پیشنهادهای عبدالرضا (٧٤٧)
آزر کلمه ای تورکی است که از دو جزو آز که یک قوم قدیمی تورک هستند و ار به معنی مرد تشکیل یافته و در مفهوم طایفه آز است که البته به شکل خزر هم گفته می ...
قیمه کلمه ای تورکی است که از فعل قیماق به معنی بریدن و کشتن گرفته شده ریشه آن قی بوده و وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به صورت قیمه و به معنی بریده ...
اینک کلمه ای تورکی است که از ایندی تورکی به معنی اکنون گرفته شده است
تورات کلمه ای تورکی است که از توره تورکی به معنی قانون و رسم گرفته است در تورکی به کسی که با ریشه و آداب دان باشد توره لی می گویند
آدم کلمه ای تورکی است که از آتام گرفته شده است که آن هم از دو جزو آتا یعنی پدر و م علامت مالکیت تورکی تشکیل یافته که با هم آتام شده که به معنی پدرم ه ...
غار کلمه ای تورکی است که از ماغارا گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی
اوج کلمه ای تورکی است که از اوج تورکی به معنی نوک و انتها گرفته شده و انهم از فعل اوچماق یه معنی پرواز کردن گرفته شده اوجا به معنی بلند نیز از همین ر ...
تورکها از زمان هونها به اروپا لشکر کشیده اند آوارها مدت مدیدی در اروپا امپراطوری داشتند اتروسکها قبل از رو می ها از تورکیه به ایتالیا مهاجرت کرده بود ...
بچه کلمه ای تورکی است که از بجه به معنی خروس کوچک گرفته شده همانطور که به مرغ کوچک از نظر سن فره می گویند
خونگر خودش کلمه ای تورکی است که از دو جزو خون و گر ساخته شده خون از فعل آخماق به معنی حاری شدن گرفته شده است ریشه ان آخ بوده و آخ ین = آخین یعنی جریا ...
سست کلمه ای تورکی است که از فعل سوسماق به معنی ساکت شدن گرفته شده ریشه ان سوس بوده و سوستی به معنی ساکت شو است و به صورت سستی وارد فارسی شده و به همی ...
فرفره کلمه ای تورکی است که از فعل فیرانماق به معنی چرخیدن گرفته شده که ریشه ان فیران می شود که با افزوده شدن فیر به اول ان به صورت فیرفیرا ن وبه معنی ...
تومور کلمه ای تورکی است که به معنی حوانه وغده در درخت می باشد و در مفهوم توده در بدن وارد انگلیسی شده است و با اضافه شدن پسوند مصغر جوق به صورت تومور ...
توله کلمه ای تورکی است که در اصل تولا بوده و فعل تولالاماق به معنی زاد و ولد زیاد از ان گرفته شده است لغت نامه شاهمرسی
ساقدوش کلمه ای تورکی است که از دو حزو ساغ به معنی راست و توش به معنی جهت گرفته شده و باهم به شکل ساغتوش وبه معنی همرا ه سمت راستی داماد می باشد و به ...
قشلاق کلمه ای تورکی است که از دو جزو قیش به معنی زمستان و لاق پسوند مکان ساز تشکیل یافته و به معنی محل گذران زمستان عشایر است
ترمز کلمه ای تورکی است است که از فعل دورماق یعنی ایستادن گرفته شده ریشه ان دور بوده و دوروز یعنی بایستید وبه صورت ترمز وارد روسی و از انجا وارد فارسی ...
آوار کلمه ای تورکی هست که از دو جزو آو به معنی شکار و ار به معنی مرد گرفته شده که معنی ان مرد شکار است و در کل مفهوم طایفه را می رساند و مثل خیلی از ...
خنجر کلمه ای تورکی است که از فعل خینجیماق به معنی قیمه کردن ریز کردن گرفته شده ریشه آن خینجی بوده که وقتی { ار} اسم فاعلی بدان اضافه می شود به شکل خی ...
آتش کلمه ای تورکی است که از فعل آتماق به معنی پرتاب کردن گرفته شده است ریشه آن ات بوده وقتی پسوند اش اسم ساز می اید به شکل آتش وبه معنی پرتابه در امد ...
خیابان کلمه ای تورکی است که از خیاو اسم قدیمی مشگین شهر گرفته شده که منسوب بدان شهر را خیاوی گویند و وجه تسمیه ان برمی گردد به محله ای در تبریز که به ...
دمار کلمه ای تورکی است که در اصل دامار بوده و از فعل داملاماق به معنی چکیدن گرفته شده است و ریشه ان داملا بوده و با اضافه شدن آر اسم فاعلی به شکل دام ...
بشکه کلمه ای تورکی است که از دو جزئ بش به معنی خالی و که پسوند مکان تشکیل یافته که باهم به معنی مکان خالیست
قورت دادن کلمه ای تورکی است که از فعل اوتماق گرفته شده ریشه ان اوت بوده و اوتقون به معنی آب دهان را قورت دادن قورتوم یعنی جرعه قورتولدی تمام شد همه ا ...
سیلی کلمه ای تورکی است که از فعل سیلمق به معنی پاک کردن سطح با کشیدن دست گرفته شده است سیل ریشه آ ن بوده وقتی پسوند نسبت لی بدان اضافه می شود به شکل ...
غان در قدغن پسوند اسم ساز کثرت است ودر لغتهایی مثل آغلاغان بسیار گریان اویناغان بسیار بازیگوش اوچاغان بسیار پرواز کننده که در بعضی روستاهای اردبیل به ...
انکل کلمه ای تورکی است که در اصل اونگل بوده و از دو چزئ اون به معنی جلو و گل به معنی امدن گرفته شده با هم یعنی چیزی که جلو می اید مانع مزاحم و چون پ ...
یورتمه کلمه ای تورکی بوده که از فعل یوروتمق به معنی راه بردن گرفته شده است ریشه ان یوروت بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به صورت یوروتمه وبه معن ...
قدغن کلمه ای تورکی است که در اصل قاداغان می باشد و از دو جزئ قادا به معنی بلا درد و غان پسوند اسم ساز ترکیب یافته و به معنی بلا اورنده یا موجب بلا و ...
قرق کلمه ای تورکی بوده که از فعل قوروماق به معنی حفاظت کردن گرفته شده است قورو ریشه ان بوده وقتی پسوند ق به ان اضافه شده به شکل قوروق وبه معنی حفاظت ...
ساخلو کلمه ای تورکی است که از فعل ساخلاماق به معنی نگه داشتن گرفته شده ساخلا ریشه ان بوده و به صورت ساخلو و به معنی پادگان وارد فارسی شده است
مشتلق کلمه ای تورکی است که از دو جزئ موشته به معنی مژده وپسوند لق که به معنی در مورد ودر کل به معنی مژدگانی است
مجار از دو کلمه مگ و آر تشکیل یافته که مگ در زبانهای اورالی به معنی فرد و شخص بوده و آر هم در تورکی به معنی قهرمان ونیز در مفهوم طایفه است و در کل یع ...
گمبرون کلمه ای تورکی است که از دو جزو گن به معنی فراخ و بورون به معنی دماغه گرفته شده که با هم به صورت گنبورون و به معنی دماغه فراخ در امده و به شکل ...
برخان کلمه ای تورکی است که از فعل بوروخماق به معنی پیچیدن گرفته شده است بوروخ ریشه ان بوده و وقتی پسوند ان بدان اضافه می شود به صورت بوروخان و به معن ...
سراغ کلمه ای تورکی است که از فعل سورماق به معنی پرسیدن گرفته شده سور ریشه ان بوده که با اضافه شدن آق به صورت سوراق و به معنی پرس و جو ونه جستجو در ام ...
گدار کلمه ای تورکی است گه از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده است گت ریشه ان بوده و وقتی پسوند ار اسم ساز می اید به صورت گدر و به معنی رونده در امده و ...
قشقایی کلمه ای تورکی است که از دو جزئ قاش و قایی گرفته شده است قاش در تورکی به معنی دویدن است و قایی هم از قبایل 24 گانه اغوز هست که در کل به معنی قا ...
سیبری کلمه ای تورکی است که از اسم قوم تورک سابیر گرفته شده خود کلمه سابیر هم در اصل سوبار می باشد که از دو جزو سوب که در تورکی قدیم همان سو یا اب است ...
کاستی کلمه ای تورکی است که از فعل کسمق به معنی بریدن گرفته شده است کس ریشه ان بوده و با اضافه کردن پسوند ماضی سوم شخص مفرد به صورت کستی و به معنی بری ...
چکاچک کلمه ای تورکی بوده که از فعل چکمک به معنی کشیدن گرفته شده است ریشه ان چک بوده وبه صورت چکاچک و به معنی بکش بکش وارد فارسی شده که منظور کشا کش ش ...
تخم کلمه ای تورکی است که از فعل دوغماق به معنی زاییدن گرفته شده است ریشه ان دوغ بوده که وقتی پسوند اوم اسم ساز بدان اضافه می شود به صورت دوغوم و به م ...
تخمه کلمه ای تورکی است که از دوغماق یعنی زاییدن گرفته شده ریشه ان دوغ بوده وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود به صورت دوغمه وبه معنی زاییدنی در ...
باتلاق کلمه ای تورکی است که از فعل باتماق به معنی فرو رفتن گرفته شده است که بن آن بات بوده و وقتی پسوند مکان ساز لاق بدان اضافه شده به صورت باتلاق وب ...
قشقرق کلمه ای تورکی است که از فعل قشقرماق به معنی فریاد زدن گرفته شده است بن آن قشقر بوده که با اضافه شدن پسوند اسم ساز آق به صورت قشقراق و به معنی ف ...
ساچمه کلمه ای تورکی است که از فعل ساچماق به معنی پرتو افکنی گرفته شده همانند اشعه های خورشید و یا موی زنان بن آن ساچ بوده وقتی پسوند اسم ساز مه به ان ...
یساول کلمه ای تورکی است که از دو جزئ یاسا و اول ترکیب شده است یاسا در تورکی همان قانون هست و اول در تورکی از فعل اولماق به معنی بودن گرفته شده است و ...