crescendo

/krɪˈʃendoʊ//krɪˈʃendəʊ/

معنی: اوج، قوی شدن صدا بطور تدریجی
معانی دیگر: (هرگونه افزایش تدریجی شدت یا نیرو و غیره) اوج گیری، اوگ، فرازینگاه، (موسیقی - افزایش تدریجی بلندی آوا) اوج روی، (دستور نواختن موسیقی) کم کم بر بلندی صدا افزوده شود، اوج روی کنید، اوج روی کردن (موسیقی)، اوج گرفتن، به اوج رسیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: crescendi, crescendos
(1) تعریف: a gradual increase in loudness, force, or intensity, esp. of a musical passage, or the peak of such an increase. (Cf. decrescendo.)

(2) تعریف: a musical passage marked or played in this manner.

(3) تعریف: the performance of a crescendo.
صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: gradually growing in loudness, force, or intensity (usu. used as a musical direction). (Cf. decrescendo.)
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: crescendos, crescendoing, crescendoed
• : تعریف: to increase in loudness, force, or intensity.

جمله های نمونه

1. a crescendo of attacks upon the city
اوج گیری حملات بر شهر

2. at noon, the storm reached its crescendo
هنگام ظهر توفان به اوج خود رسید.

3. The applause rose to a crescendo and cameras clicked.
[ترجمه گوگل]تشویق ها به اوج رسید و دوربین ها کلیک کردند
[ترجمه ترگمان]صدای تشویق جمعیت به اوج رسید و دوربین ها به صدا درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The shouting rose to a deafening crescendo .
[ترجمه گوگل]فریاد به اوج کر کننده ای رسید
[ترجمه ترگمان]داد و بیداد به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The curtains opened as the music reached a crescendo .
[ترجمه گوگل]با رسیدن موسیقی به اوج پرده ها باز شد
[ترجمه ترگمان]وقتی نوای موسیقی به اوج خود رسید، پرده ها باز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Voices rose in a crescendo and drowned him out.
[ترجمه گوگل]صداها در اوج بلند شد و او را غرق کرد
[ترجمه ترگمان]Voices به اوج خود رسید و او را غرق در آب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The music reached a deafening crescendo.
[ترجمه گوگل]موسیقی به اوج کر کننده ای رسید
[ترجمه ترگمان]موسیقی به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shrieks of laughter rose to a crescendo.
[ترجمه گوگل]فریاد خنده اوج گرفت
[ترجمه ترگمان]فریادهای خنده به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The campaign reached its crescendo in the week of the election.
[ترجمه گوگل]این کمپین در هفته انتخابات به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]این مبارزه در هفته انتخابات به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The advertising campaign reached a crescendo at Christmas.
[ترجمه گوگل]این کمپین تبلیغاتی در کریسمس به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]تبلیغات تبلیغاتی در کریسمس به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a tremendous crescendo of noise.
[ترجمه گوگل]اوج بسیار زیادی از سر و صدا وجود داشت
[ترجمه ترگمان]صدای بلند و بلندی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There has been a rising crescendo of violence in the region.
[ترجمه گوگل]اوج خشونت در منطقه افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]نقطه اوج خشونت در منطقه وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The orchestra was working up to a crescendo.
[ترجمه گوگل]ارکستر تا اوج کار می کرد
[ترجمه ترگمان]ارکستر به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The music reached a crescendo.
[ترجمه گوگل]موسیقی به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]موسیقی به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اوج (اسم)
acme, climax, pinnacle, culmination, zenith, top, summit, apogee, apex, tip-top, pitch, crescendo, high tide, meridian, noontide

قوی شدن صدا بطور تدریجی (اسم)
crescendo

انگلیسی به انگلیسی

• gradual increase in volume (music)
gradually increasing (in volume, strength, etc.)
in music, a crescendo is a passage that gets louder and louder.
crescendo can also be used to refer to any noise that gets louder and louder, or to the time when a noise reaches its loudest point.
you can also use crescendo to refer to a feeling or type of behaviour that becomes more and more intense, or to the time when it reaches its climax.

پیشنهاد کاربران

معنی اصلیش اوج و افزایش تدریجی صداست اما در ترجمه، معادلهای دیگه ای شاید مناسب باشه؛
مثل : ( صدای یک جیغ بلند، صدایی گوشخراش، صدایی در اوج و. . . )
مثال:
It Was The Sound Of A Crescendo
...
[مشاهده متن کامل]

آن صدای یک جیغ بلند بود
/ صدایی بلند شد که فریاد میزد
/ صدای جیغ برای کمک بلند شد
/ صدای بلندی برخاست
/ صدای داد و فریاد بر پا شد
/ صدای دادوبیداد به گوش رسید
/ ضجه و نعره به پا شد
/ صدایی در اوج شنیده شد.

بپرس