go straight


به راه راست رفتن یا هدایت شدن، دست از تبهکاری کشیدن

جمله های نمونه

1. Go straight on until you come to a large white building.
[ترجمه ترجمه غزل شکرین] برو جلو تا به ساختمان بزرگ سفید برسی
|
[ترجمه Moonlight] مستقیم برو تا برسی به یک ساختمون بزرگ سفید
|
[ترجمه گوگل]مستقیم ادامه دهید تا به یک ساختمان سفید بزرگ برسید
[ترجمه ترگمان]مستقیم برو جلو تا به یه ساختمون سفید بزرگ برسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bathers would go straight from the hot room to take a cold plunge.
[ترجمه گوگل]حمام‌کنندگان مستقیماً از اتاق گرم می‌رفتند تا آب سردی بروند
[ترجمه ترگمان]bathers از اتاق گرم بیرون می رفت تا در آب غوطه بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Go straight down the road until you come to the Post Office.
[ترجمه گوگل]مستقیم به پایین جاده بروید تا به اداره پست برسید
[ترجمه ترگمان]یک راست به سمت پایین جاده بروید تا به اداره پست برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yes, there is. Go straight. . .
[ترجمه Mehrad] راه راست را ادامه دادن
|
[ترجمه گوگل]بله وجود دارد مستقیم برو
[ترجمه ترگمان] چرا، هست مستقیم برو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Passengers with hand luggage can go straight to the departure gate to check in there.
[ترجمه گوگل]مسافرانی که چمدان دستی دارند می توانند مستقیماً به دروازه خروج رفته و آنجا را تحویل بگیرند
[ترجمه ترگمان]مسافران با چمدان دستی می توانند مستقیم به سمت دروازه خروجی بروند تا در آنجا بازرسی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go straight for two blocks.
[ترجمه گوگل]مستقیم به دو بلوک بروید
[ترجمه ترگمان] مستقیم برید تو دوتا بلوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Go straight along and you'll find the road that branches off to the right.
[ترجمه گوگل]مستقیم بروید و جاده ای را خواهید یافت که به سمت راست منشعب می شود
[ترجمه ترگمان]مستقیم برو و جاده را پیدا می کنی که به سمت راست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Go straight home and tell your mother.
[ترجمه گوگل]مستقیم برو خونه و به مادرت بگو
[ترجمه ترگمان]مستقیم برو خونه و به مادرت بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Take the left fork then go straight on.
[ترجمه گوگل]چنگال سمت چپ را بگیرید سپس مستقیم به جلو بروید
[ترجمه ترگمان] پس چنگال رو بردار و مستقیم برو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tony's been trying to go straight for about six months.
[ترجمه گوگل]تونی تقریباً شش ماه است که سعی می‌کند مستقیم برود
[ترجمه ترگمان]تونی حدود شش ماه است که سعی دارد یک راست به آنجا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We don't need to go straight off - we can stay for a little while.
[ترجمه شاهین] لازم نیست فورا بریم می تونیم یه مدتی اینجا بمونیم
|
[ترجمه گوگل]نیازی نیست مستقیم برویم - می توانیم برای مدتی بمانیم
[ترجمه ترگمان]لازم نیست مستقیم بریم - می تونیم یه مدتی اینجا بمونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shall we go straight to the party or stop off at a pub first?
[ترجمه گوگل]آیا باید مستقیم به مهمانی برویم یا ابتدا در یک میخانه توقف کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانیم یک راست به مهمانی برویم یا اول در مهمانخانه توقف کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Circulars and other junk mail go straight in the bin.
[ترجمه گوگل]بخشنامه ها و سایر نامه های ناخواسته مستقیماً به سطل زباله می روند
[ترجمه ترگمان]Circulars و دیگر ایمیل های ناخواسته مستقیم به داخل سطل آشغال می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You'll go upstairs and you'll go straight to bed like your father told you!
[ترجمه گوگل]میری بالا و همونطور که بابات گفته مستقیم میخوابی!
[ترجمه ترگمان]تو به طبقه بالا میری و مستقیم میری به رختخواب مثل پدرت که بهت گفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) give up a life of crime

پیشنهاد کاربران

مستقیم سر اصل مطلب رفتن
Go directly
صاف رفتن
I go straight outdoors: صاف میرم بیرون
به راه راست رفتن
راست
راه و مستقیم برو
مستقیم برو
راه مستقیم ، مستقیم رفتن

بپرس