dermatitis

/ˌdɜːrməˈtaɪtɪs//ˌdɜːməˈtaɪtɪs/

معنی: اماس پوست
معانی دیگر: (پزشکی) آماس پوست، ورم پوست، التهاب پوست، طب اماس پوست

جمله های نمونه

1. The plaintiff contracted dermatitis, a skin disease.
[ترجمه گوگل]شاکی به درماتیت مبتلا شد که یک بیماری پوستی است
[ترجمه ترگمان]شاکی به درماتیت، یک بیماری پوستی، مبتلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Acute generalized exanthematous pustular dermatitis induced by diltiazem.
[ترجمه گوگل]درماتیت پوسچولار اگزانتماتوز حاد ناشی از دیلتیازم
[ترجمه ترگمان]درماتیت pustular حاد generalized توسط diltiazem القا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The most common form of dermatitis is Atopic Eczema, a general allergic, hyper - sensitivity to allergens.
[ترجمه گوگل]شایع ترین شکل درماتیت اگزمای آتوپیک است که یک آلرژی عمومی و حساسیت مفرط به آلرژن ها است
[ترجمه ترگمان]معمول ترین شکل درماتیت، atopic eczema، یک حساسیت شدید، حساسیت بیش از حد به allergens است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A contact hypersensitivity such as poison oak dermatitis is initiated be contact with the antigen, which is also called the allergen.
[ترجمه گوگل]حساسیت بیش از حد تماسی مانند درماتیت سمی بلوط در اثر تماس با آنتی ژن شروع می شود که به آن آلرژن نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]یک سطح تماس مانند درماتیت oak سمی با آنتی ژن (آنتی ژن)تماس گرفته می شود، که همچنین the نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Helps to heal cradle cap, soothe dermatitis and eczema due to its slightly astringent action.
[ترجمه گوگل]به دلیل عملکرد کمی قابض به بهبود کلاهک گهواره، تسکین درماتیت و اگزما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]به درمان سرپوش گهواره، soothe و اگزما به خاطر اقدام کمی سفت کنندگی آن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To the body: at asthma, anaemic, burn, dermatitis, dyspeptic, the effect such as insomnia.
[ترجمه گوگل]برای بدن: در آسم، کم خونی، سوختگی، درماتیت، سوء هاضمه، اثری مانند بی خوابی
[ترجمه ترگمان]برای بدن: در آسم، کم خونی، سوختگی، درماتیت، سوهاضمه، اثر مانند بی خوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Applied to allergic dermatitis, contact dermatitis, seborrhoeic dermatitis, eczema, and etc.
[ترجمه گوگل]برای درماتیت آلرژیک، درماتیت تماسی، درماتیت سبورئیک، اگزما و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در درمان حساسیت به حساسیت، درماتیت تماسی، درماتیت تماسی، اگزما، اگزما و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results The mean onset age of exfoliative dermatitis was older than that of toxic epidermal necrolysis and Steven-Johnson syndrome.
[ترجمه گوگل]ResultsThe میانگین سن شروع درماتیت لایه برداری مسن تر از نکرولیز اپیدرمی سمی و سندرم استیون جانسون بود
[ترجمه ترگمان]نتایج میانگین سن شروع درماتیت exfoliative قدیمی تر از بیماری سمی epidermal necrolysis و سندرم استیون جانسون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The evaluation of acute radiation mucositis and dermatitis was done according to the systems proposed by RTOG or EORTC.
[ترجمه گوگل]ارزیابی موکوزیت و درماتیت پرتوی حاد بر اساس سیستم های پیشنهادی RTOG یا EORTC انجام شد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی تابش حاد radiation و درماتیت، مطابق با سیستم هایی که توسط RTOG یا EORTC پیشنهاد شده، انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another form of mental disorder, pellagra, was associated clinically with diarrhoea and dermatitis.
[ترجمه گوگل]شکل دیگری از اختلال روانی، پلاگر، از نظر بالینی با اسهال و درماتیت همراه بود
[ترجمه ترگمان]شکل دیگری از اختلال ذهنی، pellagra، از لحاظ بالینی همراه با اسهال و درماتیت مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Further risks are the increase in diesel fumes, back injuries, dermatitis and stress-related problems - all increasing in coal mines.
[ترجمه گوگل]خطرات دیگر افزایش دود گازوئیل، صدمات کمری، درماتیت و مشکلات مربوط به استرس است که همگی در معادن زغال سنگ افزایش می‌یابند
[ترجمه ترگمان]خطرات بیشتر، افزایش دود دیزل، جراحات پشت، درماتیت و مشکلات مرتبط با استرس - همه افزایش در معادن زغال سنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The only question was whether earlier washing would have prevented the dermatitis.
[ترجمه گوگل]تنها سوال این بود که آیا شستشوی زودتر از درماتیت جلوگیری می کرد یا خیر
[ترجمه ترگمان]تنها سوال این بود که آیا شستن اولیه باعث جلوگیری از درماتیت می شد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Side effects of allopurinol include drug fever, skin rash, hepatotoxicity, bone marrow suppression, vasculitis, and exfoliative dermatitis.
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی آلوپورینول شامل تب دارویی، بثورات پوستی، سمیت کبدی، سرکوب مغز استخوان، واسکولیت و درماتیت لایه بردار است
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی of شامل تب دارو، خارش پوست، hepatotoxicity، suppression مغز استخوان، vasculitis و درماتیت exfoliative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some chemicals cause a direct irritation to the skin leading to dermatitis.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی باعث تحریک مستقیم پوست می شوند که منجر به درماتیت می شود
[ترجمه ترگمان]برخی از مواد شیمیایی باعث سوزش مستقیم پوست منتهی به درماتیت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It will provide a range of high-technology treatment for skin diseases including dermatitis, skin cancer and psoriasis.
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از درمان های با تکنولوژی بالا را برای بیماری های پوستی از جمله درماتیت، سرطان پوست و پسوریازیس ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]آن طیف وسیعی از درمان با تکنولوژی بالا برای بیماری های پوستی شامل درماتیت، سرطان پوست و پسوریازیس را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اماس پوست (اسم)
dermatitis

تخصصی

[بهداشت] التهاب پوست - درماتیت

انگلیسی به انگلیسی

• skin inflammation
dermatitis is a disease which makes your skin red and painful.

پیشنهاد کاربران

Allergic contact dermatitis
درماتیت تماسی آلرژیک
Irritant contact dermatitis
درماتیت تماسی تحریکی
dermatitis ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: پوست آماس
تعریف: التهاب پوست
التهاب، ورم وآماس پوستی

بپرس