omniscient

/amˈnɪʃənt//ɒmˈnɪsɪənt/

معنی: علام، واقف بهمه چیز
معانی دیگر: همه چیز دان، همه دان، عالم مطلق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: infinite in knowledge; all-knowing.

- They believe in an omniscient god.
[ترجمه شایان#] آنها به خدایی که به همه چیز دانا است اعتقاد دارند
|
[ترجمه عاطفه انارکی] آنها به خداوند دانای مطلق ایمان دارند
|
[ترجمه گوگل] آنها به خدای دانای کل اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان] اونا به خدای omniscient اعتقاد دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: possessing great knowledge; seeming to know everything.

- Their father seemed omniscient when they were children.
[ترجمه گوگل] پدرشان در کودکی دانای کل به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] وقتی بچه بودند، پدرشان از همه چیز آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: omnisciently (adv.)
• : تعریف: (usu. cap.) the supreme deity; God (usu. prec. by the).
مشابه: divine, omnipotent

جمله های نمونه

1. Christians believe that God is omniscient.
[ترجمه گوگل]مسیحیان معتقدند که خدا دانای کل است
[ترجمه ترگمان]مسیحیان بر این باورند که خداوند دانای کل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The novel has an omniscient narrator.
[ترجمه گوگل]این رمان یک راوی دانای کل دارد
[ترجمه ترگمان]رمان یک راوی می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even the botanical garden's omniscient botanist couldn't explain the meaning of the flower's name.
[ترجمه گوگل]حتی گیاه شناس باغ گیاه شناسی نتوانست معنی نام گل را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]حتی استاد botanical نیز نمی توانست معنی نام گل را توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In other words, only an omniscient analyst can judge the degrees of cost and pay-off to both utterer and receiver.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، تنها یک تحلیلگر دانای کل می‌تواند در مورد میزان هزینه و بازده هم برای سخنگو و هم برای گیرنده قضاوت کند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، تنها یک تحلیلگر دانای کل می تواند به میزان هزینه و پرداخت به هر دو utterer و گیرنده رسیدگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the centre were omniscient, none of this would matter.
[ترجمه گوگل]اگر مرکز دانای کل بود، هیچ کدام از اینها مهم نبود
[ترجمه ترگمان]اگر این مرکز دانای کل بود، هیچ یک از این چیزها اهمیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And, above all, who was the omniscient Dario?
[ترجمه گوگل]و بالاتر از همه، داریو دانای کل کی بود؟
[ترجمه ترگمان]و مهم تر از همه، چه کسی از همه چیز آگاه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nevertheless he was not omnipotent or omniscient, either.
[ترجمه گوگل]با این حال او قادر مطلق یا دانای مطلق نبود
[ترجمه ترگمان]با وجود این او قادر مطلق و omniscient از همه چیز نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This book, however, seems firmly aimed at that omniscient 10 percent. Light reading, it is not.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد که این کتاب به طور قطعی آن 10 درصد دانای کل را هدف قرار داده است خواندن سبک، اینطور نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کتاب به نظر محکم به این دانای کل ۱۰ درصد می رسد مطالعه نور، این طور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And the omniscient gentlemen always said, indeed they would.
[ترجمه گوگل]و آقایان دانای کل همیشه می گفتند، واقعاً می گفتند
[ترجمه ترگمان]و gentlemen هم همیشه می گفتند: واقعا هم همین طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The God is finite, and can not be omniscient, omnipotent.
[ترجمه گوگل]خدا محدود است و نمی تواند دانای مطلق و قادر مطلق باشد
[ترجمه ترگمان]خداوند محدود است و نمی تواند دانای مطلق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of those omniscient and awe - inspiring marvels, a detective, came up from St.
[ترجمه گوگل]یکی از آن شگفتی های دانای کل و الهام بخش، یک کارآگاه، از سن پ
[ترجمه ترگمان]یکی از آن شگفتی های omniscient و awe، یک کارآگاه از سنت St آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I do not pretend to be omniscient, but am positive about this fact.
[ترجمه گوگل]من تظاهر به دانای کل ندارم، اما نسبت به این واقعیت مثبت هستم
[ترجمه ترگمان]من تظاهر نمی کنم که از همه چیز آگاه باشم، اما در این حقیقت مطمئن هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. God is typically described by Western religions as omniscient and omnipotent.
[ترجمه گوگل]ادیان غربی معمولاً خدا را دانای مطلق و قادر مطلق توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]خداوند معمولا توسط ادیان غربی به عنوان دانای مطلق توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Google is the closest thing to an Omniscient (all-knowing) entity in existence, which can be scientifically verified.
[ترجمه گوگل]گوگل نزدیکترین چیزی است که به یک موجودیت دانای کل (همه چیز) موجود است که می توان آن را به صورت علمی تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]گوگل نزدیک ترین چیز به موجودیت مستقل است که می تواند به طور علمی تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's nervous when trying to potray himself as omniscient.
[ترجمه گوگل]وقتی سعی می کند خود را دانای کل جلوه دهد، عصبی است
[ترجمه ترگمان]اون وقتی سعی می کنه خودش رو به عنوان یه چیز واقف نگه داره، عصبی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علام (صفت)
all-knowing, omniscient

واقف بهمه چیز (صفت)
omniscient

انگلیسی به انگلیسی

• having infinite insight and knowledge
someone who is omniscient knows or seems to know everything; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Omniscient point of view:
زاویه دید دانای کل ، عقل کل
( میرصادقی ، جمال ، ادبیات داستانی )
omniscient: دانای کل ، عقل کل
( میرصادقی ، جمال ، ادبیات داستانی )
عقل کل
دوست عزیز donya elyasi من از bing کمک گرفتم
۳ نوع روایت نویسی هست
۱ - editorial : انگار گوینده توی مغز همه افراد هست و افکار واحساساتشان را می داند و حتی پیش بینی هم می کند
مثل غرور و تعصب - جنگ وصلح
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - limited : انگار افکار و احساسات یک فرد را فقط می داند و بیان می کند
۳ - objective : فقط بعنوان ناظر ، اتفاقاتی را که می افتد بیان می کند

عالم دهر
adjective
formal : knowing everything : having unlimited understanding or knowledge
◀️ an omniscient deity
◀️ The novel has an omniscient narrator. [=a narrator who knows what all the characters are doing and thinking]
Editorial omniscient معنیش چی میشه
adjective formal
having or seeming to have unlimited knowledge
صفت، رسمی
داشتن یا به ظاهر داشتن دانش نامحدود، علیم
God is omniscient.
They give the impression that the magazine is omniscient.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/omniscient
العَلیم ( صفت الله )
دانای کل
همه دانی ( در متون روان شناسی )
علیم
ویسپِتوان. Omnipotent
ویسپِنیک. Omnibenevolent
ویسپِدان. omniscient
. . . . . . . .
دانای کل , همه چیز دان
# They believe in an omniscient god
# The novel has an omniscient narrator
# Christians believe that God is omniscient
تمام - دانا
همه چیز دان
دانای کل ( در ادبیات، رمان و داستان )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس