porous

/ˈpɔːrəs//ˈpɔːrəs/

معنی: خلل وفرج دار، متخلخل، پر منفذ
معانی دیگر: دارای خلل و فرج، پر روزن، منفذدار، نفوذپذیر، رخنه پذیر، porose : خلل وفرج دار، متخلل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: porously (adv.), porousness (n.)
(1) تعریف: having many pores.

(2) تعریف: highly absorbent or permeable.
متضاد: impermeable, nonporous

جمله های نمونه

1. the porous rock drank water like a sponge
سنگ خلل و فرج دار مثل اسفنج آب جذب می کرد.

2. our defensive lines are porous
خطوط دفاعی ما نفوذپذیر است.

3. In hot weather clothes made of a porous material like cotton are best.
[ترجمه گوگل]در هوای گرم لباس های ساخته شده از مواد متخلخل مانند پنبه بهترین هستند
[ترجمه ترگمان]در هوای گرم و هوای گرم، از مواد متخلخل مثل پنبه بهترین استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Swimming is helpful for bones that are porous and weak.
[ترجمه گوگل]شنا برای استخوان هایی که متخلخل و ضعیف هستند مفید است
[ترجمه ترگمان]شنا برای استخوان هایی که متخلخل و ضعیف هستند، مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The local limestone is very porous.
[ترجمه گوگل]سنگ آهک محلی بسیار متخلخل است
[ترجمه ترگمان]سنگ آهک محلی بسیار متخلخل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Beads of moisture perspired through the porous walls of the clay jug.
[ترجمه گوگل]دانه های رطوبت از دیواره های متخلخل کوزه سفالی عرق می کرد
[ترجمه ترگمان]Beads از رطوبت از میان دیواره های منفذ کوزه گلی عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cracks should be repaired with a filler, and porous surfaces primed with a sealant or a diluted coat of masonry paint.
[ترجمه گوگل]ترک ها را باید با پرکننده ترمیم کرد و سطوح متخلخل را با یک درزگیر یا یک پوشش رقیق رنگ سنگ تراشی آماده کرد
[ترجمه ترگمان]ترک ها باید با یک پرکننده و سطوح متخلخل با یک درزگیر یا یک پوشش رقیق از رنگ سنگ تراشی تعمیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Layers of rock that are porous and permeable enough to store water and let it flow through them easily are called aquifers.
[ترجمه گوگل]لایه های سنگی که به اندازه کافی متخلخل و نفوذپذیر هستند تا آب را ذخیره کرده و به راحتی از بین آنها عبور کند، آبخوان می گویند
[ترجمه ترگمان]لایه های سنگ که متخلخل و نفوذپذیر هستند، به اندازه کافی نفوذ دارند که آب را ذخیره کنند و اجازه دهند که به راحتی از طریق آن ها جریان یابد، سفره های آبی نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the flashing looks sound but is obviously porous, clean the surface thoroughly with a wire brush.
[ترجمه گوگل]اگر چشمک زدن صدا به نظر می رسد اما آشکارا متخلخل است، سطح را با یک برس سیمی کاملا تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]اگر ظاهر برق به نظر می رسد اما کاملا متخلخل است، سطح را به طور کامل با یک برس سیمی تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The original porous bone has been consolidated to become much heavier than it would have been in life.
[ترجمه گوگل]استخوان متخلخل اصلی به گونه‌ای محکم شده است که بسیار سنگین‌تر از آنچه در زندگی بوده است، شود
[ترجمه ترگمان]استخوان متخلخل اولیه محکم شده و بسیار سنگین تر از آن است که در زندگی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plants in containers made of porous material, must be watered more often than those in plastic pots.
[ترجمه گوگل]گیاهان در ظروف ساخته شده از مواد متخلخل، باید بیشتر از گیاهان در گلدان های پلاستیکی آبیاری شوند
[ترجمه ترگمان]گیاهان در ظروف ساخته شده از مواد متخلخل، باید بیشتر از those که در ظروف پلاستیکی ریخته می شوند، آبیاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Porous sandstones near the top of the Sherwood Sandstone occur beneath thick impervious halite horizons in the Mercia Mudstone.
[ترجمه گوگل]ماسه‌سنگ‌های متخلخل در نزدیکی بالای ماسه‌سنگ شروود در زیر افق‌های ضخیم هالیت غیرقابل نفوذ در مرسیا مادستون قرار دارند
[ترجمه ترگمان]porous sandstones نزدیک نوک of شروود قدم beneath در پهنه وسیع نفوذناپذیر in در قلمرو مرسیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They say that because the chalk's porous, dangerous chemicals could seep into groundwater below.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که چون مواد شیمیایی متخلخل و خطرناک گچ می تواند به آب های زیرزمینی زیر نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که به این دلیل که مواد شیمیایی پر از گچ و مواد شیمیایی خطرناک می توانند به آب های زیر زمینی نفوذ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Graham found that light gases diffuse through porous surfaces more rapidly than heavy gases.
[ترجمه گوگل]گراهام دریافت که گازهای سبک در سطوح متخلخل سریعتر از گازهای سنگین پخش می شوند
[ترجمه ترگمان]گراه ام کشف کرد که گازهای سبک از طریق سطوح متخلخل به سرعت بیشتر از گازهای سنگین پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلل وفرج دار (صفت)
spongy, poriferous, porous

متخلخل (صفت)
porous

پر منفذ (صفت)
porous

تخصصی

[شیمی] متخلخل
[عمران و معماری] متخلخل - روزن دار - خلل و فرج دار - منفذ دار
[زمین شناسی] متخلخل- نفوذ پذیر
[نساجی] متخلخل - پوک - اسفنجی - پفکی
[ریاضیات] متخلخل
[پلیمر] متخلخل
[آب و خاک] متخلخل

انگلیسی به انگلیسی

• full of pores, poriferous, having tiny holes
something that is porous has many small holes in it, which water and air can pass through.

پیشنهاد کاربران

قابل نفوذ، نفوذ پذیر، رخنه پذیر، به راحتی وارد شدن.
به عنوان مثال مرزی که به راحتی بتوان از آن گذشت.
porous ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: متخلخل
تعریف: ویژگی سنگ یا خاک یا رسوبی که حفره‏های مرتبط یا جدای فراوانی داشته باشد
قابل نفوذ ، رخنه پذیر
اسفنجی
متخلخل

بپرس