پیشنهادهای موناسياح (١٤٥)
سوق دادن بردن
سازگاری
به سمت پایین
از این رو ازاین بابت
خورنده فرساینده
ماشین درو دروگر دستگاه درو ( کشاورزی )
عملی شدنی
یونجه alfalfa
مشابه مساوی همسان
ضعیف رقیق
پوشش پروتیینی ویروس که حاوی چندین پروتیین است
مولکولهای RNA که میتوانند به عنوان یک کاتالیست بیولوژیکی عمل کنند
کاهش کم شدن
بوته زار پوشیده ازبوته
علفی علف مانند
نهنج
سازگار موافق
باروری حاصلخیزی
محک میزان معیار ابزار سنجش
تکرارنشده غیر مکرر
مغایر مغایرت مخالف
گلرنگ
یک گیاه گرمسیری
به طور غیر کافی کم ناکافی
بسته مکعب های فشرده شده ی کاه در کشاورزی
در کشاورزی :غرقاب
در کشاورزی کولتیواتور گفته میشود دستگاههایی که کشت را انجام میدهند
در کشاورزی به معنای سله است ( یک لایه سخت روی خاک که یکی ازمشکلات بعضی از خاک هاست )
قابل کشت زراعی کشت پذیر
باشکوه مجلل سلطنتی پادشاهی
گوش به زنگ بودن مترصد چیزی بودن هوشیاری
صدساله سده
غیربومی
نزدیک یکپارچه مجاور چسبیده به هم
مراقبت مواظبت
شناسایی
هم افزایی هم افزاگونه
التهاب، ورم وآماس پوستی
سرطانزا
مواد کشنده ی جوندگان مرگ موش
از پیش طراحی کردن از قبل برنامه ریزی کردن
تولید نانو
کشت دیم
در کشاورزی به معنی ریزش ( برگ ) هم هست
قطع کردن بریدن
در کشاورزی به کود گیاهی گفته میشود
بستن انعقاد
چوبی شدن
در فهرست نوشتن، فهرست کردن
مخلص کلام
مسمومیت سمیت ایجاد مسمومیت
تولید هاگ، هاگزایی
همزیستی بین دو موجود که برای یکی سود وبرای دیگری زیان بخش است
کاشت
سورگوم
زمین گیر کردن اتصال به زمین
سوق دادن
تقویت کننده
زنگ نمیزند، خورده نمیشود
رشته ای، میله ای مثلاً: Filamentous fungi
آب مقطر ، purified water
هم کانون ، دارای مرکز تمرکز یکسان
شستشو
جدا کننده
خشک شدن
چسبندگی
ترجیحی
روزانه
مزارع شالیکاری، شالیزار
Oxidation reduction:اکسیداسیون واحیا
مونومر ( ترکیبات شیمیایی ساده با وزن مولکولی کم که میتوانند پلیمریزه شوند
گرده افشان ( حشراتی که عمل گرده افشانی را انجام میدهندیا عوامل غیرزیستی مثل باد )
منظور دیواره ی میوه یعنی بخشی که دور دانه ( بذر ) است میباشد
دراز وباریک مانند دوک
دارای تشعشع
معنای دیگر intercalary به معنی فی مابین، واقع در، آنچه بین دوقسمت دیگر نشانده یا قرار گرفته باشد ونظر قبلی خودم در مورد intercalary merisyem را تصحیح ...
Expansin is cell wall protein that cause wall loosening in acidic consitions
ازنظر علم کشاورزی vernalization به نیاز به دماهای پایین برای گلدهی در گونه های خاص گفته میشود
در دانش کشاورزی منظور ازstratification نیاز به دماهای پایین ( cold temperatures ) برای جوانه زنی بذرهای خاص است.
internode elongation طویل شدن ساقه
دمبرگ
اتیوله شدن یا پدیده ی ازدست دادن رنگ در گیاهان به دلیل محروم بودن از نور خورشید
به شرطی که
روش های سنجش زیستی ( اندازه گیری عملکرد زیستی یک ماده به وسیله ی آزمایش تاثیر آن روی رشد یک موجود زنده )
خم شدن
محدود کننده
اضافی، intercalary meristem
میان گرهی ( منطقه ی بین دو گره روی ساقه )
گیاهان روزت ، به گیاهانی بارشد بوته ای گفته میشود
مسلط بودن یا شدن، چیره شدن ، غالب شدن
خالص سازی
نسبت دادن، منتسب کردن
ظریف تر For example:finer flowers
به کار گرفته نشده ، بهره برداری نشده
عامل استخراج کننده
یون با بار مثبت برعکس آن آنیون است
پیش فعال که متضاد آن retroactive است
پس فعالی
بکرزایی
گریبانگیر
مورد انتظار
پیش آگاهی دهنده، پیشگیری کننده
ازکاردرآوردن، اعمال کردن
رسوبات ، آبرفت
دوباره سبز شدن ، رشد مجدد
روانه کردن
کودزو یا مو کودزو یک نوع مو زینتی یا درختچه ی زینتی است. این گیاه نوعی پیچک چندساله ی بالارونده است
( در کشاورزی ) غرقاب کردن یا غرقاب شدن هم معنی میده
عالی ، برتر، برجسته ، بزرگ
قاره ای
شرح دادن ، بازگوکردن
قابل نفوذ ، رخنه پذیر
بین راسته ای درست تر از درون راسته ای است
درون راسته ای
ناچار
چمنزار ، علفزار
چرای بی رویه
عوامل تولید مثلی
طعم
تجارت ، بازرگانی
تحول زیستی
تا ازاین طریق
بی رویه
انتقال، عبور، هدایت
جا به جایی
غیر پرخاشگر
مکمل سازی
خروج از تخم در مورد آفات زراعی گفته میشود
واگرایی ، دگرگونی، انحراف
تعیین مرز ، مرزبندی
پاشیدن، متفرق کردن، پراکتده کردن
احتیاج
برگ کوچک
شکاف شکستن
واردشدن واردسازی هم معنی میده
زاویه ی شیب ( در متون کشاورزی )
منحنی الخط، منحنی خطی
تشعشع
سودآوری ، سود بخشی
بیهودگی، بیفایده بودن
در متون کشاورزی پسماند هم معنی میده
غیر یکنواخت
معیشت
Without petals and closed نهان گل
جغرافیایی