fecundity

/fɪˈkʌndɪti//fɪˈkʌndɪti/

معنی: باروری، حاصلخیزی
معانی دیگر: باروری، حاصلخیزی

جمله های نمونه

1. The fecundity of her imagination remained undiminished even at 80.
[ترجمه گوگل]باروری تخیل او حتی در 80 سالگی نیز کاهش نیافته بود
[ترجمه ترگمان]باروری تخیلات او حتی در سال ۸۰ هم کم تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fecundity declines rapidly after the age of 40.
[ترجمه گوگل]باروری پس از 40 سالگی به سرعت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]Fecundity پس از سن ۴۰ سالگی به سرعت کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If fecundity continued to evade her, the question of responsibility was bound to come up sooner or later.
[ترجمه گوگل]اگر باروری همچنان از او فرار می کرد، مسئله مسئولیت دیر یا زود مطرح می شد
[ترجمه ترگمان]اگر باروری ادامه پیدا می کرد، مساله مسیولیت دیر یا زود به سراغش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Women can not increase their fecundity by taking more mates; men can.
[ترجمه گوگل]زنان نمی توانند با گرفتن جفت بیشتر باروری خود را افزایش دهند مردان می توانند
[ترجمه ترگمان]زنان نمی توانند باروری خود را با گرفتن mates بیشتر افزایش دهند؛ مردان می توانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As in the case of genes, fecundity is much more important than longevity of particular copies.
[ترجمه گوگل]همانطور که در مورد ژن ها، باروری بسیار مهم تر از طول عمر نسخه های خاص است
[ترجمه ترگمان]همان طور که در مورد ژن ها، باروری مهم تر از طول عمر کپی های خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The illustrations throughout achieve density without confusion, fecundity without claustrophobia.
[ترجمه گوگل]تصاویر در سراسر به چگالی بدون سردرگمی، باروری بدون کلاستروفوبیا دست می یابند
[ترجمه ترگمان]تصاویر در تمام طول به چگالی بدون گیج شدن، باروری بدون شک و تردید تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. fecundity of the mind.
[ترجمه گوگل]باروری ذهن
[ترجمه ترگمان]باروری ذهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fecundity of adult Jerichos must be legend, the navigation abilities of the larvae extraordinary.
[ترجمه گوگل]باروری جریکوس بالغ باید افسانه باشد، توانایی های ناوبری لاروها فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]باروری زنبوره ای بزرگ سال باید افسانه باشد، توانایی های ناوبری of خارق العاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. FECUNDITY tends to match instability across Africa: the greater the misery, the higher the birth rate.
[ترجمه گوگل]FECUNDITY با بی ثباتی در سراسر آفریقا مطابقت دارد: هر چه بدبختی بیشتر باشد، نرخ تولد بیشتر است
[ترجمه ترگمان]fecundity تمایل دارد با بی ثباتی در سراسر آفریقا برابری کند: هرچه بدبختی بزرگ تر باشد، نرخ تولد بیشتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fecundity of freedom is demonstrated most dramatically and clearly in agriculture.
[ترجمه گوگل]باروری آزادی به طور چشمگیر و واضح در کشاورزی نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]باروری آزادی به طور چشمگیر و به وضوح در کشاورزی ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During the experiment, the statistics of fecundity of full blood female ticks and observation with anatomical lens on the part of ticks infected by the S. carpocapsae were done.
[ترجمه گوگل]در طی آزمایش، آمار باروری کنه‌های ماده با خون کامل و مشاهده کنه‌های آلوده به S carpocapsae با لنز آناتومیک انجام شد
[ترجمه ترگمان]در طول این آزمایش، آمار باروری زنان کامل ماده و مشاهده با عدسی تشریحی در قسمتی از کنه آلوده به ویروس S carpocapsae انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fecundity and number of eggs hatched by C. chinensis were significantly reduced with increasing interspecific male density than with conspecific male density.
[ترجمه گوگل]باروری و تعداد تخم های هچ شده توسط C chinensis به طور قابل توجهی با افزایش تراکم نر بین گونه ای نسبت به تراکم نر همنوعی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]باروری و تعداد تخم مرغ هایی که توسط سی تخم از تخم بیرون امده است chinensis به طور قابل توجهی با افزایش چگالی مرد interspecific نسبت به چگالی مرد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Life cycle, generation time, fecundity, and egg production quantity are the main factors to determine these two species' vertical migration.
[ترجمه گوگل]چرخه زندگی، زمان تولید، باروری و مقدار تولید تخم از عوامل اصلی تعیین مهاجرت عمودی این دو گونه هستند
[ترجمه ترگمان]چرخه زندگی، زمان تولید، باروری و کمیت تولید تخم عوامل اصلی برای تعیین این دو گونه مهاجرت عمودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whitefly longevity and fecundity are the shortest and the lowest on treated cucumber plants with only phosphorus fertilizer.
[ترجمه گوگل]طول عمر و باروری مگس سفید کوتاه ترین و کمترین در گیاهان خیار تیمار شده با کود فسفر است
[ترجمه ترگمان]طول عمر Whitefly و باروری از کوتاه ترین و پایین ترین در گیاهان خیار شده با تنها کود فسفر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باروری (اسم)
fruition, productivity, fecundity, fertility

حاصلخیزی (اسم)
luxuriance, productivity, fecundity, fertility

تخصصی

[بهداشت] گشن دهی

انگلیسی به انگلیسی

• productiveness, ability to bear young (in female animals); fertility, fruitfulness

پیشنهاد کاربران

پر برکتی
خلاقیت ( در فلسفه )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fecundate
✅️ اسم ( noun ) : fecundity
✅️ صفت ( adjective ) : fecund
✅️ قید ( adverb ) : _
fecundity ( علوم سلامت )
واژه مصوب: بارآوری
تعریف: 1. توانایی تولیدمثل فرزند به طور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیت نگاری ( demography ) ، توانایی بالقوۀ کاراندام شناختی تولیدمثل فرزند زنده
زایایی ، بارآوری
باروری: fertility
باروری
حاصلخیزی

بپرس