sharing

/ˈʃerɪŋ//ˈʃeərɪŋ/

معنی: تسهیم، اشتراک
معانی دیگر: اشتراک، تسهیم

جمله های نمونه

1. power sharing
سهیم شدن در قدرت

2. When something sensational happens to us, sharing the happiness of the occasion with friends intensifies our joy. Conversely, in times of trouble and tension, when our spirits are low, unburdening our worries and fears to compassionate friends alleviates the stress.
[ترجمه گوگل]وقتی اتفاقی هیجان انگیز برای ما می افتد، تقسیم شادی آن مناسبت با دوستان، شادی ما را تشدید می کند برعکس، در مواقع سختی و تنش، زمانی که روحیه ما ضعیف است، رها کردن نگرانی‌ها و ترس‌هایمان به دوستان دلسوز، استرس را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چیزی هیجان انگیز برای ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی موقعیت با دوستان، شادی ما را تشدید می کند در مقابل، در زمان دردسر و تنش، وقتی روحیه ما کم است، نگرانی و نگرانی ما را به کاهش استرس و استرس تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He grinned at me, as if sharing a secret joke.
[ترجمه گوگل]او به من پوزخند زد، انگار که یک شوخی پنهانی را به اشتراک می گذارد
[ترجمه ترگمان]او به من نیشخند زد، انگار که یک شوخی محرمانه را در میان گذاشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Playing together teaches children social conventions such as sharing.
[ترجمه گوگل]بازی با هم به کودکان قراردادهای اجتماعی مانند اشتراک گذاری می آموزد
[ترجمه ترگمان]بازی با هم به کودکان کنوانسیون های اجتماعی مانند به اشتراک گذاری را آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Marriage is a life of sharing.
[ترجمه گوگل]ازدواج یک زندگی مشترک است
[ترجمه ترگمان]ازدواج زندگی تقسیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There isn't an empty table. Would you mind sharing?
[ترجمه گوگل]میز خالی نیست دوست دارید به اشتراک بگذارید؟
[ترجمه ترگمان]میز خالی نیست میشه با هم شریک بشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Would you mind sharing a room?
[ترجمه گوگل]آیا دوست دارید یک اتاق مشترک داشته باشید؟
[ترجمه ترگمان]اشکالی نداره یه اتاق رو با هم شریک بشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Three prisoners were sharing one small cell 3 metres by 2 metres.
[ترجمه گوگل]سه زندانی در یک سلول کوچک 3 متر در 2 متر مشترک بودند
[ترجمه ترگمان]سه زندانی در یک سلول کوچک ۳ متر تا ۲ متر به اشتراک گذاشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They seemed to be sharing a private joke .
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که آنها یک شوخی خصوصی به اشتراک می گذارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن ها با یک شوخی خصوصی شریک شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The idea of sharing a room appalled her.
[ترجمه گوگل]ایده اشتراک در یک اتاق او را وحشت زده کرد
[ترجمه ترگمان]فکر به اشتراک گذاشتن یک اتاق او را به وحشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nowadays there is more sharing of domestic chores.
[ترجمه گوگل]امروزه بیشتر به اشتراک گذاری کارهای خانه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]امروزه اشتراک بیشتری از کاره ای خانگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The introduction of job sharing could prevent the need for redundancies.
[ترجمه گوگل]معرفی به اشتراک گذاری مشاغل می تواند از نیاز به اخراج جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]معرفی به اشتراک شغل می تواند از نیاز به redundancies ها جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chinese waiters stood in a cluster, sharing a private joke.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت های چینی در یک خوشه ایستاده بودند و یک شوخی خصوصی با هم می گفتند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت های چینی در یک گروه جمع شده بودند و یک شوخی خصوصی در آن سهیم می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The decision to introduce job sharing grew out of a general desire for flexible working hours.
[ترجمه گوگل]تصمیم برای معرفی اشتراک شغل ناشی از تمایل عمومی برای ساعات کاری انعطاف پذیر بود
[ترجمه ترگمان]تصمیم برای معرفی به اشتراک شغل از تمایل عمومی برای ساعات کاری انعطاف پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسهیم (اسم)
allotment, sharing, multiplexing, multiplex, apportionment

اشتراک (اسم)
meet, sharing, unity, subscription

انگلیسی به انگلیسی

• act of sharing, dividing and apportioning; joint ownership

پیشنهاد کاربران

توزیع مانند load sharing یعنی توزیع بار
انتشار
پخش
اشتراک گذاشتن
سهیم شدن
در باره نظر danyal که گفتند اگر صفت باشه !!
باید بگم این کلمه فقط نقش" اسم" رو داره به معنای
سهم ، بخش و بهره و کلآ آنچه که دوستان بیان کردن و در معنای "فعل" هم به معنای قسمت کردن و بخش کردن و. . . هست و اصلآ" نقش صفت نداره" و
...
[مشاهده متن کامل]

برای اشتراک گذار هم کلمه subscriber بکار میره که اون هم اسم هستش نه صفت.

در سریال فرندز به معنای زندگی مشترک هم بکار رفته
● سخاوتمند، دست و دل باز، بخشنده
Sharing girl= دختر سخاوتمند، دختر دست و دلباز
● به اشتراک گذاشتن، سهیم کردن
Sharing files = به اشتراک گذاشتن فایل ها
● توزیع
Sharing curren= توزیع جریان
بکارگیری ، استفاده ( مثلا : sharing among MGs ، بکارگیری یا استفاده در ریز شبک های برق )
اگه صفت باشه میشه اشتراک گذار.
یعنی کسی که داشته هاشو با دیگران به اشتراک میزاره
در مورد نظر نازنین باید بگم این کلمه شیرینگ در این معنی وجود داره با این تفاوت که فقط در روابط گی ( همجنسگراهای مرد ) استفاده میشه
جمله : داری در مورد شیرینگ حرف میزنی؟
معنی شیرینگ در این جمله : رابطه ( جنسی یا عاطفی )
درد و دل، صحبت کردن، حرف زدن، دراختیار گذاشتن ( چه اطلاعات و چه موراد دیگر )
تقسیم کردن
درسته که معنای اصلی آن تشریکه اما گاهی این معانی بخشش، احسان، دهش، سخاوت، نیکوکاری و هبه ترجمه بهتری به ارمغان میاره.
مثال:
Christmas is all about sharing.
کریسمس اصولا و کلا در مورد به بخشش و رفاقت و دراختیار گذاشتن داشته هایمان با دیگران است.
تسهیم

هم بخشی
( به ) اشتراک گذاری، تشریک
توزیع اشتراکی
باهم شریک باشیم یکی از سمبل های کوانزای آمریکای آفریقا تبار
برخوردار
بهره گیری - بهره بردن
رفاقت
شراکت
توزیع

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس