bale

/ˈbeɪl//beɪl/

معنی: رنج، مصیبت، عدل، محنت، لنگه، تا، تاچه، بلاء
معانی دیگر: (پنبه و غیره) عدل، بخچه (بقچه)، (کاه و غیره) کپه، مکعب هم فشرده (کاه یا علف خشک)، بسته، گلخج، به صورت عدل یا بخچه یا لنگه درآوردن، عدل بندی کردن، هم فشرده کردن، بسته کردن، (شعر قدیم)، بلا، فلاکت، شر، (قدیمی) رجوع شود به: balefire، رقصیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, tightly packed bundle usu. tied with cord or wire.

- The field was dotted with bales of hay.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] زمین کشاورزی پُر از کپه های کاه بود.
|
[ترجمه گوگل] مزرعه پر از یونجه بود
[ترجمه ترگمان] زمین پر از bales علف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bales, baling, baled
مشتقات: baler (n.)
• : تعریف: to pack and secure (something) in bales.

- They were baling cotton on that hot day.
[ترجمه گوگل] آنها در آن روز گرم پنبه را عدل بندی می کردند
[ترجمه ترگمان] آن روز گرم پنبه پر از پنبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I sat on a bale of straw near the fire.
[ترجمه گوگل]روی یک عدل کاه کنار آتش نشستم
[ترجمه ترگمان]روی یک ردیف کاه کنار آتش نشسته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rogues were satisfied with her bale up.
[ترجمه گوگل]سرکش ها از عدل او راضی بودند
[ترجمه ترگمان]مامورهای یاغی از up راضی بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Turn off the water, drain down and bale out the cistern to give it a good clean.
[ترجمه گوگل]آب را ببندید، آب آن را تخلیه کنید و سیستر را بیرون بیاورید تا تمیزی خوبی به آن ببخشید
[ترجمه ترگمان]آب را خاموش کنید، پایین بکشید و bale را پایین بیاورید تا آن را تمیز و تمیز نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Check the care label on the bale of fabric when you are buying it.
[ترجمه گوگل]هنگام خرید، برچسب مراقبت روی عدل پارچه را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که می خواهید آن را بخرید، برچسب دقت را بر روی عدل پارچه بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But I had neither stumped up for a bale of fluffy bathroom towels, nor chipped in to the Qantas ticket.
[ترجمه گوگل]اما من نه به دنبال یک عدل از حوله های کرکی دستشویی رفته بودم و نه به بلیط کانتاس مراجعه کرده بودم
[ترجمه ترگمان]اما من نه به خاطر یک ردیف حوله حموم پف کرده بالا رفتم و نه توی بلیت فولکس واگن شرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was for Lesley Bale to be the living proof that there was a way through.
[ترجمه گوگل]این برای لسلی بیل بود که گواه زنده ای باشد که راهی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای Lesley بیل زنده بود تا ثابت کند که راهی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Return in good time to bale out the kitchen and read note reminding you of half-day closing in Muswell Hill.
[ترجمه گوگل]به موقع برگردید تا آشپزخانه را بیرون بیاورید و یادداشتی را بخوانید که شما را به یاد تعطیلی نیم روزه در ماسول هیل می اندازد
[ترجمه ترگمان]به موقع برگردید و از آشپزخانه بیرون بیایید و یادداشت کنید که نیمه روز تعطیلی در Muswell هیل را یاد آوری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A straw bale workshop convenes on Saturday.
[ترجمه گوگل]کارگاه تولید عدل کاه روز شنبه تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]یک کارگاه bale در روز شنبه تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wrapped or bagged round bale silage is shredded and discharged through a chute on the Teagle Tomahawk feeder.
[ترجمه گوگل]سیلاژ عدل گرد بسته بندی شده یا کیسه ای خرد شده و از طریق لوله ای روی فیدر Teagle Tomahawk تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]گرد کردن یا بسته شدن طناب گرد silage، خرد شده و از طریق یک ناودان بر روی the Teagle Tomahawk تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bale is excellent, and it is odd to think how close Leonardo DiCaprio came to being monumentally miscast in the part.
[ترجمه گوگل]بیل عالی است، و عجیب است که فکر کنیم لئوناردو دی کاپریو چقدر به اشتباه در این قسمت نزدیک شده است
[ترجمه ترگمان](بیل)عالی است، و عجیب است که فکر کنید لئوناردو دی کاپریو در بخشی از مراسم حضور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The green-protecting technology of pouch packaged bale oenanthe javanica was studied in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، فناوری محافظت از سبز در بسته بندی کیسه ای عدل oenanthe javanica مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فن آوری حفاظت از سبز کیسه بسته بندی oenanthe javanica در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In preparing for the new film, Christian Bale visited Purvis's son, Alston, to find out more about the legendary lawman, who shot himself in 1960.
[ترجمه گوگل]در تدارک فیلم جدید، کریستین بیل با پسر پورویس، آلستون، ملاقات کرد تا درباره قانونگذار افسانه ای که در سال 1960 به خود شلیک کرد، اطلاعات بیشتری کسب کند
[ترجمه ترگمان]کریستین بیل در تهیه این فیلم جدید از پسر Purvis، Alston، دیدن کرد تا در مورد the افسانه ای که در سال ۱۹۶۰ خودش را هدف گلوله قرار داد، اطلاعات بیشتری پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Guidance unsold stoke here estimate 300000 bale.
[ترجمه گوگل]راهنمای استوک فروخته نشده در اینجا 300000 عدل تخمین زده است
[ترجمه ترگمان]Guidance که به فروش می رسند bale ۳۰۰۰۰۰ را برآورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We hand an order for: 100 bale, sheep skin.
[ترجمه گوگل]سفارش می دهیم: 100 عدل، پوست گوسفند
[ترجمه ترگمان]ما یک سفارش برای: ۱۰۰ عدل، پوست گوسفند دریافت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنج (اسم)
mortification, throe, pain, agony, affliction, labor, toil, tribulation, discomfort, discomfiture, trial, fatigue, bale, difficulties, teen

مصیبت (اسم)
calamity, affliction, catastrophe, disaster, mishap, tragedy, suffering, sorrow, bale, depravation

عدل (اسم)
bale, justice, equity, fairness, package

محنت (اسم)
hardship, distress, toil, tribulation, trial, bale

لنگه (اسم)
match, mate, pendant, bale, leaf, doublet

تا (اسم)
bale, fold

تاچه (اسم)
bale

بلاء (اسم)
terror, violation, curse, calamity, disaster, bale, misadventure, pest, plague, scourge

تخصصی

[نساجی] عدل - عدل پنبه - بسته الیاف

انگلیسی به انگلیسی

• bundle, package; evil; misery (archaic)
package, tie up
a bale is a large quantity of something such as cloth, paper, or hay, tied into a tight bundle.
see also bail.

پیشنهاد کاربران

کناره گیری کردن ، نیمه کاره رها کردن
bale ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: بسته 3
تعریف: محموله‏ای بزرگ و کاملاً فشرده و نخ‏کشی‏شده از محصولات کشاورزی|||متـ . عدل
بسته
مکعب های فشرده شده ی کاه در کشاورزی
ناتمام رها کردن
کپه ( کاه، پنبه و غیره )
بازیکن تیم رئال مادرید

بپرس