پیشنهادهای سکینه رضائی (١٤٩)
خسته میشه: tired بی رمق و بی حال و بی جون میشه exhausted I am exhausted حالا توی انگلیسی آمریکایی خودمونی و غیر رسمی از این دو اصطلاح برای بی جون و ...
غیر طبیعی، کسایی که نرمال نیستند = کسانی که غیر طبیعی و غیر نرمالند. و آنهایی که عادی و طبیعی نیستن کسانی که غیر طبیعی ( غیر عادی ) اند منظور از ...
اعتراض دسته جمعی
اعتراضات همگانی
استامپز میتونه این معانی هم داشته باشه: میتونه معنی سخنگوی سیاسی، سیاست دان یا سیاستمدار هم بده. افرادی که طی میتینگ سیاسی سخنرانی میکنند تا نظر بق ...
یه واژه خودمونی و محاوره ایه که در تعریفش گفته میشه ( ( merican English spoken informal ) ) بدین معنی که نیتیوهای آمریکایی در مکالمات روزمره ازش استف ...
در تکمیل توضیحات دوست عزیزمون بگم: تحت اللفظی یعنی: بیاید آن ( بقیه کار ) ر به روز دیگه واگذار کنیم. مواقعی استفاده میشه که ( ( به اندازه کافی کار ...
مکتبی بوده سابقا به نام مبارک تأسیس گرایی=> Establishmentarian اینها بعد از پیدایش مخالفانی یافتند که در پی شکستشان بودند=> disEstablishmentarian ...
صرفا در لهجه و فرهنگ امریکن، چپس یا Chips به معنای چیپس خودمونه، چراکه برای معادل چیپس در لهجه برتیش، واژه crisps وجود داره! واژه Chips در لهجه برت ...
واژه خاصی نیست؛ همون جمع cupcake به معنای کیک فنجانی و کوچیکست؛ که بعیده وقتی جمع استفاده بشه به معنای محاوره ایِ شیرینم و عزیز دل یا قند عسلم باشه!
معنی most دیگه بدیهیه و منم بیهوده تکرار نمی کنم. فقط یه نکته مهمی که درموردش وجود داره ر ، ذکر می کنم. اگه قبل most ، کلمه a بیاد به معنی very میش ...
اساسی، اصلی، غالب، بنیادی، بنیانی، عمده، مهم مثال: A keystone species is a species of plants or animals whose absence has a major effect on an ecolog ...
یه معنی جدید بگم براش؟ ؟ - > ( بدون ابر ) مثال: under clear blue skies زیر آسمان آبی بدون ابر مثلن تو مسکو، تو روز رژه May Day ، با هواپیماها اقدا ...
خلاصه و جامع بگم: 《2》تا معنی کلی داره: 1= معنی خود عبارت: {let ( someone ) alone} بحال خود واگذاردن و رها کردن؛ I tried to let her alone . . . . ...
میشه مترادف《heart - shaped 》درنظر گرفت، که معنیش میشه قلب شکل یا به شکل قلب و یا قلبی شکل. مثال : And Sacha gave him a love heart cushion. و ساشا ب ...
خیلیا dozen ر مترادف با جین میگیرن، که در حال حاضر، اشتباهه. واژه dozen با دوازده ما دارای ریشه هندواروپایی و معنای مشترکه. درواقع، dozen همون《 ۱۲》 ...
معانی ذکر شده در سایت برای این عبارت، تقریبا کامله اما چند نکته مهم گفته نشده: ۱_ معنی ( بیماری یا اشکال و غیره ) دچار شدن یا مبتلا شدن؛ develop صر ...
clump with به معنای《 لخته شدن 》هست. Red cells of the A group clump with donor blood of the B group; . . . گلبول های قرمز گروه A با خون اهدایی گروه ...
Words fail me! تحت اللفظی میشه : کلمات منو شکست میدن😂 اما این یه Idioms هست و تعریف انگلیسی دقیقش اینه: something that you say when you are so surpr ...
این کلمه جالب ( قارچ ) و البته برای سطح مبتدی، از 2 بخش تشکیل شده: mush ⬅ همون موش خودمونه🐀 room ⬅ واضحه! یعنی اتاق درکل؛ یعنی خونه موش! 🐀🍄 چون ح ...
هوا پسه! یا الان اوضاع جور نیست!!! یا هوا ابریه یا یه مزاحم اینجاست. یا یه فضول هست یا خب دیگه چه خبر؟ درکل وقتی میگیم که نباید جلو بقیه حرف ب ...
Why the long face? واژه long ر به معنی دراز، کشیده، کشش دار، بلند ( به معنی دراز ) ، طولی، کشش دار، طولانی، طویل. . . می شناسیم. اما مفهوم این عبار ...
جدا از اون معانی که دوستان زحمت کشیدین🙏، ممکنه به معنی 《 حرکت کردن از جایی به جای دیگری یا جابه جا شدن》 هم باشه؛ ✅ یه مثال از متون تخصصیح ح نفت و گ ...
همون معادل ( your fly is open ) هست که میشه: 《 زیپت بازه》مشخصا هم منظوشون زیپ شلوار مرد یا پسر هست.
عبارت مشابه این جمله در فرهنگ زبان فارسی، 《 تشنه یِ چیزی بودن》 است. که کنایه از • اشتیاق داشتن، • تشنه بودن و • ارزومند بودنه. ( Gotta= have g ...
توازن نیروها توازن قدرت
گاهی به معنای 《 دست از سر کسی برداشتن》ممکن باشه؛ مثلا توی فیلمی، دختره که از دست وراجی برادرش کلافه شده بود، بهش گفت: would you please shoot me که م ...
میتونه به معنای برگرداندن یه فیلم یا سریال یا . . . به عقب باشه؛ مثلا توی یه فیلم، مرده که متوجه یه چیز خاصی در فیلم شده بود و می خواست دوباره اون تک ...
به جز معنای مذکور، معمولا در گفتار غیر رسمی و روزمره جهت خطاب به گروهی بیش از 2 نفر به کار میره. که در این صورت معنای خاصی نداره و حتی میتونیم ترجم ...
معنی انگلیسیش میشه: the expression means to get rid of corruption in business and politics این عبارت به معنای خلاص شدن از شر فساد در تجارت و سیاست ...
به من دست نزن دستت ر بِکش
don't mess with me
گاهی به معنای یارو، فلانی، طرف و اون شخصه مثال: Dad Gone It – Baby! اون بابا، رفته است، عزیزم/ اون ( مرد ) رفته عزیزم/ اون ( یارو/ ) رفته عزیزم / او ...
گاهی مترادف با impact, hit, bat, beat به معنای حمله کردن، آسیب زدن و صدمه زدنه There's A Sign In The Window انجا یک نشانه لای پنجره هست That He St ...
گاهی منظور از سیاه، 《 نحس • شوم • نامیمون》 است. مثال It Was Sunday - What A Black Day روز یک شنبه بود. چه روز سیاهی: منظور چه روز شومی یا چه روز نحس ...
کلمه Ran به معنی دویدنه اما اگه با Underneath همراه بشه، معنی تحت اللفظیش میشه دویدن به زیرِ یا دویدن به طرفِ زیرِ جایی ست که تقریبا معادله 《خزیدن و ...
معنی اصلیش اوج و افزایش تدریجی صداست اما در ترجمه، معادلهای دیگه ای شاید مناسب باشه؛ مثل : ( صدای یک جیغ بلند، صدایی گوشخراش، صدایی در اوج و. . . ) ...
گاهی مترادف با enter into به معنی {وارد شدن از راهِ. . . } و { داخل شدن از طریقِ . . . } است: مثال: As He Came Into The Window وقتی اون مرد ازطریق پ ...
به معنی به دست آوردن کنترل، در اختیار گرفتن کنترل، زمام امور کسی ر به دست گرفتن، اعمال کنترل یا حتی مهار کردن کسی مثال You've got a hold on my contro ...
هریک از معانی ذیل میتونه مناسب باشه: منتهی شدن به/ انجامیدن به/بحث از چیزی بودن/ قضیه ختم شدن به/ صحبت بر سر چیزی بودن/ پای . . . در میان بودن/ نوبت ...
به معنی غیر ممکن شدن، نشدنی بودن، تاب نداشتن، بعید/ناممکن شدن، محال شدن، سخت شدن، امکان ناپذیر و غیرمیسر بودن نیز هست؛ مثال: But, girl, my self - con ...
به معنی دور شدن از، دست کشیدن از، بی خیال چیزی/کسی شدن و. . . مثال: I never had something that I can't walk away from من هرگز چیزی نداشتم که ( نتونم ...
ادامه دادن، دوام آوردن مثال: I don't know how much longer I can go نمیدونم چقدر دیگر می تونم ادامه دهم نمیدونم چه اندازه توان ادامه دادن دارم. نمیدو ...
�برای این واژه، علاوه بر مترادف های مذکور که همخوان با معانی اصلی این کلمه هست، مترادف هایی مانند meet و contact اومده که میتوان برداشت نمود: برای ا ...
معنی لحظه شماری کردن، براش مناسبتره؛ مثال: Every time we have to say goodbye هر بار/هر دفعه که باید خداحافظی کنیم I'm counting down until we say hel ...
بی ادبانه رفتار کردن، گستاخانه برخورد کردن، وقیحانه رفتار کردن، بی ادبانه بودن حرکت و منش فرد، نامحترم و غیر متمدن بودن و. . . مثال: So never mind ...
معنی اصلی این واژه میشه: ( پر از باد کردن ) که یقینا در مورد اشیایی مثل لاستیک و تایر و. . . قابل استفاده است. اما در مورد انسانها، منظور از باد کر ...
از دست دادن اراده و کنترل و خویشتن داری، یه جور حالت احساسیه که انسان به طور قطع در هنگام عاشق شدن، تجربه میکنه؛ لذا، هرکدوم از این معانی ذیل ر پیش ...
هرکدوم از این معانی ذیل ر پیشنهاد میکنم: اقدام کردن، حرکت کردن، رهسپار شدن، شروع کردن، دست بکاری زدن، برخاستن، پاشدن و رفتن، روانه کردن و. . . بر ...
واژه loose به معنای شل و سست کردن، نرم و ازاد و رها کردن و. . . است. و یکی از مصادیق آزاد کردن میتونه رها شدن و فارق شدن از قید و بند عقل و قوه تعق ...
درسته که به معنای مطمئن شدن و اطمینان حاصل کردنه ولی تو ترجمه، بهتره از عبارتی که ملموس تر و قابل فهمتره، استفاده کرد؛ پس من برای ترجمه این فعل، این ...
گاهی معنای رقص، حرکت، جنبیدن، چرخش و. . . هم میده. my rock is shining bright رقص من به وضوح جلوه گری میکنه یا رقص من تابانتر میدرخشه یا رقص و چرخش م ...
جریان یافتن به سمت پایین جاری شدن به سمت پایین اومدن سرازیر شدن و حتی فراگرفتن Let all the heat pour down میشه اینجور ترجمه کرد: بذار ( اجازه بده ) گ ...
ابزار؛ مثال: The fiscal toolkit ابزارهای مالی
به استرداد مناطق توسط شرکت نفتی مسئول عملیات هم گفته میشه.
لبه حاشیه قاره؛ جایی که سکوی قاره یکدفعه می افته و معمولا در عمق 200 متری قابل رویته.
به《 عملیات ایجاد شکاف در مخزن نفت و گاز 》نیز اطلاق میشه.
motor� �hotel یه هتل برای افرادی که با اتومبیل مسافرت می کنن و میتونن ماشین خودشون ر در خارج از اتاقشون پارک کنن. مثال: to stay at a hotel/motel= pu ...
تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: عدم امکان اجرای قهری قرارداد تعذر اجرای ناگهانی قرارداد تعذر انجام تعهدات قراردادی بر اثر ...
conflict به معنای منازعه و مخاصمه، درگیری، اختلاف، کشمکش، رزم، جنگ، نبرد و. . . است اما armed conflict یه ترم شناخته شده است که باید برای معادل گزینی ...
به معنی فجیعه / ناگواری / مصیبت و بلاست و در جمع به معنای فجایع و مصائب و بلایاست. After the atrocities of World War II were revealed پس از آشکار ش ...
دوران پس از جنگ/ بلافاصله بعد از پایان یک جنگ/ پس از منازعات مثال: but even its horrors were not enough to compel post - conflict justice. اما حتی ...
در حقوق، بهتر از معنای اعتراض برای این واژه، معنای 《ایراد و ایراد به صلاحیت》است. چند تا مثال: The Challenge of Impunity ایراد به معافیت از مجازات یا ...
در حقوق محیط زیست، به عوارض و آثار زیست محیطی یه فعالیت نیز اطلاق میشه.
تعریف انگلیسی این کلمه: a process by which an organization makes a lot of big changes in a short time to improve its effectiveness فرایندیه که طی او ...
کفر کسی ر دراوردن، کسی ر به شدت عصبانی کردن و در کل معانی زیر: خشمگین کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن
متلاشی شدن، فرو ریختن و. . . درمورد اشیا درسته اما این فعل درمورد آدما و روح و روانشون، بیشتر کارایی داره که میشه اینجور معنیش کرد: داغون شدن، کنترل ...
کلاغِ خبرچین، منبع غیر رسمی It has been learned via the grapevine that the cabinet shakeup is imminent - منابع غیر رسمی خبر میدهند که تغییر اعضای ک ...
به معنای هم زبانی نیست؛ بلکه به معنای همدلی ست. George and Bridget were eye to eye. جورج و بریجت همدل بودند.
Keep a Civil tongue به معنای جلوی زبان گرفتن Catherine Kept a Civil tongue کاترین جلوی زبانش ر گرفت.
گربه کپی کن یا گربه مقلد، ترجمه تحت اللفظی این عبارته، درواقع، این کلمه، یه اسمه و به معنای《 دهن بینی یا فردِ دهن بین》ست که به اصطلاح 《زود باوری》هم گ ...
از انجام کاری ناامید بازگشتن یه اصطلاحه و به معنی《دست از پا درازتر آمدن》یا《دست از پا درازتر برگشتن》که درواقع، کنایه از نرسیدن به هدف یا امیال و آرزوه ...
tail between one's leg 《در حالی که دم در میان پاهایش بود》یه اصطلاحه و به معنی《دست از پا درازتر آمدن》یا《دست از پا درازتر برگشتن》که درواقع، کنایه از نر ...
در تعریف انگلیسی این عبارت اومده: 《used for saying that something was true in the past, but is not now》 《برای گفتن اینکه چیزی در گذشته درست بوده، اما ...
میتونه این معانی ر داشته باشه: نگاه کردن به؛ زیرنظر گرفتن، توجه کردن، نظارت کردن بر . . . مثال: Okay, well, I may have noticed some tiny little 《mi ...
در حقوق میتوان معادل《 مستند به فعلِ. . . یا مستند به تقصیرِ. . . . یا تحتِ کنترلِ. . . یا تَعمّدی . . . . یا دانسته. . . یا از روی عمد. . . یا عمدی. ...
در حقوق به معنای اینکه《 دادگاه بالاتر، نظر دادگاه پایین تر ر نقض کنه》. متضاد آن uphold به معنی تأیید کردن و ابرام کردنه.
میتونه هریک از این معانی ر داشته باشه: راجح، پیشنهاد کننده، زبان یا نحوه ی بیان انشاء کننده یا تدوین گر یا نگارنده ی قرارداد / بند عقدی / شرط ضمن عقد ...
ستیزه، جنگ، مخالفت، تضاد، جدال، جدل، حرب، خصومت، دشمنی، ستیز، ضدیت، عناد، کشاکش، مجادله، محاربه، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاع و. . . مثال: Pugnance to ...
درحقیقت، کاملترش《 contra proferentem rule 》هست که یه اصطلاحه و یه قاعده به معنای《 قاعده ی خلاف راجح 》که اصولا در حقوق قراردادها و تفسیر اونا، جایگاه ...
تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: سفر با کشتی در . . . گشت زنی در دریا دور تا دورِ. . . سفر دریایی با کشتی در حوالی. . . گ ...
تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: 1_ مراسم سان دیدن از رژه کشتی های نیروی دریایی 2_ گذشتن پادشاه/فرمانده/رهبر و. . . از برابر ...
بدون سوء نیت یا بدون قصد تقلب یا غیر عمدی Wholly innocent misrepresentation تدلیس بدون سوء نیت
ترجمه آن میتواند: 《 راجع به، مربوط به و. . . و حتی - ِ یا کسره 》باشد. مثال: the partial performer will have a claim on a quantum meruit basis in re ...
به معنای وقایع ناگهانی یا به اصطلاح قوه قهریه یا حوادث غیرمترقبه یا فورس ماژور مثال: the loss that is occasioned by supervening events. . . خسارتی ک ...
در متون حقوقی، discharge بیشتر به معنای《 به پایان رسیدن و انفساخ》 است تا اتمام، لغو یا فسخ و. . . مثال: UNDER the doctrine of frustration a contrac ...
اصطلاحی ست برای پرسیدن اینکه آیا شخصی میتونه ماشین دنده ای ر رانندگی کنه. gear stick= دنده ( ماشین )
اصطلاحی کم کاربرد و تعریفی که از آن شده: ( منطبق بودن با دلیل ) اما درترجمه، عبارات ذیل، بهتر است: به وضوح یا obviously _ صدالبته، به طور قطع و مسلم ...
یه اسمه و تعاریفی که از آن شده: 1_کسی که کارش اینه که لباسهای خود ر به روشی که از نظر جنسی هیجان انگیز ست، درمیآورد تا مردم ر سرگرم کنه. 2_ ابزار ...
واژه eery همان eerie است و با همان معنا که به معنای وهم اور، ترساننده و . . . است. درواقع eery ، انسان یا چیزی ست که ایجاد کننده احساس عجیب، مرموز و ...
doppleganger = look - alike of someone همزاد = موجودی کاملن شبیه به هر شخص که از جنس جن و پری خلق میشه، در جایی به نام دنیای از ما بهتران به طور هم ز ...
به معنای 《تا اینجایِ . . . تا این قسمتِ. . 》چیزی ست یا تا فلان بخش یا پارت در سریالها و. . . مثال: Kids, up to this point in the story. . . بچه ها، ...
ممکنه به معنای ( pardon ، forgive و . . . ) باشه اما کاملا غیر رسمی و دوستانه. درواقع، یه جور اصطلاح عامیانه برای بخشیدنه. 《we're cool. بخشیدمت》
1_ این واژه، گاهی معنای �جهنم و درک و. . . داره. you'll catch hell شما به درک خواهید رفت. 2_ اما، گاهی هم معنای《 اشتباه، خبط، خطا، سقیم، سهو و . . ...
جدا از اون تعاریفی که دوستان لطف کردن، به عقیده حقیر، برا درک معنای این عبارت، شما فقط کافیه به ترجمه تحت اللفظیش نگاه کنین، که میشه 《 پرش از طریق حل ...
بنده برا این کلمه، این مترادف ها ر پیشنهاد میکنم: Result ● Outcome ● end ● eventuate ● ensue لذا؛ می تونیم این ترجمه ها ر برای این کلمه برگزینیم: 1_ ...
برای پایان دادن به دعوای لفظی، وقتی نظرات 2 نفر یا 2 گروه، متفاوت و حتی عکس دیگری ست. بخصوص درمواردی استفاده میشه که 2 نفر یا یکی از طرفین می دونن ک ...
طناب ها / ریسمان ها/ بند ها/ کمند ها guy ropes همان ropes است. Ropes called guy ropes. مثال: Tie guy ropes to the furniture. طناب ها را به مبلمان ...
در ترجمه این فعل، مفهوم ( تنازع بقا ) نهفته است؛ لذا پیشنهاد میشه که در معنی کردن این فعل، مفهوم جنگ و جدال و کشمکش برای جان سالم به در بردن، گنجانده ...
عضو گروه پیشاهنگی دختران خردسال / دختر پیشاهنگ شش و هشت ساله/ عضو سازمان تربیتی مخصوص ( پیشاهنگی ) دختر بچه ها مثال: Oh, sarah, it’s pictures of me w ...
میتونه معنای خاصی هم داشته باشه. مثلا عبارت یه رز انگلیسی، یه ضرب المثله: An English Rose; A sweet, pretty girl. یعنی دختری نازنین و زیبا.
بازگشت به / به عقب رفتن / مراجعه کردن به / بازگشتن به / عطف کردن به / اعاده کردن / مراجعت کردن So, stick around. back to studio بنابراین، باما باشی ...
گردن کلفت، چغر و سایر معانی مذکور، مفاهیمی منفی ر به ذهن فارسی زبانا متبادر میکنن؛ درحالی که اگه به غالب جملاتی که در اونا ( tough guy ) به کار میره، ...
گاهی به معنای دید و بازدید کردن، به احوالپرسی کسی رفتن و سر زدنه. مثال: I just called to say Merry Christmas من فقط بهتون سر زدم تا بگویم کریسمس مب ...
با توجه به متن، معانی متعددی پیدا میکنه؛ مثلا معنی ( با عشق ) در دادن هدیه و کادو در مناسبت ها رایجتره؛ مثال: To Bernard, Love from Annie تقدیم به ب ...
mince pie به معنای پا یا کلوچه میوه ای ست؛ که در پخت آن 2 چیز کاربرد داره:1_ pastry یا خمیر شیرینی پزی و 2_ mincemeat ؛ که دستور سنتی داره و آمیزه ای ...
درسته که معنای اصلی آن تشریکه اما گاهی این معانی بخشش، احسان، دهش، سخاوت، نیکوکاری و هبه ترجمه بهتری به ارمغان میاره. مثال: Christmas is all about s ...
بابانوئل، سانتاکلاز، پیرمرد خیالی با ریش بلند سفید و کت قرمز مثال: On Christmas Eve, you hang up your Christmas stocking and a big Father Christmas ...
این کیک یا پای خیلی خشمزه و انگلیسی اصل، تاریخچه طولانی ( قرون وسطی ) داره و با عقاید مسیحیت در ارتباطه؛ بنابراین، معمولاً در کریسمس خورده میشه. ب ...
به معنای کارهای عقب افتاده، به این مثال توجه فرمایین: Come on, we have lots of catching up to do! زود باش، ما یه عالمه کار/ کارهای عقب افتاده داریم ...
یادت باشه که
گاهی به معنای بسته است. Can You Live Without is sponsored by Clouds Toilet Tissue. آیا شما می توانید بدون استفاده از بسته های دستمال توالت زندگی ...
یه پیشوند به معنای محیط زیستی، وابسته به زیست بوم، طرفدار محیط زیست، زیست محیطی و. . . است. Eco - warriors یعنی جنگجویان محیط زیست، مبارزان طرفدار ...
با توجه به متن میتوان معانی ذیل هم مد نظر داشت: مدتها/ زمان طولانی/ خیلی وقت He's been gone for ages. Do you think he did it? مدتهاست/ زمان طولانیس ...
در تعریف انگلیسیش اومده: یک دوره زمانی که منبع یا انرژی برق وجود نداره. مترادف های این کلمه: power failure, power outage که کلن به معنی قطع برق می ...
گاهی معنای absolutely داره و گاهی معانی خاص تر، مانند؛ واقعاً_بی چون و چرا_قطعا_بی شک_حتما. درمجموع این معانی خاص ر با ذکر یه مثال میگم. Those witc ...
دوستان به چند تا معنی خیلی کلی اشاره داشتن اما واقعیت اینه که این یه فعلیه که اصلن نمیشه گفت چند تا معنی داره بلکه خیلی بستگی به متنی داره که داخلش ق ...
به معنای معرفی کردن و گاهی به معنای show و نمایش دادن let’s bring in the birthday girl. اجازه بده دختر صاحب جشن تولد ر معرفی کنم یا نشون بدم.
درسته به معنی عزیزم و جانمه اما گاهی به معنی دوشیزه و حتی داف هم هست. I was holding this baby. . . . من این دوشیزه رو نگه داشتم. . . . . . He love ...
همه دوستان تنها به معانی مثبت این کلمه توجه کردند ولی غافل از اینکه میتونه معنای منفی هم در برداشته باشه. به این تیکه از دیالوگ فیلم توجه کنین: And b ...
به معنی کنتور I’m erm, just reading the electricity meter. من الان در حال خواندن صفحه کنتور برق هستم.
معانی گوناگونی داره اما 2 تا معنی مهم تر داره: 1_ بجنب، یالا، زود باشید ، عجله کنید ، بشتابید 2_ دست بردارید! ول کنید دیگه؛ و به طور کلی تمام معانی ک ...
حمایتگر/ دلسوزانه/موید/مشوق it's because I'm doing a sponsored silence for the charity Pigs With No Parents. علتش این است که من برای امور خیریه خوک ...
این رسم که مهمانی مجردی ( مرد قبل از ازدواج ) خوانده می شه؛ توسط ساقدوش مرد ( که بهترین دوست اوست ) صورت می گیره که در اون جشن می گیرن. . . یا ساقدوش ...
No more به معنای ( فراتر از چیزی یا بیشتر از . . . ) یا ( دیگه خبری از . . . نیست ) مثال: به این عبارت توجه کنین؛ I suppose marriage will mean sacri ...
نکته بسیار مهمی که وجود داره و در ترجمه بسیار راهگشاست اینکه حروف اضافه ترجمه ثابتی نداره، وقتی شما میاین میگین به این معنی و اون معنیه؛ منم میتونم ص ...
بیش از حد یا غیرقابل تحمل She must not interfere, it’s too much اون ( مادرشوهرم ) دیگه نباد دخالت کنه؛ چون دخالتاش از حد گذشته یا دخالتاش غیرقابل تحم ...
به معنی فکر در عامیانه؛ I wondered = در این فکر بودم که
به معنای داشتن یا پیش کسی بود. مثال: 1= در رستوران به پیش خدمت وقتی میگیم: What have you got? یعنی: چی دارین؟ Where's the tape =2? Hector's got ...
نوار صوتی یا ویدئو
از چیزی عبور کردن مثال: They've got through the defence and they score. آنها از خط دفاع عبور کرده و گل می زنند.
sort یه فعله به معنای دسته کردن، جور کردن و شدن، تفکیک کردن، طبقه بندی کردن، نوع، گونه، طبقه، دسته و. . . اما وقتی میگیم Sorted ممکنه به معنی ( جور ...
form friendships with people or animals در کل، برقراری رابطه محبت و مودت و رفاقت با افراد و حیوانات ر میگن. یکی از معانی خاصش، سازش کردنه و تو دعو ...
معانی به شدت متنوعی داره این واژه؛ که البته همشون از یه معنی واحد، سرچشمه میگیرن. تفکیک، تجزیه، ترمز، پاره کردن، جداکردن، گسیختگی، شکستن، خردکردن، ...
تو فیلمایی که من دیدم بیشتر از معنی ( ادامه بده ) ، معنی ( زودباش ! و عجله کن ! ) میداد. که با این وجود، بازم با to continue معادله. مثلن •••> حرف ...
علاوه بر معانی رایج این کلمه، در نمایشنامه و تئاتر به معنای دیالوگ بازیگران و گفت وگویی ست که میان شخصیت های یه نمایشنامه رد وبدل میشه. مثلا در یه ف ...
در پایان متون رسمی و علی الخصوص در نامه های غیر رسمی و دوستانه به معنیه ( ارادتمند شما و حتی مخلصتون، چاکرتون، قربانتون ) به کار میره. توی فیلم هایی ...
خدمت اونایی که معانی همچون سلام کردن ر ذکر کردن، عرض کنم که: . . . فکر کنم. . . این سایت آبادیس برای کشف معانی و تعاریفی از واژگانه که کسی ندونه! و گ ...
تعاریف و معانی گوناگونی براش شده اما درکل هرچی که سفت و سخت و پیچیده باشه و شکننده و نرم نباشه، بهش میگن hard. 1. firm and difficult 2. difficult to ...
این کلمه، عموما واژه ای informal محسوب میشه و beautiful / elegant / lovely و. . . معادل های رسمی تری براش هستن. در زبان عامیانه، مردان به دوشیزگان ...
یه اسمه که فعلش، deteriorate هست که در کل 2 تا معنا داره: 1_ to become worse: پس معنی اول deterioration میشه: اضمحلال، افول، فساد، خرابی، ویرانی، انه ...
در کل تعاریفی که ازش شده، یه crime و جرمه که میتونه مصادیق گوناگونی داشته باشه: 1/ میتونه بر مصادیق سرقت مالکیت صنعتی صدق کنه، مثلا سرقت برند که عنوا ...
اگه در رابطه با situation و شرایط و اوضاع و احوال باشه《متشنج، آشفته، وخیم》تعابیر مناسبتری هستن، گرچه فرار و متغیر هم ممکنه به کار بیاد. مثلا an vol ...
گاهی مترادف با selective به معنای { کسی ست که بهترین یا مفیدترین قسمتها و قِسم ها ر از بین ایده ها، روش ها و کلن چیزای مختلف انتخاب می کنه}. و گاهی ...
در کل، به معنای ( کاهش مقدار چیزی که موجود یا در دسترسه ) . مترادف با expend و reduce ؛ به معنی خرج کردن، مصرف کردن و کاهش دادن
در جمع به معنای قوای عقلی و منطقی Paul was facing a unique conundrum, something of the kind he had never faced before in life and would require all ...
surmount دو تا معنای کلی داره: 1= موفق شدن در حل مسئله یا مشکل و یا به طور کلی، موفقیت در مواجهه با چیزی ؛ مترادف با overcome و conquer 2=مافوق یا ...
در تعریفش اومده [ به جای پرداختن به یه مشکل و حلش، سعی کنیم اونو از دید همه پنهان کنیم ( مثلا گلدان شکسته ر داخل سطل آشغال بندازیم ) یا اونو، مخفی و ...
However ، دو حالت داره: 1 - در معنای{ تضاد}، قیده؛ حتمن باید بعدش کاما بیاد: . . . , However, . . . Or . . . ; However . = هرچند، بااین وجود فقط ...