پیشنهاد‌های سکینه رضائی (١٤٩)

بازدید
٤٥٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

خسته میشه: tired بی رمق و بی حال و بی جون میشه exhausted I am exhausted حالا توی انگلیسی آمریکایی خودمونی و غیر رسمی از این دو اصطلاح برای بی جون و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر طبیعی، کسایی که نرمال نیستند = کسانی که غیر طبیعی و غیر نرمالند. و آنهایی که عادی و طبیعی نیستن کسانی که غیر طبیعی ( غیر عادی ) اند منظور از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعتراض دسته جمعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اعتراضات همگانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

استامپز میتونه این معانی هم داشته باشه: میتونه معنی سخنگوی سیاسی، سیاست دان یا سیاستمدار هم بده. افرادی که طی میتینگ سیاسی سخنرانی میکنند تا نظر بق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه واژه خودمونی و محاوره ایه که در تعریفش گفته میشه ( ( merican English spoken informal ) ) بدین معنی که نیتیوهای آمریکایی در مکالمات روزمره ازش استف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در تکمیل توضیحات دوست عزیزمون بگم: تحت اللفظی یعنی: بیاید آن ( بقیه کار ) ر به روز دیگه واگذار کنیم. مواقعی استفاده میشه که ( ( به اندازه کافی کار ...

پیشنهاد
٨

مکتبی بوده سابقا به نام مبارک تأسیس گرایی=> Establishmentarian اینها بعد از پیدایش مخالفانی یافتند که در پی شکستشان بودند=> disEstablishmentarian ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

صرفا در لهجه و فرهنگ امریکن، چپس یا Chips به معنای چیپس خودمونه، چراکه برای معادل چیپس در لهجه برتیش، واژه crisps وجود داره! واژه Chips در لهجه برت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه خاصی نیست؛ همون جمع cupcake به معنای کیک فنجانی و کوچیکست؛ که بعیده وقتی جمع استفاده بشه به معنای محاوره ایِ شیرینم و عزیز دل یا قند عسلم باشه!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

معنی most دیگه بدیهیه و منم بیهوده تکرار نمی کنم. فقط یه نکته مهمی که درموردش وجود داره ر ، ذکر می کنم. اگه قبل most ، کلمه a بیاد به معنی very میش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اساسی، اصلی، غالب، بنیادی، بنیانی، عمده، مهم مثال: A keystone species is a species of plants or animals whose absence has a major effect on an ecolog ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

یه معنی جدید بگم براش؟ ؟ - > ( بدون ابر ) مثال: under clear blue skies زیر آسمان آبی بدون ابر مثلن تو مسکو، تو روز رژه May Day ، با هواپیماها اقدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خلاصه و جامع بگم: 《2》تا معنی کلی داره: 1= معنی خود عبارت: {let ( someone ) alone} بحال خود واگذاردن و رها کردن؛ I tried to let her alone . . . . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

میشه مترادف《heart - shaped 》درنظر گرفت، که معنیش میشه قلب شکل یا به شکل قلب و یا قلبی شکل. مثال : And Sacha gave him a love heart cushion. و ساشا ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

خیلیا dozen ر مترادف با جین میگیرن، که در حال حاضر، اشتباهه. واژه dozen با دوازده ما دارای ریشه هندواروپایی و معنای مشترکه. درواقع، dozen همون《 ۱۲》 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معانی ذکر شده در سایت برای این عبارت، تقریبا کامله اما چند نکته مهم گفته نشده: ۱_ معنی ( بیماری یا اشکال و غیره ) دچار شدن یا مبتلا شدن؛ develop صر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

clump with به معنای《 لخته شدن 》هست. Red cells of the A group clump with donor blood of the B group; . . . گلبول های قرمز گروه A با خون اهدایی گروه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Words fail me! تحت اللفظی میشه : کلمات منو شکست میدن😂 اما این یه Idioms هست و تعریف انگلیسی دقیقش اینه: something that you say when you are so surpr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

این کلمه جالب ( قارچ ) و البته برای سطح مبتدی، از 2 بخش تشکیل شده: mush ⬅ همون موش خودمونه🐀 room ⬅ واضحه! یعنی اتاق درکل؛ یعنی خونه موش! 🐀🍄 چون ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٢٢

هوا پسه! یا الان اوضاع جور نیست!!! یا هوا ابریه یا یه مزاحم اینجاست. یا یه فضول هست یا خب دیگه چه خبر؟ درکل وقتی میگیم که نباید جلو بقیه حرف ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Why the long face? واژه long ر به معنی دراز، کشیده، کشش دار، بلند ( به معنی دراز ) ، طولی، کشش دار، طولانی، طویل. . . می شناسیم. اما مفهوم این عبار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جدا از اون معانی که دوستان زحمت کشیدین🙏، ممکنه به معنی 《 حرکت کردن از جایی به جای دیگری یا جابه جا شدن》 هم باشه؛ ✅ یه مثال از متون تخصصیح ح نفت و گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون معادل ( your fly is open ) هست که میشه: 《 زیپت بازه》مشخصا هم منظوشون زیپ شلوار مرد یا پسر هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عبارت مشابه این جمله در فرهنگ زبان فارسی، 《 تشنه یِ چیزی بودن》 است. که کنایه از • اشتیاق داشتن، • تشنه بودن و • ارزومند بودنه. ( Gotta= have g ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

توازن نیروها توازن قدرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی به معنای 《 دست از سر کسی برداشتن》ممکن باشه؛ مثلا توی فیلمی، دختره که از دست وراجی برادرش کلافه شده بود، بهش گفت: would you please shoot me که م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

میتونه به معنای برگرداندن یه فیلم یا سریال یا . . . به عقب باشه؛ مثلا توی یه فیلم، مرده که متوجه یه چیز خاصی در فیلم شده بود و می خواست دوباره اون تک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به جز معنای مذکور، معمولا در گفتار غیر رسمی و روزمره جهت خطاب به گروهی بیش از 2 نفر به کار میره. که در این صورت معنای خاصی نداره و حتی میتونیم ترجم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی انگلیسیش میشه: the expression means to get rid of corruption in business and politics این عبارت به معنای خلاص شدن از شر فساد در تجارت و سیاست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به من دست نزن دستت ر بِکش

پیشنهاد
٦

don't mess with me

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاهی به معنای یارو، فلانی، طرف و اون شخصه مثال: Dad Gone It – Baby! اون بابا، رفته است، عزیزم/ اون ( مرد ) رفته عزیزم/ اون ( یارو/ ) رفته عزیزم / او ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

گاهی مترادف با impact, hit, bat, beat به معنای حمله کردن، آسیب زدن و صدمه زدنه There's A Sign In The Window انجا یک نشانه لای پنجره هست That He St ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاهی منظور از سیاه، 《 نحس • شوم • نامیمون》 است. مثال It Was Sunday - What A Black Day روز یک شنبه بود. چه روز سیاهی: منظور چه روز شومی یا چه روز نحس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلمه Ran به معنی دویدنه اما اگه با Underneath همراه بشه، معنی تحت اللفظیش میشه دویدن به زیرِ یا دویدن به طرفِ زیرِ جایی ست که تقریبا معادله 《خزیدن و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

معنی اصلیش اوج و افزایش تدریجی صداست اما در ترجمه، معادلهای دیگه ای شاید مناسب باشه؛ مثل : ( صدای یک جیغ بلند، صدایی گوشخراش، صدایی در اوج و. . . ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

گاهی مترادف با enter into به معنی {وارد شدن از راهِ. . . } و { داخل شدن از طریقِ . . . } است: مثال: As He Came Into The Window وقتی اون مرد ازطریق پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنی به دست آوردن کنترل، در اختیار گرفتن کنترل، زمام امور کسی ر به دست گرفتن، اعمال کنترل یا حتی مهار کردن کسی مثال You've got a hold on my contro ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

هریک از معانی ذیل میتونه مناسب باشه: منتهی شدن به/ انجامیدن به/بحث از چیزی بودن/ قضیه ختم شدن به/ صحبت بر سر چیزی بودن/ پای . . . در میان بودن/ نوبت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به معنی غیر ممکن شدن، نشدنی بودن، تاب نداشتن، بعید/ناممکن شدن، محال شدن، سخت شدن، امکان ناپذیر و غیرمیسر بودن نیز هست؛ مثال: But, girl, my self - con ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

به معنی دور شدن از، دست کشیدن از، بی خیال چیزی/کسی شدن و. . . مثال: I never had something that I can't walk away from من هرگز چیزی نداشتم که ( نتونم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ادامه دادن، دوام آوردن مثال: I don't know how much longer I can go نمیدونم چقدر دیگر می تونم ادامه دهم نمیدونم چه اندازه توان ادامه دادن دارم. نمیدو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

�برای این واژه، علاوه بر مترادف های مذکور که همخوان با معانی اصلی این کلمه هست، مترادف هایی مانند meet و contact اومده که میتوان برداشت نمود: برای ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

معنی لحظه شماری کردن، براش مناسبتره؛ مثال: Every time we have to say goodbye هر بار/هر دفعه که باید خداحافظی کنیم I'm counting down until we say hel ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بی ادبانه رفتار کردن، گستاخانه برخورد کردن، وقیحانه رفتار کردن، بی ادبانه بودن حرکت و منش فرد، نامحترم و غیر متمدن بودن و. . . مثال: So never mind ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

معنی اصلی این واژه میشه: ( پر از باد کردن ) که یقینا در مورد اشیایی مثل لاستیک و تایر و. . . قابل استفاده است. اما در مورد انسانها، منظور از باد کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

از دست دادن اراده و کنترل و خویشتن داری، یه جور حالت احساسیه که انسان به طور قطع در هنگام عاشق شدن، تجربه میکنه؛ لذا، هرکدوم از این معانی ذیل ر پیش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

هرکدوم از این معانی ذیل ر پیشنهاد میکنم: اقدام کردن، حرکت کردن، رهسپار شدن، شروع کردن، دست بکاری زدن، برخاستن، پاشدن و رفتن، روانه کردن و. . . بر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

واژه loose به معنای شل و سست کردن، نرم و ازاد و رها کردن و. . . است. و یکی از مصادیق آزاد کردن میتونه رها شدن و فارق شدن از قید و بند عقل و قوه تعق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

درسته که به معنای مطمئن شدن و اطمینان حاصل کردنه ولی تو ترجمه، بهتره از عبارتی که ملموس تر و قابل فهمتره، استفاده کرد؛ پس من برای ترجمه این فعل، این ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

گاهی معنای رقص، حرکت، جنبیدن، چرخش و. . . هم میده. my rock is shining bright رقص من به وضوح جلوه گری میکنه یا رقص من تابانتر میدرخشه یا رقص و چرخش م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

جریان یافتن به سمت پایین جاری شدن به سمت پایین اومدن سرازیر شدن و حتی فراگرفتن Let all the heat pour down میشه اینجور ترجمه کرد: بذار ( اجازه بده ) گ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ابزار؛ مثال: The fiscal toolkit ابزارهای مالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به استرداد مناطق توسط شرکت نفتی مسئول عملیات هم گفته میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

لبه حاشیه قاره؛ جایی که سکوی قاره یکدفعه می افته و معمولا در عمق 200 متری قابل رویته.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به《 عملیات ایجاد شکاف در مخزن نفت و گاز 》نیز اطلاق میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

motor� �hotel یه هتل برای افرادی که با اتومبیل مسافرت می کنن و میتونن ماشین خودشون ر در خارج از اتاقشون پارک کنن. مثال: to stay at a hotel/motel= pu ...

پیشنهاد
٢٠

تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: عدم امکان اجرای قهری قرارداد تعذر اجرای ناگهانی قرارداد تعذر انجام تعهدات قراردادی بر اثر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

conflict به معنای منازعه و مخاصمه، درگیری، اختلاف، کشمکش، رزم، جنگ، نبرد و. . . است اما armed conflict یه ترم شناخته شده است که باید برای معادل گزینی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به معنی فجیعه / ناگواری / مصیبت و بلاست و در جمع به معنای فجایع و مصائب و بلایاست. After the atrocities of World War II were revealed پس از آشکار ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دوران پس از جنگ/ بلافاصله بعد از پایان یک جنگ/ پس از منازعات مثال: but even its horrors were not enough to compel post - conflict justice. اما حتی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

در حقوق، بهتر از معنای اعتراض برای این واژه، معنای 《ایراد و ایراد به صلاحیت》است. چند تا مثال: The Challenge of Impunity ایراد به معافیت از مجازات یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

در حقوق محیط زیست، به عوارض و آثار زیست محیطی یه فعالیت نیز اطلاق میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

تعریف انگلیسی این کلمه: a process by which an organization makes a lot of big changes in a short time to improve its effectiveness فرایندیه که طی او ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

کفر کسی ر دراوردن، کسی ر به شدت عصبانی کردن و در کل معانی زیر: خشمگین کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

متلاشی شدن، فرو ریختن و. . . درمورد اشیا درسته اما این فعل درمورد آدما و روح و روانشون، بیشتر کارایی داره که میشه اینجور معنیش کرد: داغون شدن، کنترل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

کلاغِ خبرچین، منبع غیر رسمی It has been learned via the grapevine that the cabinet shakeup is imminent - منابع غیر رسمی خبر میدهند که تغییر اعضای ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

به معنای هم زبانی نیست؛ بلکه به معنای همدلی ست. George and Bridget were eye to eye. جورج و بریجت همدل بودند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Keep a Civil tongue به معنای جلوی زبان گرفتن Catherine Kept a Civil tongue کاترین جلوی زبانش ر گرفت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

گربه کپی کن یا گربه مقلد، ترجمه تحت اللفظی این عبارته، درواقع، این کلمه، یه اسمه و به معنای《 دهن بینی یا فردِ دهن بین》ست که به اصطلاح 《زود باوری》هم گ ...

پیشنهاد
٣٥

از انجام کاری ناامید بازگشتن یه اصطلاحه و به معنی《دست از پا درازتر آمدن》یا《دست از پا درازتر برگشتن》که درواقع، کنایه از نرسیدن به هدف یا امیال و آرزوه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

tail between one's leg 《در حالی که دم در میان پاهایش بود》یه اصطلاحه و به معنی《دست از پا درازتر آمدن》یا《دست از پا درازتر برگشتن》که درواقع، کنایه از نر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

در تعریف انگلیسی این عبارت اومده: 《used for saying that something was true in the past, but is not now》 《برای گفتن اینکه چیزی در گذشته درست بوده، اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

میتونه این معانی ر داشته باشه: نگاه کردن به؛ زیرنظر گرفتن، توجه کردن، نظارت کردن بر . . . مثال: Okay, well, I may have noticed some tiny little 《mi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

در حقوق میتوان معادل《 مستند به فعلِ. . . یا مستند به تقصیرِ. . . . یا تحتِ کنترلِ. . . یا تَعمّدی . . . . یا دانسته. . . یا از روی عمد. . . یا عمدی. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

در حقوق به معنای اینکه《 دادگاه بالاتر، نظر دادگاه پایین تر ر نقض کنه》. متضاد آن uphold به معنی تأیید کردن و ابرام کردنه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

میتونه هریک از این معانی ر داشته باشه: راجح، پیشنهاد کننده، زبان یا نحوه ی بیان انشاء کننده یا تدوین گر یا نگارنده ی قرارداد / بند عقدی / شرط ضمن عقد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

ستیزه، جنگ، مخالفت، تضاد، جدال، جدل، حرب، خصومت، دشمنی، ستیز، ضدیت، عناد، کشاکش، مجادله، محاربه، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاع و. . . مثال: Pugnance to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

درحقیقت، کاملترش《 contra proferentem rule 》هست که یه اصطلاحه و یه قاعده به معنای《 قاعده ی خلاف راجح 》که اصولا در حقوق قراردادها و تفسیر اونا، جایگاه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: سفر با کشتی در . . . گشت زنی در دریا دور تا دورِ. . . سفر دریایی با کشتی در حوالی. . . گ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: 1_ مراسم سان دیدن از رژه کشتی های نیروی دریایی 2_ گذشتن پادشاه/فرمانده/رهبر و. . . از برابر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

بدون سوء نیت یا بدون قصد تقلب یا غیر عمدی Wholly innocent misrepresentation تدلیس بدون سوء نیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

ترجمه آن میتواند: 《 راجع به، مربوط به و. . . و حتی - ِ یا کسره 》باشد. مثال: the partial performer will have a claim on a quantum meruit basis in re ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به معنای وقایع ناگهانی یا به اصطلاح قوه قهریه یا حوادث غیرمترقبه یا فورس ماژور مثال: the loss that is occasioned by supervening events. . . خسارتی ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

در متون حقوقی، discharge بیشتر به معنای《 به پایان رسیدن و انفساخ》 است تا اتمام، لغو یا فسخ و. . . مثال: UNDER the doctrine of frustration a contrac ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

اصطلاحی ست برای پرسیدن اینکه آیا شخصی میتونه ماشین دنده ای ر رانندگی کنه. gear stick= دنده ( ماشین )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

اصطلاحی کم کاربرد و تعریفی که از آن شده: ( منطبق بودن با دلیل ) اما درترجمه، عبارات ذیل، بهتر است: به وضوح یا obviously _ صدالبته، به طور قطع و مسلم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

یه اسمه و تعاریفی که از آن شده: 1_کسی که کارش اینه که لباسهای خود ر به روشی که از نظر جنسی هیجان انگیز ست، درمیآورد تا مردم ر سرگرم کنه. 2_ ابزار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

واژه eery همان eerie است و با همان معنا که به معنای وهم اور، ترساننده و . . . است. درواقع eery ، انسان یا چیزی ست که ایجاد کننده احساس عجیب، مرموز و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

doppleganger = look - alike of someone همزاد = موجودی کاملن شبیه به هر شخص که از جنس جن و پری خلق میشه، در جایی به نام دنیای از ما بهتران به طور هم ز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به معنای 《تا اینجایِ . . . تا این قسمتِ. . 》چیزی ست یا تا فلان بخش یا پارت در سریالها و. . . مثال: Kids, up to this point in the story. . . بچه ها، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

ممکنه به معنای ( pardon ، forgive و . . . ) باشه اما کاملا غیر رسمی و دوستانه. درواقع، یه جور اصطلاح عامیانه برای بخشیدنه. 《we're cool. بخشیدمت》

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

1_ این واژه، گاهی معنای �جهنم و درک و. . . داره. you'll catch hell شما به درک خواهید رفت. 2_ اما، گاهی هم معنای《 اشتباه، خبط، خطا، سقیم، سهو و . . ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

جدا از اون تعاریفی که دوستان لطف کردن، به عقیده حقیر، برا درک معنای این عبارت، شما فقط کافیه به ترجمه تحت اللفظیش نگاه کنین، که میشه 《 پرش از طریق حل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦١

بنده برا این کلمه، این مترادف ها ر پیشنهاد میکنم: Result ● Outcome ● end ● eventuate ● ensue لذا؛ می تونیم این ترجمه ها ر برای این کلمه برگزینیم: 1_ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

برای پایان دادن به دعوای لفظی، وقتی نظرات 2 نفر یا 2 گروه، متفاوت و حتی عکس دیگری ست. بخصوص درمواردی استفاده میشه که 2 نفر یا یکی از طرفین می دونن ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

طناب ها / ریسمان ها/ بند ها/ کمند ها guy ropes همان ropes است. Ropes called guy ropes. مثال: Tie guy ropes to the furniture. طناب ها را به مبلمان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

در ترجمه این فعل، مفهوم ( تنازع بقا ) نهفته است؛ لذا پیشنهاد میشه که در معنی کردن این فعل، مفهوم جنگ و جدال و کشمکش برای جان سالم به در بردن، گنجانده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

عضو گروه پیشاهنگی دختران خردسال / دختر پیشاهنگ شش و هشت ساله/ عضو سازمان تربیتی مخصوص ( پیشاهنگی ) دختر بچه ها مثال: Oh, sarah, it’s pictures of me w ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

میتونه معنای خاصی هم داشته باشه. مثلا عبارت یه رز انگلیسی، یه ضرب المثله: An English Rose; A sweet, pretty girl. یعنی دختری نازنین و زیبا.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بازگشت به / به عقب رفتن / مراجعه کردن به / بازگشتن به / عطف کردن به / اعاده کردن / مراجعت کردن So, stick around. back to studio بنابراین، باما باشی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

گردن کلفت، چغر و سایر معانی مذکور، مفاهیمی منفی ر به ذهن فارسی زبانا متبادر میکنن؛ درحالی که اگه به غالب جملاتی که در اونا ( tough guy ) به کار میره، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

گاهی به معنای دید و بازدید کردن، به احوالپرسی کسی رفتن و سر زدنه. مثال: I just called to say Merry Christmas من فقط بهتون سر زدم تا بگویم کریسمس مب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

با توجه به متن، معانی متعددی پیدا میکنه؛ مثلا معنی ( با عشق ) در دادن هدیه و کادو در مناسبت ها رایجتره؛ مثال: To Bernard, Love from Annie تقدیم به ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

mince pie به معنای پا یا کلوچه میوه ای ست؛ که در پخت آن 2 چیز کاربرد داره:1_ pastry یا خمیر شیرینی پزی و 2_ mincemeat ؛ که دستور سنتی داره و آمیزه ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

درسته که معنای اصلی آن تشریکه اما گاهی این معانی بخشش، احسان، دهش، سخاوت، نیکوکاری و هبه ترجمه بهتری به ارمغان میاره. مثال: Christmas is all about s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

بابانوئل، سانتاکلاز، پیرمرد خیالی با ریش بلند سفید و کت قرمز مثال: On Christmas Eve, you hang up your Christmas stocking and a big Father Christmas ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

این کیک یا پای خیلی خشمزه و انگلیسی اصل، تاریخچه طولانی ( قرون وسطی ) داره و با عقاید مسیحیت در ارتباطه؛ بنابراین، معمولاً در کریسمس خورده میشه. ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

به معنای کارهای عقب افتاده، به این مثال توجه فرمایین: Come on, we have lots of catching up to do! زود باش، ما یه عالمه کار/ کارهای عقب افتاده داریم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

یادت باشه که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

گاهی به معنای بسته است. Can You Live Without is sponsored by Clouds Toilet Tissue. آیا شما می توانید بدون استفاده از بسته های دستمال توالت زندگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

یه پیشوند به معنای محیط زیستی، وابسته به زیست بوم، طرفدار محیط زیست، زیست محیطی و. . . است. Eco - warriors یعنی جنگجویان محیط زیست، مبارزان طرفدار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦١

با توجه به متن میتوان معانی ذیل هم مد نظر داشت: مدتها/ زمان طولانی/ خیلی وقت He's been gone for ages. Do you think he did it? مدتهاست/ زمان طولانیس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

در تعریف انگلیسیش اومده: یک دوره زمانی که منبع یا انرژی برق وجود نداره. مترادف های این کلمه: power failure, power outage که کلن به معنی قطع برق می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گاهی معنای absolutely داره و گاهی معانی خاص تر، مانند؛ واقعاً_بی چون و چرا_قطعا_بی شک_حتما. درمجموع این معانی خاص ر با ذکر یه مثال میگم. Those witc ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

دوستان به چند تا معنی خیلی کلی اشاره داشتن اما واقعیت اینه که این یه فعلیه که اصلن نمیشه گفت چند تا معنی داره بلکه خیلی بستگی به متنی داره که داخلش ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

به معنای معرفی کردن و گاهی به معنای show و نمایش دادن let’s bring in the birthday girl. اجازه بده دختر صاحب جشن تولد ر معرفی کنم یا نشون بدم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

درسته به معنی عزیزم و جانمه اما گاهی به معنی دوشیزه و حتی داف هم هست. I was holding this baby. . . . من این دوشیزه رو نگه داشتم. . . . . . He love ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

همه دوستان تنها به معانی مثبت این کلمه توجه کردند ولی غافل از اینکه میتونه معنای منفی هم در برداشته باشه. به این تیکه از دیالوگ فیلم توجه کنین: And b ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

به معنی کنتور I’m erm, just reading the electricity meter. من الان در حال خواندن صفحه کنتور برق هستم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

معانی گوناگونی داره اما 2 تا معنی مهم تر داره: 1_ بجنب، یالا، زود باشید ، عجله کنید ، بشتابید 2_ دست بردارید! ول کنید دیگه؛ و به طور کلی تمام معانی ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

حمایتگر/ دلسوزانه/موید/مشوق it's because I'm doing a sponsored silence for the charity Pigs With No Parents. علتش این است که من برای امور خیریه خوک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

این رسم که مهمانی مجردی ( مرد قبل از ازدواج ) خوانده می شه؛ توسط ساقدوش مرد ( که بهترین دوست اوست ) صورت می گیره که در اون جشن می گیرن. . . یا ساقدوش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

No more به معنای ( فراتر از چیزی یا بیشتر از . . . ) یا ( دیگه خبری از . . . نیست ) مثال: به این عبارت توجه کنین؛ I suppose marriage will mean sacri ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

نکته بسیار مهمی که وجود داره و در ترجمه بسیار راهگشاست اینکه حروف اضافه ترجمه ثابتی نداره، وقتی شما میاین میگین به این معنی و اون معنیه؛ منم میتونم ص ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

بیش از حد یا غیرقابل تحمل She must not interfere, it’s too much اون ( مادرشوهرم ) دیگه نباد دخالت کنه؛ چون دخالتاش از حد گذشته یا دخالتاش غیرقابل تحم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

به معنی فکر در عامیانه؛ I wondered = در این فکر بودم که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

به معنای داشتن یا پیش کسی بود. مثال: 1= در رستوران به پیش خدمت وقتی میگیم: What have you got? یعنی: چی دارین؟ Where's the tape =2? Hector's got ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

نوار صوتی یا ویدئو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

از چیزی عبور کردن مثال: They've got through the defence and they score. آنها از خط دفاع عبور کرده و گل می زنند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

sort یه فعله به معنای دسته کردن، جور کردن و شدن، تفکیک کردن، طبقه بندی کردن، نوع، گونه، طبقه، دسته و. . . اما وقتی میگیم Sorted ممکنه به معنی ( جور ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

form friendships with people or animals در کل، برقراری رابطه محبت و مودت و رفاقت با افراد و حیوانات ر میگن. یکی از معانی خاصش، سازش کردنه و تو دعو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

معانی به شدت متنوعی داره این واژه؛ که البته همشون از یه معنی واحد، سرچشمه میگیرن. تفکیک، تجزیه، ترمز، پاره کردن، جداکردن، گسیختگی، شکستن، خردکردن، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

تو فیلمایی که من دیدم بیشتر از معنی ( ادامه بده ) ، معنی ( زودباش ! و عجله کن ! ) میداد. که با این وجود، بازم با to continue معادله. مثلن •••> حرف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

علاوه بر معانی رایج این کلمه، در نمایشنامه و تئاتر به معنای دیالوگ بازیگران و گفت وگویی ست که میان شخصیت های یه نمایشنامه رد وبدل میشه. مثلا در یه ف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

در پایان متون رسمی و علی الخصوص در نامه های غیر رسمی و دوستانه به معنیه ( ارادتمند شما و حتی مخلصتون، چاکرتون، قربانتون ) به کار میره. توی فیلم هایی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

خدمت اونایی که معانی همچون سلام کردن ر ذکر کردن، عرض کنم که: . . . فکر کنم. . . این سایت آبادیس برای کشف معانی و تعاریفی از واژگانه که کسی ندونه! و گ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

تعاریف و معانی گوناگونی براش شده اما درکل هرچی که سفت و سخت و پیچیده باشه و شکننده و نرم نباشه، بهش میگن hard. 1. firm and difficult 2. difficult to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١٦

این کلمه، عموما واژه ای informal محسوب میشه و beautiful / elegant / lovely و. . . معادل های رسمی تری براش هستن. در زبان عامیانه، مردان به دوشیزگان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

یه اسمه که فعلش، deteriorate هست که در کل 2 تا معنا داره: 1_ to become worse: پس معنی اول deterioration میشه: اضمحلال، افول، فساد، خرابی، ویرانی، انه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

در کل تعاریفی که ازش شده، یه crime و جرمه که میتونه مصادیق گوناگونی داشته باشه: 1/ میتونه بر مصادیق سرقت مالکیت صنعتی صدق کنه، مثلا سرقت برند که عنوا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

اگه در رابطه با situation و شرایط و اوضاع و احوال باشه《متشنج، آشفته، وخیم》تعابیر مناسبتری هستن، گرچه فرار و متغیر هم ممکنه به کار بیاد. مثلا an vol ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

گاهی مترادف با selective به معنای { کسی ست که بهترین یا مفیدترین قسمتها و قِسم ها ر از بین ایده ها، روش ها و کلن چیزای مختلف انتخاب می کنه}. و گاهی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

در کل، به معنای ( کاهش مقدار چیزی که موجود یا در دسترسه ) . مترادف با expend و reduce ؛ به معنی خرج کردن، مصرف کردن و کاهش دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

در جمع به معنای قوای عقلی و منطقی Paul was facing a unique conundrum, something of the kind he had never faced before in life and would require all ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

surmount دو تا معنای کلی داره: 1= موفق شدن در حل مسئله یا مشکل و یا به طور کلی، موفقیت در مواجهه با چیزی ؛ مترادف با overcome و conquer 2=مافوق یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

در تعریفش اومده [ به جای پرداختن به یه مشکل و حلش، سعی کنیم اونو از دید همه پنهان کنیم ( مثلا گلدان شکسته ر داخل سطل آشغال بندازیم ) یا اونو، مخفی و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨٤

However ، دو حالت داره: 1 - در معنای{ تضاد}، قیده؛ حتمن باید بعدش کاما بیاد: . . . , However, . . . Or . . . ; However . = هرچند، بااین وجود فقط ...