mushroom

/ˈməʃruːm//ˈmʌʃrʊm/

معنی: قارچ، سماروغ، بسرعت رویاندن، بسرعت ایجاد کردن
معانی دیگر: هکل، هر چیز به شکل قارچ، قارچ سان، سماروغ مانند، قارچی، سماروغی، کله چنبری، به سرعت رشد کردن، زود رستن، زود گسترده شدن، کله چنبری شدن، قارچ سان شدن، به سرعت رشد کننده، سماروه

جمله های نمونه

1. mushroom anchor
لنگر قارچ سان

2. a mushroom with minute little pores
قارچ با سوراخچه های بسیار ریز

3. atomic mushroom clouds
ابرهای قارچ سان اتمی

4. cream of mushroom soup
سوپ حریره ی قارچ

5. hammering can mushroom the peg's head
زدن با چکش سر میخ چوبی را چنبری می کند.

6. the pileus of a mushroom
کلاهک قارچ

7. The stem of the mushroom is broken.
[ترجمه گوگل]ساقه قارچ شکسته است
[ترجمه ترگمان]ساقه قارچ شکسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can recommend the chicken in mushroom sauce - it's delicious.
[ترجمه مهدیه] میتوانم سس قارچ با مرغ به شما پیشنهاد کنم خوشمزه است
|
[ترجمه گوگل]من می توانم مرغ را در سس قارچ توصیه کنم - خوشمزه است
[ترجمه ترگمان]من می توانم مرغ را با سس قارچ توصیه کنم - خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mushroom cloud over Hiroshima is a horrific image of war.
[ترجمه زباری] ابر انفجار در فراز آسمان هیروشیما، تصویر دلهره آوری از جنگ بود.
|
[ترجمه گوگل]ابر قارچی بر فراز هیروشیما تصویر وحشتناکی از جنگ است
[ترجمه ترگمان]ابر قارچ بر روی هیروشیما تصویر وحشتناکی از جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mushroom development of technology will pave the way for improving our economy.
[ترجمه زباری] توسعه روزافزون فناوری، مسیر رشد اقتصادی ما را هموار خواهد ساخت.
|
[ترجمه گوگل]توسعه قارچ گونه فناوری راه را برای بهبود اقتصاد ما هموار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]توسعه قارچ تکنولوژی راه را برای بهبود اقتصاد ما هموار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a mushroom growth of grant-aided housing associations, community advice centres, radical theatre groups and co-operative bicycle repair shops.
[ترجمه گوگل]انجمن‌های مسکن کمک‌های بلاعوض، مراکز مشاوره اجتماعی، گروه‌های تئاتر رادیکال و تعمیرگاه‌های تعاونی دوچرخه رشد زیادی داشتند
[ترجمه ترگمان]یک رشد قارچ مانند انجمن های مسکن کمک به کمک مالی، مراکز مشاوره اجتماعی، گروه های تئاتر تندرو و مغازه های تعمیر دوچرخه وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new mushroom dynamic has stunned amateur mycologists, by nature a gentle breed.
[ترجمه گوگل]پویایی قارچ جدید قارچ شناسان آماتور را که طبیعتاً نژادی ملایم هستند، متحیر کرده است
[ترجمه ترگمان]این قارچ قارچی جدید، mycologists آماتور آماتور را با یک نژاد نجیب، گیج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His hot bed smelled like a mushroom cellar.
[ترجمه گوگل باحال] تخت داعش بوی انبار قارچ میداد
|
[ترجمه گوگل]تخت داغش بوی انبار قارچ می داد
[ترجمه ترگمان]رختخواب گرم او بوی زیرزمین قارچ می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The other method mushroom polyps use to reproduce is division.
[ترجمه گوگل]روش دیگری که پولیپ قارچ برای تولید مثل استفاده می کند تقسیم است
[ترجمه ترگمان]روش دیگر polyps قارچی برای تولید مثل تقسیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I stop to investigate a mushroom.
[ترجمه گوگل]توقف می کنم تا یک قارچ را بررسی کنم
[ترجمه ترگمان]من توقف می کنم تا یه قارچ رو بررسی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A mushroom of intense white light rose, taking MacLane with it.
[ترجمه گوگل]قارچی از نور سفید شدید گل شد و مک‌لین را با خود برد
[ترجمه ترگمان]یک قارچ سفید و شدید از جا بلند شد و آن را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قارچ (اسم)
fungus, mushroom

سماروغ (اسم)
fungus, mushroom

بسرعت رویاندن (فعل)
mushroom

بسرعت ایجاد کردن (فعل)
mushroom

تخصصی

[صنایع غذایی] قارچ، سماروغ، بسرعت رویاندن، بسرعت ایجاد کردن

انگلیسی به انگلیسی

• any of numerous types of fungi that have short thick stems and cap-like tops (of which some are highly poisonous and some are edible)
gather mushrooms; sprout up rapidly like mushrooms, develop at a great pace
mushroom-like, resembling a mushroom; of mushrooms
a mushroom is a fungus which often has a short stem and a round top. you can eat some kinds of mushrooms.
if something mushrooms, it grows or appears very quickly.

پیشنهاد کاربران

mushroom ( n ) ( mʌʃrum ) =a fungus with a round flat head and short stem. Many mushrooms can be eaten, e. g. fried mushrooms.
mushroom
mushroom: قارچ
نوعی ماده ی مخدر توهم زا هم هست که از یک نژاد خاص از قارچ های سمی به دست میاد.
در زبان عامیانه، بهش Mush هم میگن
اسامی سبزیجات به انگلیسی:
asparagus = مارچوبه
bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑
chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است )
...
[مشاهده متن کامل]

cabbage = کلم
broccoli = کلم بروکلی 🥦
cauliflower = گل کلم
Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی
celery = کرفس
lettuce = کاهو 🥬
leek = تره فرنگی
chives = تره
basil = ریحان
dill = شوید
cress = شاهی، ترتیزک
coriander = گشنیز
mushroom = قارچ
onion = پیاز 🧅
spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه
garlic = سیر 🧄
shallot = نوعی پیاز کوچک
pea = نخود فرنگی
pumpkin = کدو تنبل 🎃
spinach = اسفناج
thyme = آویشن
fennel = رازیانه، بادیان
parsley = جعفری
mint = نعنا
green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز
turnip = شلغم
oregano = پونه کوهی
sage = مریم گلی
radish = تربچه
tarragon = ترخون
beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر
zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز
okra = بامیه ( نوعی گیاه )
eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆
sweet potato = سیب زمینی شیرین
yam = سیب زمینی هندی
corn on the cob = بلال کامل 🌽
parsnip = هویج وحشی
broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا

قارچ یا قارچ ها بر اثر تبدیل ماده به ارژی و برعکس تبدیل نوعی چارچی است که باعث می شود حس توهم یا عرفان موقت دست پیدا کرد ( ماده یا مواد موجود در قارچ حاوی سایلوسایبینه ) که بعد از خوردن انسان تبدیل به
...
[مشاهده متن کامل]
سایلوسین میشه و همین باعث غیر قانونی بودنش میشه مصرف این نوع گیاه با ارزش بیش از 7 هزار سال قابل استفاده بوده است و در حال از روانشناسان مورد تجویز قرار میگره

در قالب فعل به معنای زیاد شدن با سرعت قارچ
این کلمه جالب ( قارچ ) و البته برای سطح مبتدی، از 2 بخش تشکیل شده:
mush ⬅ همون موش خودمونه🐀
room ⬅ واضحه! یعنی اتاق
درکل؛
یعنی خونه موش! 🐀🍄
چون حتمن توجه کردین که شبیه یه خونه هست؛ 🍄=🏠
...
[مشاهده متن کامل]

دیگه نیازی به گفتن نیست و تو برنامه ها دیدین.
به قارچ میگن خونه موش! چون شبیه یه خونه کوچیکه!
یزدیا هم یه اصطلاح دارن که میگن طرف تو خونه موش زندگی میکنه و. . . ، درواقع برای نشون دادن ابعاد کوچکی یه خونه، خونه موش ر همیشه مثال میزنن.

a kind of vegetable

قارچ:نوعی گیاه که در زمین می کارند و تقریبا پنج سانتی متر می باشد. شکل آن کمی مانند درخت است چون تنه اش شبیه درخت و تاجی مانند کلاه دارد. فراموش نکنید این گیاه فقط پنج سانتی متر ( پنجاه میلی متر یا پنج
...
[مشاهده متن کامل]
صدم متر ) است. این گیاه ( قارچ ) از خواص زیادی برخوردار است و بسیاری از بیماری هارا درمان می کند. از این گیاه خوشمزه در غذاها نیز استفاده می شود غذاهایی همچون:سوپ، ماکارونی، برخی سالادها، خود قارچ نیز پختنی و نوعی غذا به شمار می آید که می توان همراه با نان، یا سس میل کرد. این گیاه انواع گوناگونی دارد که برخی از آنها سمی هستند. قارچ های سمی میتوانند منجر به مرگ شوند. قارچ های سمی هستند که کلاه آنها قرمز با خال های سفید باشد. به این قارچ ها سمی گفته میشود اما قارچ های معمولی و سالم و مفید سفید رنگ هستند که به آنها قارچ گفته میشود.

قارچ
a plant that you can eat, with a flat top and no leaves
[مدیریت] فراگیر
الویه، قارچ
Any of several types of fungus, some of which can be eaten
قارچ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس