societal

/səˈsaɪətl̩//səˈsaɪətl̩/

وابسته به جامعه، اجتماعی، همزیگانی، آمیزگارانه، وابسته به اجتماع
دارالترجمه ر.س.م.ی کاج

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to society.

- societal values
[ترجمه گوگل] ارزش های اجتماعی
[ترجمه ترگمان] ارزش های جامعه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Wider societal change is important, since the landscape identity can seemingly be preserved by the apparent substitution of space for time.
[ترجمه گوگل]تغییرات اجتماعی گسترده‌تر مهم است، زیرا هویت منظر به ظاهر می‌تواند با جایگزینی ظاهری فضا به جای زمان حفظ شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هویت منظره را می توان به ظاهر با جانشینی آشکار فضا برای زمان حفظ کرد، تغییرات جامعه ای بازتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are compelling societal priorities and pressures to carry out policies of child protection.
[ترجمه گوگل]اولویت ها و فشارهای اجتماعی قانع کننده ای برای اجرای سیاست های حمایت از کودکان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اولویت ها و فشارهای اجتماعی برای اجرای سیاست های حفاظت از کودکان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From the societal point of view, the public interest theory presents an ideal.
[ترجمه گوگل]از دیدگاه اجتماعی، نظریه منافع عمومی یک ایده آل را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر اجتماعی، نظریه منافع عمومی یک ایده آل را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For them the key to societal continuity is conformity due to learnt rules of conduct.
[ترجمه گوگل]برای آنها کلید تداوم اجتماعی مطابقت با قوانین رفتاری آموخته شده است
[ترجمه ترگمان]برای آن ها کلید پیوستگی اجتماعی رعایت قوانین رفتاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These attributes clearly included immense potential for societal and cultural modification in relation to economic exploitation of the environment.
[ترجمه گوگل]این ویژگی ها به وضوح شامل پتانسیل عظیمی برای اصلاح اجتماعی و فرهنگی در رابطه با بهره برداری اقتصادی از محیط می شود
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها به وضوح پتانسیل بسیار زیادی برای تغییر فرهنگی و اجتماعی در رابطه با بهره برداری اقتصادی از محیط زیست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Clearly societal distinctions also operate in the lesbian and gay communities.
[ترجمه گوگل]واضح است که تمایزات اجتماعی در جوامع همجنس گرا و همجنس گرایان نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]واضح است که تمایزات اجتماعی نیز در جوامع همجنس گرا و همجنس گرا فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It allows the study of a rapid societal development limited in time and space within very narrow boundaries.
[ترجمه گوگل]این امکان مطالعه توسعه سریع اجتماعی محدود در زمان و مکان در محدوده های بسیار باریک را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این امر به مطالعه یک توسعه اجتماعی سریع در زمان و فضا در محدوده بسیار محدود اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beyond historically determined levels of societal tolerance, crime is dysfunctional to social life.
[ترجمه گوگل]فراتر از سطوح تعیین شده تاریخی از تساهل اجتماعی، جرم و جنایت در زندگی اجتماعی ناکارآمد است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی، سطح تحمل اجتماعی، جرم در زندگی اجتماعی ناکارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some minimal level of compliance with societal expectations is, in other words, built into the profit goal.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، حداقل سطح انطباق با انتظارات اجتماعی در هدف سود گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]حداقل سطح انطباق با توقعات اجتماعی، به عبارت دیگر، در هدف سود ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nature's services: societal dependence on natural ecosystems.
[ترجمه گوگل]خدمات طبیعت: وابستگی جامعه به اکوسیستم های طبیعی
[ترجمه ترگمان]خدمات طبیعت: وابستگی اجتماعی به اکوسیستم های طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Increasingly, we are seeing all sorts of societal activities migrate into cyberspace.
[ترجمه گوگل]به طور فزاینده ای شاهد مهاجرت انواع فعالیت های اجتماعی به فضای مجازی هستیم
[ترجمه ترگمان]به طور روزافزون، ما همه نوع فعالیت های اجتماعی را مشاهده می کنیم که به فضای مجازی مهاجرت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nature's Services: societal dependence on natural ecosystems.
[ترجمه گوگل]خدمات طبیعت: وابستگی جامعه به اکوسیستم های طبیعی
[ترجمه ترگمان]خدمات طبیعت: وابستگی اجتماعی به اکوسیستم های طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such a view, if upheld, would leave societal theory wavering in thin air and give credence to highly atomistic interpretations.
[ترجمه گوگل]اگر چنین دیدگاهی تأیید شود، تئوری اجتماعی را در هوای رقیق رها می کند و به تفاسیر بسیار اتمیستی اعتبار می بخشد
[ترجمه ترگمان]چنین دیدگاهی، اگر تایید شود، نظریه اجتماعی را در هوای رقیق ترک خواهد کرد و به تفاسیر بسیار بزرگ اتمی اعتماد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Societal learning also establishes horizons of perception.
[ترجمه گوگل]یادگیری اجتماعی همچنین افق های ادراک را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]یادگیری اجتماعی نیز افق ادراک را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

به انگلیسی

• of or pertaining to society, social

پیشنهاد کاربران

جامعه گانی
societal = جامعه ای ( نه لزوما جامعه انسانی )

social = جمعی ( انسانی )
وابسته به اجتماع
اجتماعی ( فرهنگ آریان پور )
جامعوی به ابداع "دکتر شیخاوندی" از مترجمان علوم اجتماعی این کلمه پیشنهاد شده است
جامعوی، ناظر به روابط و تعاملات کلان بین جوامع است.
جامعه گی، جامعه گانی، جامعوی
صفت �اجتماعی� ( social ) به رابطه ی بین اعضای جامعه اشاره می کند، اما صفت �جامعه گی� ( societal ) به رابطه ی اعضا با ساختار جامعه یا صرفاً به ساختار جامعه اشاره می کند. مثال:
زوال اجتماعی: کاهش استواری یا کیفیت ارتباطات اجتماعی بین انسان ها در جامعه ی انسانی است.
زوال جامعه گانی: کاهش استواری ساختارهای اجتماعی و ارکان جامعه ی مدنی در جامعه ی انسانی است.
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما