retroactive

/ˌretroʊˈæktɪv//ˌretrəʊˈæktɪv/

معنی: عطف به ماسبق، معطوف به گذشته، پس کنشی
معانی دیگر: عطف شونده به ماسبق، گذشته گیر، پس گستر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: retroactively (adv.)
• : تعریف: going into operation or effect as of a previous date, or in respect to past events or circumstances.

- Fortunately, her pay raise is retroactive, and she'll receive additional money starting from last January.
[ترجمه گوگل] خوشبختانه، افزایش حقوق او عطف به ماسبق است و او از ژانویه گذشته پول بیشتری دریافت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه افزایش حقوق او عطف به گذشته است و از ژانویه گذشته پول بیشتری دریافت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a retroactive law
قانون عطف به ماسبق شونده (قانون گذشته گیر)

2. a retroactive pay raise
اضافه حقوق که شامل گذشته نیز می شود (اضافه حقوق گذشته گیر)

3. There are few precedents for this sort of retroactive legislation.
[ترجمه گوگل]سوابق کمی برای این نوع قوانین عطف به ماسبق وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سابقه چندانی برای این نوع قانون عطف به ماسبق وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The legislation is retroactive to 1st June.
[ترجمه گوگل]این قانون تا 1 ژوئن به ماسبق می شود
[ترجمه ترگمان]این قانون عطف به عطف اول ژوئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of the tax cuts will be retroactive, allowing the Treasury Department to begin sending checks to taxpayers later this summer.
[ترجمه گوگل]برخی از کاهش‌های مالیاتی عطف به ماسبق خواهند بود و به وزارت خزانه‌داری اجازه می‌دهد تا اواخر تابستان امسال ارسال چک برای مالیات دهندگان را آغاز کند
[ترجمه ترگمان]برخی از کاهش مالیات ها عطف به ماسبق می شود و به اداره خزانه داری اجازه می دهد تا در اواخر تابستان چکی به مالیات دهندگان بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Retroactive cost justification also fails because it disproportionately distributes benefits and costs among organizational constituencies.
[ترجمه گوگل]توجیه هزینه عطف به ماسبق نیز شکست می خورد زیرا مزایا و هزینه ها را به طور نامتناسب بین حوزه های سازمانی توزیع می کند
[ترجمه ترگمان]توجیه هزینه retroactive نیز به این دلیل ناموفق است که به طور نامتناسبی مزایا و هزینه هایی را بین حوزه های سازمانی توزیع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 3% raise will be retroactive to July
[ترجمه گوگل]افزایش 3 درصدی تا ماه جولای به ماسبق خواهد بود
[ترجمه ترگمان]افزایش ۳ درصدی در ماه ژوئیه عطف به ماسبق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Punitive and retroactive, our decision is to flunk the student, not the school.
[ترجمه گوگل]ماسبق و عطف به ماسبق، تصمیم ما این است که دانش آموز را دور بزنیم، نه مدرسه
[ترجمه ترگمان]Punitive و عطف به گذشته تصمیم ما این است که دانش آموزان را از مدرسه اخراج کنیم نه مدرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even if it stops short of this extreme, retroactive cost justification is largely ineffective.
[ترجمه گوگل]حتی اگر از این افراطی کوتاه بیاید، توجیه هزینه عطف به ماسبق تا حد زیادی بی اثر است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر از این حد افراطی جلوگیری شود، توجیه هزینه عطف به عطف به هزینه های گزاف تا حد زیادی بی اثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finally, retroactive cost justification fails because it never takes into account the qualitative costs that self-defeating actions inflict on organizational performance.
[ترجمه گوگل]در نهایت، توجیه هزینه عطف به ماسبق شکست می‌خورد زیرا هرگز هزینه‌های کیفی را که اقدامات خودشکوفایی بر عملکرد سازمان تحمیل می‌کند، در نظر نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، توجیه هزینه با عطف به هزینه ها به این دلیل شکست می خورد که هرگز هزینه های کیفی که اقدامات خود - شکست منجر به عملکرد سازمانی می شود را در نظر نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some schemes use retroactive notation in order to signal new facets.
[ترجمه گوگل]برخی از طرح ها از نماد عطف به ماسبق برای نشان دادن جنبه های جدید استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از طرح ها نماد عطف به ماسبق برای سیگنال دادن به جنبه های جدید استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There's an immediate freeze on all anti-USSR activities, retroactive to 2400 hours last night.
[ترجمه گوگل]تمام فعالیت‌های ضد اتحاد جماهیر شوروی فوراً متوقف می‌شود، به ماسبق تا 2400 ساعت شب گذشته
[ترجمه ترگمان]توقف فوری همه فعالیت های ضد اتحاد جماهیر شوروی و عطف به ۲۴۰۰ ساعت در شب گذشته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because it is retroactive, the measure would also make nearly 000 prisoners in the state eligible for parole.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این اقدام عطف به ماسبق است، تقریباً 000 زندانی در ایالت را واجد شرایط آزادی مشروط می کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این قانون عطف به گذشته است، این اقدام همچنین حدود ۱،۰۰۰ زندانی را در این کشور واجد شرایط آزادی مشروط می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The result seems imposed and artificial, a seemingly retroactive attempt to fit unwilling text to some overarching high-concept frame.
[ترجمه گوگل]نتیجه به نظر تحمیلی و تصنعی به نظر می رسد، تلاشی به ظاهر عطف به ماسبق برای تطبیق متن ناخواسته در چارچوب مفهومی فراگیر
[ترجمه ترگمان]این نتیجه تحمیلی و مصنوعی به نظر می رسد، تلاشی ظاهرا عطف به گذشته برای تطبیق دادن متن بی میل با یک چارچوب مفهومی فراگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عطف به ماسبق (صفت)
retroactive

معطوف به گذشته (صفت)
retroactive

پس کنشی (صفت)
retroactive

انگلیسی به انگلیسی

• taking effect on a past date
if a decision or action is retroactive, it is intended to take effect from a date in the past; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( اطلاعات ) پسین
عطف به ماسبق
یعنی روی قبل هم تأثیر گذار است. برای مثال در قانون گذاری قوانین کیفری را هرگز retroactive تعیین نمی کنند یعنی اگر مجازات حمل چاقو از شش ماه به یک سال تغییر کرد، قانون جدید کسانی که قبل از تاریخ تغییر قانون
...
[مشاهده متن کامل]
چاقو حمل کرده اند را شامل نمی شود و حکم آنها با همان قانون قبلی محاسبه می شود. مثال دیگر افزایش حقوق است که ممکن است retroactive باشد. فرض کنید کارفرما از اول عید حقوق ها را زیاد نکرده و حالا در مرداد ماه افزایش حقوق داشته اید اگر افزایش حقوق retroactive باشد شما مابه تفاوت اول عید تا به مرداد را هم طلب کار می شوید.

شاید در بعضی مواقع، معنی �گذشته نگرانه� هم بده.
معطوف شدن به گذشته
مشمول اتفاقی که در گذشته رخ داده
برگشت پذیز
پس گستر
پس فعالی

بپرس