سانیار امینی

سانیار  امینی دبیر زبان انگلیسی، پژوهشگر فرهنگ عامه
مؤلف کتاب " سنخواست قدیم"
نویسندهٔ کتاب " از رنجی که می بردند"
( مجموعه داستان کوتاه )
مترجم کتاب سفرنامه والنتین بیکر ( در انتظار چاپ )
و سفرنامهٔ جیمز ادوارد الکساندر ( در انتظار چاپ )
Saniyaramini@gmail. com

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



feather١١:٠٥ - ١٤٠١/١٢/١٦نوع، گونه، طبقهگزارش
0 | 1
quail hawk٠٩:٣٠ - ١٤٠١/١٢/٠٢باز کوپر، دارتر آبی بزرگ، باز مرغ، صلیب پرنده، باز بلدرچین، مهاجم، باز تیزپروازگزارش
0 | 0
animating٠٩:٠٠ - ١٤٠١/١٢/٠٢مهیج، هیجان انگیز، قابل توجهگزارش
0 | 0
diamond covered١٠:٢٧ - ١٤٠١/١٢/٠١الماس نشانگزارش
0 | 0
ARM٢٢:٠٥ - ١٤٠١/١١/٣٠نیرو، قدرتگزارش
0 | 0
blood royal٢٢:٠٤ - ١٤٠١/١١/٢٩عضو خانوادهٔ سلطنتیگزارش
0 | 1
plate١٠:٠٢ - ١٤٠١/١١/٢٩پولکگزارش
2 | 1
fatty٠٩:١٤ - ١٤٠١/١١/٢٩چاقالوگزارش
2 | 1
draw comparison٢٢:٣٢ - ١٤٠١/١١/٢٨مقایسه کردنگزارش
2 | 1
in line٢٠:٥٧ - ١٤٠١/١١/٢٧به یک صف، به یک ستون، به یک ردیف، به یک خطگزارش
2 | 1
sporting٠٩:٥١ - ١٤٠١/١١/٢٧شکارگزارش
0 | 1
invest٠٨:٥١ - ١٤٠١/١١/٢٧محاصره کردنگزارش
2 | 1
stable١٥:٣٠ - ١٤٠١/١١/٢٤انباریگزارش
0 | 1
in rows١٤:٣٣ - ١٤٠١/١١/٢٤پشت سر هم، پی در پی، یکی پس از دیگریگزارش
2 | 1
beneficial١٤:٥٢ - ١٤٠١/١١/٢٢با صرفهگزارش
0 | 0
agreeble١٣:١٨ - ١٤٠١/١١/٢١املای درستش این است: agreeableگزارش
0 | 0
dig into١٦:٠٦ - ١٤٠١/١١/٢٠حفاری کردنگزارش
2 | 0
grey١٠:٥٤ - ١٤٠١/١١/٢٠بی روحگزارش
5 | 0
superiority١٥:٠٧ - ١٤٠١/١١/١٩کیفیت بالاگزارش
0 | 0
has to٠٨:٢٤ - ١٤٠١/١١/١٨لازم استگزارش
0 | 0
draw up١٤:٥٩ - ١٤٠١/١١/١٧در صف درآوردنگزارش
0 | 0
seperated٢٢:١٦ - ١٤٠١/١١/١٦املای درست این واژه چنین است: separatedگزارش
5 | 0
roach١٤:٥٦ - ١٤٠١/١١/١٦ماهی کولمهگزارش
0 | 0
revenue٠٨:٤٩ - ١٤٠١/١١/١٤دارایی، ثروت، منابع مالی، پول نقدگزارش
2 | 0
truely٢١:٣٥ - ١٤٠١/١١/٠٨املای درست آنtruly است.گزارش
12 | 1
his majesty١٥:٥١ - ١٤٠١/١١/٠٨شاهزاده، امیر ، سلطان، مهاراج، پاشا، سزار، خان، شاهگزارش
0 | 0
ancester٢٠:٤٧ - ١٤٠١/١١/٠٧املای صحیح آن چنین است: ancestorگزارش
7 | 1
furious١٠:٤٥ - ١٤٠١/١١/٠٥با سرعت زیادگزارش
0 | 0
put in requisition١٠:٥١ - ١٤٠١/١١/٠٣به کار گرفتنگزارش
0 | 0
in expectation of٢٢:٥٧ - ١٤٠١/١١/٠٢قبل از ، به منظورگزارش
0 | 0
devide١٦:٤٢ - ١٤٠١/١١/٠١شکل درست این کلمه divide است.گزارش
0 | 0
top١٠:٠٣ - ١٤٠١/١٠/٣٠سقف، پشت بامگزارش
2 | 0
fluted١١:٣٥ - ١٤٠١/١٠/٢٨شیاردارگزارش
5 | 0
set to work٠٨:٥٧ - ١٤٠١/١٠/٢٨دست به کار شدنگزارش
0 | 0
a cuople of١٣:٥٦ - ١٤٠١/١٠/٢٦املای درست آن چنین است: a couple ofگزارش
0 | 0
newcomer٢٢:١٤ - ١٤٠١/١٠/٢٤جدیدالورودگزارش
2 | 0
newcomers٢٢:١٤ - ١٤٠١/١٠/٢٤جدیدالورودهاگزارش
0 | 0
occasioned by١٠:٠١ - ١٤٠١/١٠/٢١ایجاد شدن، به وجود آمدنگزارش
0 | 0
mould٠٨:٤٠ - ١٤٠١/١٠/١٧خاک کودگزارش
0 | 0
sprawl٢١:١٨ - ١٤٠١/١٠/١٦از دست دادن تعادل، افتادن، واژگون شدنگزارش
0 | 0
strenghten٢٠:٤٥ - ١٤٠١/١٠/١٥املای درست این واژه این است: strengthenگزارش
0 | 0
mountain face٢٠:٣٥ - ١٤٠١/١٠/١٢دامنهٔ کوهگزارش
0 | 0
reconnoiter٠٩:٣٧ - ١٤٠١/١٠/١٢پاییدنگزارش
2 | 0
refresh oneself١١:٤١ - ١٤٠١/١٠/١١تجدید قوا کردنگزارش
0 | 0
water hen٠٨:٢٢ - ١٤٠١/١٠/١٠چنگر نوک سرخ معمولیگزارش
0 | 0
common moorhen٠٨:٢٢ - ١٤٠١/١٠/١٠چنگر نوک سرخ معمولیگزارش
0 | 0
swamp chicken٠٨:٢١ - ١٤٠١/١٠/١٠چنگر نوک سرخ معمولیگزارش
0 | 0
nautilus٢١:٣٦ - ١٤٠١/١٠/٠٩ملوانکگزارش
2 | 0
be attended with٢١:١٤ - ١٤٠١/١٠/٠٦همراه باگزارش
0 | 0
prince governor٠٩:٤٣ - ١٤٠١/١٠/٠٦شاهزاده فرماندارگزارش
0 | 0

فهرست جمله های ترجمه شده



indebt١٤:٣٩ - ١٤٠١/٠٨/٠٢
• We're deeply indebted to you for your help.
ما مدیون کمک شما هستیم.
2 | 0
hooligan١٧:٣٣ - ١٤٠١/٠٥/٢١
• He struck the hooligan down with his fist.
او آن جوان لات را با یک مشت نقش بر زمین کرد.
0 | 0
propitiate١٧:٤٢ - ١٤٠١/٠٣/١٣
• propitiate the gods with a sacrifice.
با یک قربانی خشم خدایان را فرو نشانید.
0 | 0
stone's throw٠٠:٠١ - ١٤٠١/٠١/٢٦
• The hotel is within a stone's throw of the beach.
هتل در فاصلهٔ نزدیکی به ساحل قرار دارد.
0 | 1
mash١٧:٠٥ - ١٤٠١/٠١/٢٤
• Mash the bananas with a fork.
با چنگال موزها را له کن.
2 | 0
uneatable١٢:٤٦ - ١٤٠١/٠١/١٧
• This food is positively uneataBle.
این غذا قطعاّ غیر قابل خوردن است.
0 | 0
uneatable١٢:٤٦ - ١٤٠١/٠١/١٧
• This food is positively uneatable .
این غذا قطعاً غیر قابل خوردن است.
0 | 0
interval١١:٥٦ - ١٤٠٠/١٢/٢٠
• There was a long interval before he anwsered the telephone.
او پس از وقفه ای طولانی به تلفن جواب داد.
5 | 0
in person١١:٣١ - ١٤٠٠/١٢/١٩
• The winner will be there in person to collect the prize.
برنده در آنجا خواهد بود تا حضوراً جایزه را دریافت کند.
0 | 0
positively٠٩:٢٣ - ١٤٠٠/١٢/٠٢
• Yes, I will go--positively!
بله، من قطعاً خواهم رفت.
0 | 1
mutiny٠٧:٤٧ - ١٤٠٠/١١/٠٥
• Discontent stirred the men to mutiny.
نارضایتی افراد را به شورش وا داشت.
2 | 0
stomach١١:١٦ - ١٤٠٠/١٠/٣٠
• He has no stomach for violence.
او تحمل خشونت را ندارد.
9 | 1
stomach١١:١٦ - ١٤٠٠/١٠/٣٠
• I can't stomach your insults.
من نمی توانم توهین های تو را تحمل کنم.
5 | 1
velvet٢١:٢٤ - ١٤٠٠/١٠/٢٩
• The King was enrobed in velvet.
شاه را جامهٔ مخملی پوشانیدند.
0 | 0
buy over١٦:٣٤ - ١٤٠٠/١٠/٢٩
• They all refused to be bought over to do anything they ought not to do.
همهٔ آن ها از گرفتن رشوه برای انجام کاری که نباید انجام دهند خودداری کردند
0 | 0
absent٠٩:٢٨ - ١٤٠٠/١٠/٢٨
• He looked at the professor, but his mind remained absent.
او به استاد نگاه کرد، اما ذهنش هم چنان پریشان بود.
2 | 1
dead beat٢٠:٤١ - ١٤٠٠/١٠/٢٦
• You'll never get your money back from that deadbeat.
تو هرگز پولت را از آن آدم بدحساب پس نخواهی گرفت.
2 | 0
neighbourhood١٦:١٨ - ١٤٠٠/١٠/٢٠
• A criminal gang terrorized the neighbourhood.
یک باند مسلح، محله را سخت به وحشت انداخت.
5 | 0
bale١٨:٣٣ - ١٤٠٠/١٠/١٧
• The field was dotted with bales of hay.
زمین کشاورزی پُر از کپه های کاه بود.
2 | 0
in force١٧:٥٣ - ١٤٠٠/١٠/١٧
• The police were there in force.
پلیس با تمام قوا در آنجا بود.
0 | 0
a good deal٢١:٠٢ - ١٤٠٠/١٠/١٥
• It cost a good deal, I can tell you.
من می توانم به شما بگویم که ارزش آن بسیار زیاد است.
0 | 0
tub١٨:٤١ - ١٤٠٠/١٠/١٣
• Let every tub stand on its own bottom.
هر شخصی باید روی پای خود بایستد و به خودش متکی باشد
0 | 0
prejudice١٨:٤٥ - ١٤٠٠/١٠/١٠
• He continued to smoke, to the prejudice of his health.
او به سیگار کشیدنش ادامه داد و به سلامتی خود آسیب رساند.
5 | 0
good٢٢:٢٦ - ١٤٠٠/١٠/٠٩
• We had a good time at the party.
در مهمانی به ما خوش گذشت.
2 | 1
cheer١٠:٢١ - ١٤٠٠/١٠/٠٩
• The audience cheered the soloist.
تماشاچیان تک خوان را تشویق نمودند.
5 | 1
laid up١٤:٣٤ - ١٤٠٠/١٠/٠٧
• Penny and penny, laid up, will be many.
قطره قطره جمع شود، وانگهی دریا شود.
0 | 0
gallop٠٩:٣١ - ١٤٠٠/١٠/٠٧
• If you gallop through your work, you are more likely to make mistakes.
اگر در انجام کار خود شتاب کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که اشتباه کنید.
5 | 0
succeed١٦:٢٣ - ١٤٠٠/١٠/٠٦
• Her first novel was far more popular than the one that succeeded it.
اولین رمان او بسیار محبوب تر از رمانی شد که پس از آن نوشت.
2 | 0
succeed١٦:٢١ - ١٤٠٠/١٠/٠٦
• The vice-president succeeds the president if the latter should die in office.
معاون رئیس جمهور جانشین او می شود اگر در هنگام تصدی مسئولیت از دنیا برود.
2 | 1
wreak٢١:٤٣ - ١٤٠٠/١٠/٠٥
• The storm wreaked havoc on the coastal towns.
طوفان در شهرهای ساحلی خرابی به بار آورد.
7 | 1
stow٢١:٢١ - ١٤٠٠/٠٩/٢٢
• I'm very hungry, and I can now stow away an ox.
من خیلی گرسنه ام و حالا می توانم یک گاو نر را بخورم.
0 | 0
stow٢١:٢٠ - ١٤٠٠/٠٩/٢٢
• My big luggage could stow all of your clothes.
چمدان بزرگ من می تواند تمام لباس های شما را جای دهد.
0 | 0
amidst١٤:٥٠ - ١٤٠٠/٠٩/١٦
• The bridge was completed in 1811 amidst much rejoicing.
این پل در سال ۱۸۱۱ در میان شادی فراوان کامل شد.
0 | 0
alike٢٠:٣٣ - ١٤٠٠/٠٩/١١
• They dress alike.
آنها مانند هم لباس می پوشند.
7 | 1
waiting٢١:٣٦ - ١٤٠٠/٠٩/١٠
• a hotel with a large waiting staff
هتلی با پیشخدمت های فراوان
9 | 0
painfully٢١:١٤ - ١٤٠٠/٠٩/١٠
• As a teenager I was painfully shy.
به عنوان یک نوجوان، من بیش از حد خجالتی بودم.
2 | 0
impracticable١٥:١٢ - ١٤٠٠/٠٩/٠١
• The scheme was criticized as too idealistic and impracticable.
این طرح به خاطر این که خیلی ایده آل گرایانه و غیرعملی بود مورد انتقاد واقع شد
12 | 0
aguish٢١:٣٨ - ١٤٠٠/٠٨/٣٠
• Aguish is easy to break out in the tropic area.
تب مالاریا به آسانی در نواحی گرمسیری شیوع می یابد.
9 | 0
steed١٤:٥٨ - ١٤٠٠/٠٨/٢٦
• While the grass grows the horse (or steed) starves.
در حالی که علف می روید، اسب گرسنگی می کشد
14 | 0