باشه. همچنین به معنای خاص ...
It is believed to be derived from the word artos, meaning "bear. " As experts differ on its precision origin, the name can also mean "Thor", "the eag ...
لغت نامه مریام وبستر این واژه را چنین تعریف می کند: چارچوبی فلسفی و نظری از رشته یا مکتبی علمی همراه با نظریه ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده ...
ریشه stroll رو بررسی کنیم stroll ( v. ) c. 1600, "roam, wander without a home" ( a sense now obsolete ) ; 1670s, "walk in a careless way, saunter; ...
aquatic آبزی terrestrial خشکی زی، زمینی extraterrestrial فرازمینی، ماورائی، ماورای دنیای خاکی celestial سماوی fossorial نقب زن، حفار، دالان ساز، زیرز ...
even as used to emphasize that something happens at the same moment as something else He realized, even as he spoke, that no one would ever believe ...
بسته به Context معنی همگانی/ عمومی/ اشتراکی یا قشری/گروهی/جمعیتی/استانی می ده. shared by all members of a community; for common use. a communal bat ...
قشری، توده ای 1792, in a French context, "a community organized and self - governed for local interest, subordinate to the state, " from French commu ...
play a trick on phrase of play behave in a deceptive or teasing way towards. "she played a trick on me by not telling me what to expect"
صرف نظر از/ صرف نظرانه in spite of, despite [نی/ نا با/بهمراه به ایست درانه]
adjective. agreed, assured or undertaken to be given, done or take place. the promised delivery dates. the Promised Land. Collins English Dictionary. ...
ریشه مشترکی با mission داره. ریشه لاتین و هند و اروپائی شون به معنی گسل/گسلان/گسیل هست. O ابتدای Omit از [ob] که احتمال می دن برای تشدید واژه بعدی آو ...
to treat someone specially, usually by showing respect: رفتار بطوری ویژه با کسی، معمولاً با نشان دادن احترام: [ two objects ] The massed crowds of su ...
phrasal verb dined on; dining on; dines on. somewhat formal. : to eat ( something ) for dinner. A خوردن ( چیزی ) برای شام At dinner, he dines on a ...
معنی کمد [ پوشان آند / پشتیبان اید/ محاط] هم می ده. Ice covered: کمد یخی [یخ پوشآند] Erik stores his belongings in an ice covered and lays out a sl ...
جمعیت/ جامعه /جامعه کوچک ( گروه/ تیم/ دسته/ اقلیت/دسته مردمی/ گروه مردمی ) ریشه ( قرن 14 ) دسته ای از مردم که یک جا گرد می آیند و ساکن می شوند، و هم ...
تراوش، فروزش، انتشار، برآمد/ برآور ( ریشه سطع )
an alphabetical list of terms or words found in or relating to a specific subject, text, or dialect, with explanations; a brief dictionary. فهرست ال ...
Jerk [Verb] 1 [intransitive, transitive] to move with a quick sudden movement, or to make part of your body move in this way [لازم] جابجایی با یک حر ...
Why is it "my Lady" but "your Grace, your Majesty, your Higness"? When you address someone as 'my Lady' or 'my Lord', you are saying "you are the pe ...
لوا، تامین، ظل، پوشش، نظارت، حفاظت، محارست، محافظت، پوشش ریشه: بُز، پوست بُز، بدن بُز، بُز زِئوس Greek Aigis, the name of the shield of Zeus a word ...
در این مقطع از زمان ( همچویی از امروز ) [چو/همچو اِ/یِ/ای از/ازبرا/ ازبرای/درتعلق امروز] as of از as of now از هم اکنون as of today از امروز، تا به ...
Chuck پرت کردن، دور انداختن، چوب خرد کردن، ضربه ملایم زدن زیر چانه، گیره نگه درنده مته دریل، شانه یا فک نگهدارنده قطعه در دستگاه های چرخان، گوشت کتف ...
The term "low sky" usually refers to a cloudy or overcast sky that appears close to the ground or horizon. It suggests that the clouds or mist are ha ...
over ور، ورا، ورای ( آنور، آن طرف، اینور، این طرف )
پرندگان آب کنار، پرندگانی که در حاشیه سواحل و کناره های رودها در آب راه می روند و به جستجوی غذا می پردازند یا مانند اردک برای آب تنی و تغذیه به آب می ...
پناهگاه، حرم، مکان امن، مامن [ریشه: قدوسی/ مکان مقدس] Instagram Adress: @504_Essential_Word
utility خدمات facility تسهیلات، امکانات
مناطق وفور خوراک، اراضی متنعم، مناطق غنی از غذا، بسترهای آبخوان/ آبریز [خوراک دهی بسترها]
درواقع می شه لغات هم خانواده - word family - لغات هم خانواده ( خانواده لغت ) [لغت خانواده/ بطور فامیل] A word family is a group of words that may ...
لغت هم خانواده
به گیره هایی که در لبه های قایق و کشتی برای بستن و گیر دادن و گره زدن طناب تعبیه شده هم می گن
ریشه crumb خرده نان/ تکه نان. late 15c. , kremelen, "to break into small fragments" ( transitive ) ( قرن 15 ) خرد شدن، شکستن به صورت قطعات کوچک. ...
وفق، منضم
بازی، بازی مورد استفاده، بازی رایج، اجرای موجود
آ/ای/آن/این/موجود "موجود" معادل مناسبی برای حرف "the" هست. موقع ترجمه لغت به لغت می شه متوجه این تناسب شد.
The phrases "better off" and "well - off" are commonly used in both American and British English. They are considered more formal than casual but are ...
Origin The origins of the phrase "better off" can be traced back to the Middle English phrase "bettre of, " which means "more advantageous. " It is ...
درکاررفته درکار داشته به کار آورده به کار برده به کار گرفته ( سابقا، سابق بر این، عادتا، بطور رایج پیش از این، رایجا پیش از این، برحسب منوال پیش از ...
دارای مزایای افزون تر/بیشتر
همچنان که هم به معنی هنوزه هم به معنی ولی و اما و با این حال. هنوز هم همین کارکرد رو داره ولی ما خیلی تو فارسی ازش اینطور استفاده نمی کنیم. در آخر ج ...
امروز، تو این چند ساعت، تازه
vice versa "the order being changed, " c. 1600, Latin, from vice, ablative of vicis "a change, alternation, alternate order" ( from PIE root *weik - ...
scan ( v. ) late 14c. , scannen, "to mark off حد مشخص کردن verse in metric feet, analyze verse according to its meter, " from Late Latin scandere "t ...
The kids at school would play tricks on her all the time. بچه های مدرسه تمام وقت او را سرکار می گذاشتند [آ/موجود بچه ها برسر/در مدرسه خواست/میل/می ا ...
He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...
He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...
He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...
He even censored ( 4 ) newspapers that tried to disseminate ( 8 ) information about his inability to help the people. حتی سانسور کرد ( 4 ) روزنامه ه ...
The citizens of Sherman didn’t care about what the politicians had to say. شهروندان شرمن توجهی نشان نمی دادند [نمی کردند توجه] درخصوص آنچه سیاستمدار ...
بعد از ساعت کاری، بعد از مدرسه، خلوت گاه، پاتق برای توصیف کارهای بعد از ساعت مقرر کاری یا تحصیلی به کار می ره
بالادست، مقدم بر، و به خاطر هم معنی می ده Environment over convenience محیط زیست مقدم بر رفاه
A gourmet ( 9 ) dinner was necessary for such a party. شامی لذیذ [خوش طعم، باکیفیت، مزه دار/ مزه کن، خبره خوراک] ( 9 ) برای چنین مهمانی ای لازم بود. ...
intransitive verb To run or strike against each other; to encounter; to clash; to jostle. مواجه شدن، برخورد کردن
قاراش میش
حیف/ چه حیف
گونه گون، متلون، جورواجور
بی راحت، ناراحت/ ناراحت کننده، غیرراحت ( خستگی آور، خشن، زمخت، بدفرم، نامناسب، آزاردهنده )
مستقر
ریشه این واژه لاتینه ( uti ) و معنی سودمند useful می ده. و وسیله، وسائل، اسباب، آلات . . . می تونه معادلش در برگردان به فارسی باشه.
filled with اندود/انباشت با، لبریز کرد با، سرشار ساخت با filled with hapiness از مسرت سرشار ساخت، از خوشحالی لبریز کرد
به آب زدن در زمستان ( غوطه خرس قطبی ) Noun. polar bear plunge ( plural polar bear plunges ) An outdoor plunge or swim in the middle of winter, often ...
برپایه وقایع، براساس داده های واقعی/رخ داده داده ای/ داده محور/رخدادنگار/گزاره ای
عوارض زمین، عوارض سطح زمین، زمین چهر، شکل زمین، ریخت سطح زمین
استوا گذر، دو نیم کره ای، دو نیمکره زیست trans فرا، ورا، ترا equatorial استوایی آدرس اینستاگرام 504ewords
of از، ازبرای، اززمره، در زمره، از گروه، از طبقه، از دسته
مسرف/اسرافی، اسرافکار waste هدر، هرز ful پر، سرشار، ناک، آکنده
قطعا، بطور قطع، مسلما، بی چون و چرا، بی شبهه absolute مطلق، قطعی absolutly مطلقا، بطور مطلق، بطور قطع/قطعی آدرس اینستاگرام 504ewords
دیکشنری لانگمن: 1. the opinions and feelings that you usually have about something, especially when this is shown in your behaviour نظرات و احساساتی ...
merriam - webster 1: EXPLODE 2: to burst forth or break out suddenly or noisily 3: to go forth, out, or away : LEAVE 4: to undergo decline or deteri ...
Grammar is a set of rules about the structure of language. Grammer is a proper noun that refers to a surname, or the name of a person. Many people u ...
aquatic آبزی terrestrial خشکی زی
تحول/تحویل، عوض شدن، متغیر در تغییر ( chang ing )
at one's own risk used to indicate that if harm befalls a person or their possessions through their actions, it is their own responsibility. برای ن ...
filibuster فیلی باستر 1. an action such as a prolonged speech that obstructs progress in a legislative assembly while not technically contravening th ...
prosecution: 1. when a charge is made against someone for a crime, or when someone is judged for a crime in a court of law زمانی که اتهامی علیه شخصی ...
وقوع، ظهور، پیدایش ( رخ دهی ) آدرس اینستاگرام: 504ewords
troop ( n. ) 1540s, "body of soldiers, " 1540s, from French troupe, from Old French trope "band of people, company, troop, crowd" ( 13c. ) , a word ...
حقوق و مزایا و . . . سالیانه آدرس اینستا گرام 504ewords
Digestants مواد هضم کننده، هاضوم اینستاگرام: 504ewords
اینکه که چرا هم مجازی معنی واقعی ریشه تو این داره که ما تو فارسی درک درستی از کلمه واقعی نداریم و واقعی و حقیقی رو به جای هم و در یک معنا استفاده می ...
مشهود، هویدا، قابل توجه، قابل تشخیص، مشخص، دارای علامت، دارای علائم، دارای ذکر ( نشان/علامت ) اید/آند
ریشه این واژه به پیکان های کوتاه، چاق و سنگین کمان در گذشته برمی گرده بخاطر همین هم معنی جهیدن و برجهش می ده مثل برق رعد و برق هم معنی پیچ می ده. ی ...
معنی �سوار شدن� هم می ده on board a ) on a ship, plane, or spacecraft b ) involved with something or working for an organization بخشی از یک قضیه شدن ...
late 15c. , "an example, a model, " from Late Latin paradigma "pattern, example, " especially in grammar, from Greek paradeigma "pattern, model; prec ...
1. arrive. رسیدن، از راه رسیدن، پدیدار شدن، سروکله پیدا شدن "a chance like this doesn't come along every day" 2. make progress; develop. پیشرفت کرد ...
رسیدن هم معنی می ده getting to school in time به موقع به مدرسه رسیدن آدرس اینستا 504ewords
for the purpose ( برای/بمنظور آ/موجو هدف/مقصود ) برای این منظور، بمنظور لازمه کار، به منظور، به مقصود، برای مقصودی، برای یازیدن، به قصد، از روی من ...
Secretary of State ( in the UK ) the head of a major government department. ( در انگلستان ) رئیس یک وزارت خانه ( اداره/ارگان/سازمان بزرگ/عمده/اصلی ...
خیلی معانی داره. یکیش هم معنی برقرار نگه داشتن/نگه داشتن هست. It wasn't easy to get the drunken man into a vertical position. سرپا نگه داشتن مرد مس ...
throwing beside: a juxtaposition پیش هم گذاشتن/انداختن: پهلوی هم نشینی/مجانبت اینستا: 504ewords
proportion بصورت مفرد تناسب، درجه از مقایسه ریشه: pro ( for ) به معنای درازاء، درمقابل، مقابل، پیش partio ( division, a part ) به معنای بخش، سهم p ...
Bull گاو نر، گاوی که برای ازدیاد نسل در مزرعه نگهداری می شود. OX گاو کاری، گاو باری، گاوی که به منظور کار در مزرعه نگهداری می شود. این گاوها غالبا ا ...
A Youth worker is a person that works with young people to facilitate their personal, social and educational development through informal education, ...
ریشه: ( یونانی ) sympathies ( having a fellow feeling ) ( دارای یک هم نوع احساس ) From ( sympatheia ) syn - ( together ) pathos ( feeling ) ...
( 1520 م ) to recount برشمردن ( فرانسوی ) relater ( refer, report ) ( ارجاع، گزارش/انتشار ) ( لاتین ) referre ( bring back, bear back ) ( به خ ...
people who come from families that have had a lot of money for a long time, which gives them a high social position افرادی که از خانواده هایی می آیند ...
1. in a relaxed and informal way. خیلی راحت، 2. without commitment or permanence; بدون هیچ قید وبندی، بی هیچ تعهدی، 3. occasionally or irregularl ...
تادیه، تاوان ( درون مایه ضبط و ربط مسائل مالی ) ریشه: ( 1827 م ) Sense of to manage money ( با ایجاد حس رسیدگی به مسائل پولی ) ( قرن 15 م ) to r ...
Only to do something - used to mention something that happens immediately afterwards, especially something that causes surprise, disappointment, etc. ...
from a - "down, aside" ( see a - ( 1 ) ) lihtan "get off, make light" ( see light ( v. ) ) a - دون، پایین، جدا، یکسو lightan پیاده کردن، سبک ساختن ...
grading system a system of classifying or ranking something on a particular scale. یک سیستم طبقه بندی یا رتبه بندی چیزی در یک مقیاس خاص. آموزش و پر ...
ریشه یابی etymology from Latin impressus, past participle of imprimere "press into or upon, stamp, " also figurative, from assimilated form of in - " ...
There has been a massive shift to coeducational schools. اقبال ( رجوع ) بسیار بزرگی نسبت به مدارس مختلط پدید آمده است.
ریشه: ( لاتین عامیانه ) abuti ab - ( off, away from ) uti ( use ) ( دک/در، یکسو ) ( صرف/استفاده/بکاربری ) کژ صرف، سوء صرف اینستاگرام @504ewords
به ته رساندن، به انتها رساندن، تمام کردن، ته درآوردن، سوء مصرف/استفاده کردن، بیش ازحد مصرف کردن، abuse USE UP ( مصرف اعلی ) اینستاگرام: @504ewords
( رسمی ) سخنرانی ایراد کردن، خطابه، وعظ یا درس گفتن، سخن گزیده به سمع جمع/عموم رساندن ( تحویل دادن ) تحویل یک خطابه ( سخن گزیده ) ( formal ) If yo ...
نغزگفتار، شیرین سخن، شوخ طبع، کسی که توانائی بکارگرفتن ماهرانه و ظریف کلمات را برای بیانی خوش دارد، خردمند، مشعری ریشه: wit ( هوش، خرد، مشعر، درک ) ...
همه چیز دان all ( همه ) witty ( هوشی، درکی ) witty شوخ، شوخ طبع، کسی که از کلمات را به شکل ماهرانه ای به خدمت می گیرد، دارای هوش درخشان ریشه: wit: ...
Are you aware that a red - suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney? خبرداری که یه آقای قرمزپوش با چشم هایی پر از بر ...
از روی احساسِ/حسِ، از رویِ، از سرِ، به خاطرِ Instagram: @504ewords
mid - 14c. , dispensen, "to dispose of, deal or divide out, " from Old French dispenser "give out" ( 13c. ) , from Latin dispensare "disburse, admini ...
پدر غایب، پدری که فرزند خود را رها کرده یا پدری که از نظر قانونی نمی تواند حضانت فرزند را داشته باشد و تنها سرپرست مادی اوست.