فهرست پیشنهادهای ١٤٠٢/١٠/٢٧ ( ٦٩٧ )
سوفیا
بولاغ
بوزقورد
اونیفرم
سارن
بوزقورد
have a target on one's back
pocketbook
ایورت
برزن یا کوی
هل من ناصر
اتمام حجت
اتمام حجت کردن
short break
short break
روان شدن
اولتیماتوم
maboroshi
ضرب الاجل
developer
come out to
زنهار
دوک
exploitive
بدنشان
رقص
سنجر
زبک
nonplussed
bald
wholesale market
سفیر
استراباد
post fact
balcony
یکگی
balance of trade
disclaim
substantiating evidence
substantiating
retail aggregator
enderman
widely acknowledged
خسک
pece
ماکروتوپونیمی
یایما
in general terms
ریخان یک
specific gravity
adjectives of nationality
general term
ثرایتانا
osseous
beer
گستهم
natchback
طارق
سلیم
ouroboros
برتراز مادجی
broad hint
dream league
نینا
گرادج
politics
clearly implied
نینا
suit someone's fancy
progress on
spike in
imply
nostalgia
واحسرتا
نوستالژی
مادج
دریغا
مگنزیا
anaware
a lie has no legs
omniscient
magnesia
شلوغ کردن
تک نوازی
منوتی
خرسنگه
magna
expedition
چلمنگ
اختراز
cont complain
some someold
رخش
ولتاژ
radicalization
گزن
replenishment
fit of temper
بصیرت
subject to
جنگ ساختن
اکسیدان
i will kick your ass
مفتتح
hedging
تراز
ماماهان
ماماهان
اوساط
i'm ashamed
ذلگی
کان
تنگی نفس
قاچ خربزه
i feel for you
شنعه
سهیل
keep healthy
اشکان
fancy word
منظوم
برگزیده
مروارید
get on someone's tits
business
well regulated
ورودی
شوخ
خمره بزرگ
پول بهره
جرذان
HI
let the cat out of the bag
boxer
get on to
نوعی انگور دانه درشت
ناسازگار
زمین اماده کشت
counterparty
book
حرمدان
dataverse
seasoning
swallowed
swallowed
snippet
sedan
توضیحات
societal
نرم کننده
راندن
رد ماجرا
seperated
زبان کوچک
YA
thank you for saving my ass
desktop
unlock
self exploration
restمعنی
ارایش زینت
ارایش
بدرد خوردن
اشک
زاده چارپایان
evaluative conditioning
شوم بد اختر
اماده
سیلی
role model
individual retail traders
بی حال
واقعیت عینی
راست و درست
pc muscle
PC
home brew
emo
make off with
got himself out of the mess
cross examination
مهژو
گروه روبان
do away with something
گروه روبان
big boys
background paper
کیجا
مستوران
into it
اریکا
دیزی
prime of prime
باب اسفنجی
masked gala
brush off
bread of knowledge
predisposition
piggyback
piggyback marketing
mix in
yaw
گیاه پنیر
make out
lkp
necessary material
hanging on
ابونمان
hanging on
اسیای سنگی
اپل
انونس
individual
lotta
خواجه وند
استپ
شاهیوند
financial advisor
نورعلی
contentment
فراقت
biophysics
درشتی
مرز ایران و ترکیه
کج بیل
you're fired
ارسنیک
would you like
a bowl of oatmeal
a slic of avocado
مدلی برای مو
hip hop
بیتوته
a glass of lemonade
a cup of tea
قناتی حومه تویسرکان
بیتوته
بدرگ
a bag of potate chipa
بیتوته
هزینه بیجا
you hurt me
مار غاشیه
قزلجه سادات
پارگی جزئی
فرخنده پی
صفت دهان سخن چین
مفرح
i am hip to my hop
بوهمی
سگوند
چیدل
overcome
سوری
شهر مجارستان
grave
شهر اچمیازدین از شهرهای این کشور اسیا است
fuels
شهر مهم اکوادور
سوپ روسی
extoll
fingerspelling
ضبط ضمانت نامه
سد همدان
coat hook
ایزد ایزدان
gravel
address
as predicted
screen
key note speaker
vice like
نام های سیستان
prime brokerage
intwining
teleport
slight contact
me either
نخست ماشین
evidence
ultraviolent
asset management
مکان زادگی
belt buckle allergy
lychee
leechee
funyuns
biocapacity
litchi
any or all
idiosyncratic
bulge bracket banks
cribble
a round of applause for
give blessing
post it notes
speak ill of dead
placed
speak ill of
استثمار
speak well of
born alive
tackle with
goverment
hyperdrive
air lock
not yourself
giraffe
not until
بالا
سامون
not turn a hair
averroes
سر نهادن
زارع و کشاورز
زورمندی کردن
supper
امجخ
melt processing
اف
melt processing
پلمب
صمغ بوته خار شتر
side
bait
eat the worm
have the ear of sb
bailiff
bail out
snag
andronovo culture
لاخ
vas deferens
تقوا
campus health
trading venues
critical acclaim
BS
قسم
تجهیز منابع
multi dealer platform
single dealer platform
ضریب عملکرد فصلی
to make it more binding
seasonal performance factor
بار گرمایشی نمونه
representative heating load
not to worry
عصر بخیر
put on a production
eloquence
دستکاله
thunderous
instagrammable
partition
not to say
deserved
برند
linger
integration
صفات متکبران
تقاطی
blonde
linger
نفس اماره
nagging noise
reverential
ایوق
ایوق
pete
proxies
interesting
interdealer
execution venue
electronic execution venue
sand
trading venue
moving buddy
by the end of the year
assertive
married
bilateral trade
prefer over
high net worth individuals
high frequency trading
garter snake
abate
abated
تخصص
needy families
مطلق
slip through
make a detailed study
carry on with someone
puissant
استیجک
from the remotest time
استیجک
تعدی
brouhaha
تخلف
opinion
business
alluvial soil
تجاوز
ساعت
برطرف
parched ground
parched
the gift of the nile
disparate
backbone
fragmented
suggestive
crossed arms
هوش
put something past someone
dedicate
bring it on
body of water
let’s pretend
gain recognition
تجزیه و تحلیل
demanding
دلقن
regular forces
mosey across that bridge when we come to it
ایلاء
thrift shop
be in the bin
ظرفیت عملکرد اسمی
rated operating capacity
outdoor fan
فن بیرونی
sexual magnetism
buoyantly
a bit of the other
meal ticket
cheese off
assume
روش انتالپی هوای بیرونی
دریچه برگشتی
study for a degree
reversing valve
outdoor air enthalpy method
راک
get a place
اپلود
investors are urged to exercise caution
پل صراط
غسل
squarely
تعدی
dough
احمق
flasher
draw in one's horns
tower
dismal
عیب
integral
نقص
integral
بازی بریج
بریج بازی
go straight
wrench
حضوری
احضار
burkitt’s tumour
ذی نفع
bbb
bundle branch block
usurping
triggers
bulimia nervosa
اخذ
bulbospongiosus muscle
bulbar
languish
budd–chiari syndrome
buccoversion
دودومه
buccinator
faith community
bubonic plague
کنترل
criminal offenses
کم عقل
نوترون
brunner’s glands
الان
lifeline
عکس
security agenda
have a tiger by the tail
existential humility
ترون
neutron
الکترون
دلگر
subway
magnes
مغناطیسی
بخوفیم
یاکاموز
reigns
باراباس
سورنا
سورین
پارسوماش
پیکار
باش
اولدوز
inflict
عبادتگاه ترسایان
از ابزیان
condyle
شرمندگی
شکسته
holly see
فرستاده شده
هنوز به گویش انگلیسی
به ستوه اوردن
take something as a compliment
in flight entertainment
خان بالغ
هر کس اب دل خود را میخورد
نه اب و نه ابادانی نه گلبانگ مسلمانی
مهمان منی به اب انهم لب جوی
ز اب خرد ماهی خرد خیزد
با نادان تواضع کردن اب بحنظل دادن است
اب و روغن بهم نیامیزد
اب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است
علم پرتاب شناسی
ابم است و گاوم است نوبت اسیابم است
اب که یک جا ماند میگندد
اب نطلبیده مراد است
اب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گز
اب سربالا میرود قورباغه شعر میخواند
اب ریخته جمع نگردد
اب ریخته با کوزه نیاید
اب روشنائی است
اب رفته بجوی بازنیاید
مزه اب دادن
مثل نقش بر اب
مثل اب و شکر
مثل اب و اتش
مثل اب ظرفشویی
مثل اب سیرابی
مثل اب زر
مثل اب دهان مرده
مثل اب در پرویزن و مثل اب در غربال
مثل اب حوض
مثل اب حنا
مثل اب حمام
مثل اب جفت
مثل اب
گلاب گرفتن
disaster
قند ته دلش اب شدن
سر زیر اب کردن
در یک اب خوردن
خراج مملکتی بر اب بودن
بی ابی کردن
بی اب و علف
travel arrangements
به زهر اب دادن
به اب زدن
پشت سرهم
به اب دادن حنا و وسمه
بر اب
با کسی همان اب در کاسه بودن
ازاب گذشته
ابی با کسی گرم کردن
ابی از کسی گرم شدن یا نشدن
اب هنوز زیر کاه داشتن
اب و علف
اب و زمین
اب و تاب
اب و اندازه
اب نگشادن از کسی
اب ندیده موزه کشیدن
اب گشاده
اب گردنده
اب کسی بردن
اب کردن دل کسی را
اب شده
اب شدن دل برای چیزی
اب شدن دل
فریبکاری
اب زیر که
اب زیر کاه
اب ریخت وپاش
اب روی کار اوردن
اب روشن داشتن
اب رفته به جوی بازامدن
اب را اب کشیدن
اب دیزی را زیاده کردن
اب دهان
اب در گلو شکستن یا به گلو جستن
اب در شیر کردن
اب در شکر داشتن
اب در سینه شکستن
اب در زیر کاه
اب در دیده یا چشم نداشتن
اب در دهان گشتن کسی را
اب در دهان امدن از
اب در دل تکان نخوردن
اب در چشم نبودن کسی را
اب در جوی نماندن
اب در جوی داشتن
اب در جگر نداشتن
اب خاطر
i am off to
اب دادن کارد و شمشیر و نوع ان
اب دادن فلز
اب دادن
اب خوش
اب خفته
اب حیوان
اب حیات
اب چکیده
اب چکیدن از نثر یا نظمی
اب چکیدن از چیزی
اب تیره گشتن کسی را نزد دیگری
اب پیکر
اب پاکی بر دست کسی ریختن
اب بی لجام خوردن
اب به هاون کوفتن
اب به گلو جستن
اب به غربال پیمودن
اب به سوراخ مورچه ریخته شدن
اب به زیر هشتن
اب به زیر کسی هشتن
اب به روی کار اوردن
اب به روی اتش زدن
اب به روی اتش زدن
اب به دهان امدن کسی را
اب به جوی کسی روان بودن
اب به جوی بازامدن
اب به اب شدن
اب بقا
اب بستن در مالی
اب بستن در
اب بردن
اب برداشتن
اب بر اسمان انداختن
اب بر اتش کسی ریختن
اب باریک
اب انداختن ماست و اش سرد
اب انداختن ستور
اب انداختن دهان
اب افتادن دهان
اب از کسی گشادن کسی را
lima been
اب از سرچشمه گل بودن
اب از سر گذشتن کسی را
اب از سر تیره بودن
اب از دهان رفتن یا سرازیر شدن کسی را
طایفه مستقل عثمانوند
اب از دست نچکیدن کسی را
اب از دریا بخشیدن
اب از چک و چانه سرازیر شدن کسی را
اب از جگر بخشیدن
اب از تارک گذشتن
اب از بنه تیره بودن
اب از اب نجنبیدن
اب اتش شدن
اب گرم
اب زمزم
dough
come to be
as many as
طایفه مستقل عثمانوند
صفحه رشد استخوان
no nonsense
inhabit
trust
fire
conceal
its straight on to
debt
struggle
abuse of power
not so subtle
magistrate
its straight on
frigid
retaliate
dismal
tower
hit the beach
بچه ننه
تصدیق
کمان ابششی
تصدیق