پیشنهادهای عبدالرضا (٧٤٧)
وسیله ای که دو گاو را به هم می بندد از یوغ تورکی گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی
رطوبت از فعل تورکی دامماق به معنی چکیدن آب گرفته شده است دام ریشه ان می باشد dam
خوشمزه از کلمه تورکی یئملی به معنی خوشمزه گرفته شده است yemali
تمیز از کلمه تورکی سیلین به معنی پاک کنید گرفته شده است از انجایی که با c و نه با k نوشته شده فلذا در اول سیلین خوانده می شده و به تدریج کلین تلفظ شد ...
شلاق از کلمه تورکی ایپ به معنی طناب گرفته شده است
گفتن که از دیل یا تیل تورکی به معنی زبا ن گرفته شده است{ در برخی از شاخه های تورکی به زبان تیل می گویند} و زبان وسیله حرف زدن است
آشتی کلمه ای تورکی است که از فعل آچماق به معنی بازکردن گرفته شده است ریشه آن آچ بوده وآشدی به معنی باز کرد می باشد {البته چ اخر به دلیل اینکه قبل از ...
جلو کلمه ای تورکی است که از جیلاو تورکی به معنی افسار اسب گرفته شده است و در فارسی به معنی مقابل و روبرومی باشد
تپاله کلمه ای تورکی است که از فعل توپلاماق یعنی گرد اوردن گرفته شده است توپلا ریشه ان بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به شکل توپلامه و به معنی گ ...
خاش گیلکی از داش تورکی به معنی سنگ گرفته شده که به صورت خاش وارد سو مری شده است و الا گیلکی از نظر زمانی و مکانی از سومر خیلی جداست
آش کلمه ای تورکی است که در کتیبه ارخون به شکل آشسیز یعنی بدون آش و غذا قید شده در دیوان الغات تورک هم هست ک البته شک برخی دوستان قابل درک است ولی کتی ...
به معنی آش فرنگی می باشد که از سوب تورکی به معنی آب وآبکی گرفته شده است در تورکی باستان به اب سوب می گفتند که ب ان افتاده و سو شده است
یورش گلمه ای تورکی است که از فعل یورومق به معنی راه رفتن گرفته شده است یورو ریشه کلمه بوده و وقتی ش اسم ساز تورکی می اید یوروش می شود که به صورت یورش ...
شاخه کلمه ای تورکی است که از فعل شاخماق به معنی رعدوبرق گرفته شده است ریشه ان شاخ بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به شکل شاخمه و به معنی آذرخش د ...
دوختن کلمه ای تورکی است که از فعل توخوماق به معنی بافتن گرفته شده است توخو ریشه ان بوده و توخوت یعنی بباف که ت به د تبدیل شده و به صورت دوخوت درامده ...
قلیچ کلمه ای تورکی است که از دو جزو قل ریشه فعل قلماق به معنی انجام دادن و پسوند اسم ساز ایچ درست شده است با هم به شکل قلیچ وبه معنی ابزار دست یا هما ...
چیریش نوعی چسب است که گرد ان را با اب مخلوط کرده و به عنوان چسب استفاده می کنند
بویلان اسم یک روستا در اردبیل هست که به شهر ملحق شده و به صورت زمین صدا و سیما در امده است و به معنی رطیل می باشد
گدوک کلمه ای تورکی است که از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده ریشه ان گت بوده وقتی پسوند ایک اسم ساز بدان اضافه می شود به صورت گتیک و به معنی رونده را ...
جوجه کلمه ای تورکی است و به معنی کوچک و ضعیف است در معنی انگلهای ریز نیز کاربرد دارد
پارچه کلمه ای تورکی است که از فعل پارچالاماق به معنی تکه تکه کردن گرفته شده و این تکه می تواند بافته ای پشمین وغیره باشد که به عنوان دستمال ویا دوخت ...
ینی سئی اسمی تورکی است از دو جزو ینی به معنی جدید و سی یا سو به معنی اب در ست شده ودر کل اب جدید یا رود جدید معنی می دهد
بانگ کلمه ای تورکی است که از باناماق یعنی صدای خروس گرفته شده است ریشه ان بانا بوده که به صورت بانگ وارد فارسی شده است وبیشتر به صورت بانگ خروس و نیز ...
سرسام کلمه ای تورکی است که از فعل سارسیلماق به معنی رعشه و لرزیدن گرفته شده است ریشه آن سارسیل بوده که وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود به صور ...
چنگال کلمه ای تورکی است و در اصل چانقال بوده که به صورت چنگال وارد فارسی شده است لغتنامه شاهمرسی
به صورت چالا چوککور هم به کار میرود که چوککور به معنی جای پست است
چاله کلمه ای تورکی است که از فعل چالماق به معنی ضربه زدن گرفته شده است ریشه ان چال بوده که با اضافه شدن پسوند اق به شکل چالق و به معنی محل ضربه دیده ...
کومه کلمه ای تورکی است و عبارت از چندین نی بلند که در زمین چال کرده و انتهای انها را به هم نزدیک می کنند و بر روی ان نمد می اندازند ریشه ان هم از فعل ...
گیگلو اسم یکی از طوایف شاهسون می باشد که در موغان اردبیل خیاو ساکن هستند اسم آنها از گیگ یعنی گوزن گرفته شده است
اسم یک محله در اردبیل است که از دو جزو ایلدریم به معنی آذرخش و شاه لقب عرفا و دراویش در دوره صفوی تشکیل یافته و با هم اسم یکی از عرفا و زعمای بزرگ صف ...
بالیخلی چای اسم رودخانه اردبیل است که به معنی رود پر ماهی می باشد
کودن کلمه ای توکی است که به اسب قزلی گویند که به مفهوم ابله وارد فارسی شده اس
کوچک از کوچوک تورکی گرفته شده که به چم توله سگ هست در پهلوی ما کوچک نداریم بلکه کهتر است
کوچه کلمه ای تورکی است که از فعل کوچمق به معنی مهاجرت کردن گرفته شده ریشه آن کوچ بوده که با اضافه شدن ه به آن به صورت کوچه و به معنی کوچ شده در آمده ...
پرچم کلمه ای تورکی است که از لغت پورچوم به معنی نخ زگی پارچه قالی و غیره گرفته شده است که الان هم کاربرد دارد از انجا که در قدیم تورکان موی گاومیش یا ...
اسم یک روستا در نزدیکی اردبیل است
قلق کلمه ای تورکی است که از فعل قلماق به معنی انجام دادن گرفته شده است ریشه ان قل بوده وقتی پسوند اق اضافه میشود به شکل قلق و به معنی نحوه انجام در م ...
خیلی کلمه ای تورکی است که از خیل تورکی به معنی گله اسب گرفته شده و به معنی زیاد پر تعداد به کار می رود چنانچه در اردبیل به خانواده های پرجمعیت می گوی ...
دالان کلمه ای تورکی است از دال به معنی پشت و پسوند آن تشکیل یافته که به معنی مسیری به پشت رونده است و با مفهو م دالان هماهنگ است البته هر سه ریشه که ...
سرد شدن از فعل تورکی چیلمق به معنی سرد کردن گرفته شده است
آرمان کلمه ای تورکی است که از دو جزو آرا و مان تشکیل شده است آرا ریشه فعل آراماق به معنی جستجو کردن و مان نیز علامت والا و عظمت بوده وباهم به معنی جس ...
سوراخ کلمه ای تورکی است که از فعل سوخماق به معنی فرو کردن گرفته شده است ریشه ان سوخ بوده وقتی پسوند مکان لاخ بدان اضافه می شود به شکل سوخلاخ وبه معنی ...
زورق کلمه ای تورکی است که در اصل سورق بوده که از سورمق به معنی راندن گرفته شده است ریشه ان سور بوده وقتی پسوند اسم ساز مفعولی اق بدان اضافه میشود به ...
در زبان چینی به تورک توکیو می گویند
قره قوروم اسمی تورکی است که از دو جزو قره به معنی وسیع و قوروم یعنی تشکیلات درست شده است و با هم اسم سلسله جبالی در پاکستان شرقی است
تکله مکان اسمی تورکی است که از تکله به معنی یک نفر را تنها گیر اوردن و مکان عربی درست شده وباهم معنی مکانی است که انسان را تنها گیر می اورد و نابود م ...
غده از کلمه تورکی تومور به معنی جوانه وغده های کوچک شاخه گرفته شده است
بزرگ از بویک تورکی به معنی بزرگ گرفته شده است
ماست از لغت تورکی یوغورت به معنی ماست گرفته شده است yoghurt
سیل از کلمه تورکی سیل گرفته شده است که ریشه ان از فعل سیلمک به معنی پاک کردن سطح گرفته شده است بن فعل سیل بوده به همین شکل وارد انگلیسی عربی و فارسی ...