profitable
/ˈprɑːfətəbl̩//ˈprɒfɪtəbl̩/
معنی: مفید، سودبخش، سوداور
معانی دیگر: پر بهره، پر منفعت، سود آور، سودمند

بررسی کلمه
صفت ( adjective )
مشتقات: profitably (adv.), profitability (n.), profitableness (n.)
مشتقات: profitably (adv.), profitability (n.), profitableness (n.)
• (1) تعریف: bringing profits.
• مترادف: gainful, lucrative, moneymaking, remunerative
• متضاد: profitless, unprofitable
• مشابه: commercial, cost-effective, fat, fruitful, productive
• مترادف: gainful, lucrative, moneymaking, remunerative
• متضاد: profitless, unprofitable
• مشابه: commercial, cost-effective, fat, fruitful, productive
- We had a profitable business until the competition became too stiff.
[ترجمه گوگل] ما یک تجارت سودآور داشتیم تا اینکه رقابت خیلی سخت شد
[ترجمه ترگمان] ما یک تجارت پر سود داشتیم تا اینکه مسابقه خیلی خشک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما یک تجارت پر سود داشتیم تا اینکه مسابقه خیلی خشک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: beneficial; advantageous.
• مترادف: advantageous, beneficial, useful
• متضاد: fruitless, unprofitable, useless
• مشابه: favorable, fruitful, helpful, productive, salutary, worthwhile
• مترادف: advantageous, beneficial, useful
• متضاد: fruitless, unprofitable, useless
• مشابه: favorable, fruitful, helpful, productive, salutary, worthwhile
جمله های نمونه
1. a profitable transaction
معامله ی پرسود
2. a profitable transaction
معامله ی پر سود
3. er profitable guidance
راهنمایی مفید او
4. The bottom line is that recycling isn't profitable.
[ترجمه گوگل]نکته اصلی این است که بازیافت سودآور نیست
[ترجمه ترگمان]نکته اصلی این است که بازیافت سود آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نکته اصلی این است که بازیافت سود آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. May your finances profitable this year.
[ترجمه گوگل]انشالله که امسال مالیتون سودمند باشه
[ترجمه ترگمان]ماه مه سال مالی تان سودآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماه مه سال مالی تان سودآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The bottom line is that it's not profitable.
[ترجمه گوگل]نکته اصلی این است که سودآور نیست
[ترجمه ترگمان]خط پایین این است که سودآور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خط پایین این است که سودآور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Drug manufacturing is the most profitable business in America.
[ترجمه Atefe] تولید دارو سودآور ترین تجارت در آمریکا است|
[ترجمه گوگل]تولید دارو سودآورترین تجارت در آمریکا است[ترجمه ترگمان]تولید دارو سودمندترین مشاغل در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The deal was profitable to all of us.
[ترجمه گوگل]این معامله برای همه ما سودآور بود
[ترجمه ترگمان]معامله سود زیادی برای همه ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معامله سود زیادی برای همه ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is usually more profitable to sell direct to the public.
[ترجمه گوگل]معمولاً فروش مستقیم به مردم سود بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]فروش مستقیم به مردم سودمندتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فروش مستقیم به مردم سودمندتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What can be done to keep the business profitable?
[ترجمه گوگل]برای سودآوری کسب و کار چه باید کرد؟
[ترجمه ترگمان]چه کاری می تواند برای سودآور نگه داشتن کسب وکار انجام شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه کاری می تواند برای سودآور نگه داشتن کسب وکار انجام شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Have a happy and profitable year.
[ترجمه گوگل]سالی پر از موفقیت و شادی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]یک سال شاد و پر سود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک سال شاد و پر سود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That business became profitable last year.
[ترجمه گوگل]آن تجارت سال گذشته سودآور شد
[ترجمه ترگمان]آن کسب وکار در سال گذشته سودآور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن کسب وکار در سال گذشته سودآور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We have become very profitable. Not coincidentally(sentence dictionary), we have only half as many employees as we did in 198
[ترجمه گوگل]ما بسیار سودآور شده ایم نه تصادفی (فرهنگ لغت جملات)، ما فقط نصف تعداد کارمندانمان در سال 198 داریم
[ترجمه ترگمان]ما بسیار سودآور شدیم نه به طور اتفاقی (فرهنگ لغت)، ما فقط نیمی از کارمندان را در ۱۹۸ داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما بسیار سودآور شدیم نه به طور اتفاقی (فرهنگ لغت)، ما فقط نیمی از کارمندان را در ۱۹۸ داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The advertising campaign proved very profitable.
[ترجمه گوگل]کمپین تبلیغاتی بسیار سودآور بود
[ترجمه ترگمان]تبلیغات تبلیغاتی بسیار سودآور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تبلیغات تبلیغاتی بسیار سودآور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. BT at its profitable peak was coining it at the rate of £90 a second.
[ترجمه گوگل]BT در اوج سودآوری خود، آن را با نرخ 90 پوند در ثانیه میساخت
[ترجمه ترگمان]شرکت BT در اوج سودآور خود، آن را با نرخ ۹۰ پوند در ثانیه به ضرب گلوله از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرکت BT در اوج سودآور خود، آن را با نرخ ۹۰ پوند در ثانیه به ضرب گلوله از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. His hobby of winemaking was fast becoming a profitable sideline.
[ترجمه گوگل]سرگرمی او از شراب سازی به سرعت تبدیل به یک حاشیه سودآور شد
[ترجمه ترگمان]سرگرمی او به سرعت در حال تبدیل شدن به یک حاشیه سود آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرگرمی او به سرعت در حال تبدیل شدن به یک حاشیه سود آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The business could become less profitable or, even worse, could close down.
[ترجمه گوگل]کسب و کار ممکن است سود کمتری داشته باشد یا حتی بدتر از آن، تعطیل شود
[ترجمه ترگمان]این کسب وکار می تواند سود کمتری داشته باشد و یا حتی بدتر از آن ممکن است به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کسب وکار می تواند سود کمتری داشته باشد و یا حتی بدتر از آن ممکن است به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مفید (صفت)
available, useful, effective, advantageous, beneficial, helpful, fruitful, beneficent, off use, profitable, utile
سودبخش (صفت)
profitable
سوداور (صفت)
profitable
تخصصی
[ریاضیات] پرسود، پر منفعت، مفید، سودمند
به انگلیسی
• lucrative, paying; rewarding, beneficial; producing income
a profitable organization or practice makes a profit.
something that is profitable results in some benefit for you.
a profitable organization or practice makes a profit.
something that is profitable results in some benefit for you.
پیشنهاد کاربران
( صفت ) برای کسی یا چیزی نفع داشتن
It's more profitable for them
بیشتر براشون نفع داره
It's more profitable for them
بیشتر براشون نفع داره
*برای آنها بیشتر نفع داره!
منفعت داشتن برای کسی
منفعت داشتن برای کسی
سودآوری ، سود بخشی
گران دخل. [ گ ِ دَ ] ( ص مرکب ) پردرآمد. دارنده. پربهره :
کیست که از بخشش تو نیست گران دخل
کیست که از منت تو نیست گرانبار.
فرخی.
کیست که از بخشش تو نیست گران دخل
کیست که از منت تو نیست گرانبار.
فرخی.