strengthener

جمله های نمونه

1. Absence sharpens love, presence strengthens it.
[ترجمه گوگل]غیبت عشق را تیز می کند، حضور آن را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]عدم وجود عشق را تقویت می کند و حضور آن را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The value of culture is its effect on character. It avails nothing unless it ennobles and strengthens that,Its use is for life, Its aim is not beauty but goodness.
[ترجمه گوگل]ارزش فرهنگ تأثیر آن بر شخصیت است هیچ فایده ای ندارد مگر اینکه آن را اصیل و تقویت کند، استفاده از آن برای زندگی است، هدف آن زیبایی نیست، خیر است
[ترجمه ترگمان]ارزش فرهنگ تاثیر آن بر شخصیت است آن چیزی نیست مگر این که آن را تقویت کرده و تقویت کند، استفاده از آن برای زندگی است، هدف آن زیبایی نیست، بلکه خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Difficulties strengthen the mind, as labour does the body.
[ترجمه گوگل]دشواری ها ذهن را تقویت می کنند، همانطور که کار باعث تقویت بدن می شود
[ترجمه ترگمان]مشکلات ذهن را تقویت می کنند چون کار بدن را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fence was strengthened with wire.
[ترجمه گوگل]حصار با سیم تقویت شد
[ترجمه ترگمان]نرده را با سیم تقویت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our enemy has greatly strengthened during the truce talks.
[ترجمه گوگل]دشمن ما در جریان مذاکرات آتش بس بسیار تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]دشمن ما در طول مذاکرات آتش بس به شدت تقویت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The agreement strengthened the bonds between the two countries.
[ترجمه گوگل]این توافق باعث تقویت روابط بین دو کشور شد
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه پیوندهای بین دو کشور را تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The success in the election strengthened the party's position considerably.
[ترجمه گوگل]موفقیت در انتخابات موقعیت حزب را به میزان قابل توجهی تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]موفقیت در انتخابات موقعیت حزب را به طور قابل توجهی تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the government clamps down on the protestors, that will only serve to strengthen them in the long run.
[ترجمه گوگل]اگر دولت معترضان را سرکوب کند، این تنها به تقویت آنها در دراز مدت کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگر دولت به معترضان فشار بیاورد، این کار فقط برای تقویت آن ها در طولانی مدت بکار خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here is a special set of exercises which will strengthen your back muscles.
[ترجمه گوگل]در اینجا مجموعه ای از تمرینات ویژه وجود دارد که عضلات پشت شما را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک سری تمرین ویژه وجود دارد که ماهیچه های پشت شما را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wind strengthened during the night.
[ترجمه گوگل]وزش باد در طول شب شدت گرفت
[ترجمه ترگمان]باد در طول شب تقویت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The statement, in a manner, strengthened his position.
[ترجمه گوگل]این بیانیه به نوعی موقعیت او را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]این بیانیه، به شیوه ای، موقعیت خود را تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We all agreed on a treaty to strengthen the cooperation between our two parties.
[ترجمه گوگل]همه ما بر سر یک معاهده برای تقویت همکاری بین دو طرف توافق کردیم
[ترجمه ترگمان]همه ما در مورد یک پیمان برای تقویت هم کاری بین دو طرف توافق کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our friendship has steadily strengthened over the years.
[ترجمه گوگل]دوستی ما در طول سال ها به طور پیوسته تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]دوستیمون در طول سال ها تقویت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hoped to strengthen the position of the sciences in the leading universities.
[ترجمه گوگل]وی ابراز امیدواری کرد که بتواند جایگاه علوم را در دانشگاه های پیشرو تقویت کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار بود که موقعیت علوم در دانشگاه های پیشرو را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has a new fitness regime to strengthen his back.
[ترجمه گوگل]او یک رژیم تناسب اندام جدید برای تقویت کمر خود دارد
[ترجمه ترگمان]او یک رژیم تناسب اندام دارد که پشتش را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something which provides additional strength, something which reinforces

پیشنهاد کاربران

بپرس