راست و درست

لغت نامه دهخدا

راست و درست. [ ت ُ دُ رُ ] ( ترکیب عطفی ،ص مرکب ) آنکه براستی و درستی متّصف باشد. ( یادداشت مؤلف ): آدم راست و درستی است. تسدید؛ راست و درست نمودن. ( آنندراج ). راست و درست کردن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آنکه به راستی و درستی منصف باشد . راست و درست نمودن .

جدول کلمات

صواب

پیشنهاد کاربران

زَب ، زَپ ، صَوب
آرتا _آردا
سَهیْ
حق
حقانی
صحاح
درستکار
صواب. . . .
سهی

بپرس