پیشنهادهای عبدالرضا (٧٨٩)
تخته کردن از لغت تاختا به معنی چوبهای پهن و نازک گرفته شده و در قدیم اگر جاییرا می بستندبا زدن چند تخته با میخ انرا مسدود می کردند فلذا تخته کردن به ...
تخته قاپو کلمه ای تورکی است که از دو جزو تاختا به معنی چوب و قاپی به معنی در درست شده وبه معنی در چوبی است از انجا که در چوبی نشان اسکان یافتن است بر ...
طبق کلمه ای تورکی است که در اصل تاباق بوده و به سینی بزرگ چوبی یا فلزی لبه دار می گویند که در ان میوه وغیره گذارند از تورکی به عربی و فارسی وارد شده ...
پالاز نوعی دست بافته گلیم مانند ارزان است که از دو جزو پال به معنی لباس و اوز به معنی رو گرفته شده است و با هم به شکل پالوز و به معنی رو لباس درامده ...
پلاس کلمه ای تورکی است که از پالاز تورکی به معنی نوعی گلیم ارزان گرفته شده است خود پالاز از پال به معنی لباس و اوز به معنی رو گرفته شده و با هم به شک ...
پته کلمه ای تورکی است که در اصل پیتی بوده و به معنی تکه کاغذ نوشته شده است که بعنوان جواز و بلیط استفاده می شود منظور از پته کسی رو اب افتادن یعنی نو ...
جلیقه کلمه ای تورکی است که در اصل گیینلیقابوده که از دو جزو گیینلق به معنی پوشیدنی از فعل گیینمق یعنی پوشیدن و پسوند قا تشکیل یافته و گ به ج تبدیل شد ...
فندق در اصل فیندیق بوده که کلمه ای تورکی است و این درخت در مناطق تورک نشین مانند ازربایجان اناتولی و تورکیستان به صورت بومی و وحشی فراوان است مانند ف ...
جقه کلمه ای تورکی است که در اصل جیققا بوده واز دو جزو چیخ به معنی خارج شدن و قا پسوند اسم ساز درست شده که با هم به شکل چیخقا و به معنی محل برامدن در ...
جعبه کلمه ای تورکی است که از جبه به معنی تیردان گرفته شده است
اتراق کلمه ای تورکی است که از دو جز اتور ریشه کلمه اتورماق به معنی نشستن و پسوند مکان ساز اق تشکیل یافته و به معنی محل نشستن است
پالتو کلمه ای تورکی است که از پالتار تورکی به معنی لباس گرفته شده لغاتی مثل پال پالتار به معنی رخت و لباس پالتارچی به معنی لباس فروش از این کلمه هستن ...
شوید کلمه ای تورکی است که از دو جزو شوی به معنی ترکه باریک وسبز و پسوند اوت تشکیل یافته و با هم به شکل شویود وبه معنی مثل شاخه نازک و سبز در امده و ب ...
شلوغ کلمه ای تورکی است که در اصل شوللوق بوده که از دو جزو شول به معنی شاخه چوب و پسوند لوق به معنی مکان تشکیل شده و با هم به شکل شوللوق و به معنی مکا ...
شلیته کلمه ای تورکی است که به دامن گشادی که زنان بر روی شلوار می پوشند می گویند لغتنامه شاهمرسی
نقاره کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل ناغارا می باشد لغتنامه شاهمرسی
کاغذ کلمه ای تورکی و یا چینی است لغتنامه شاهمرسی با توجه به اختراع کاغذ در چین و امدن ان از جاده ابریشم که در کنترول تورکان بود گفته لغتنامه صحیح است ...
بد کلمه ای تورکی است که از پیس به معنی بد گرفته شده است pis
قو کلمه ای تورکی است که در اصل قوقوش میباشد که از دو جزو قو به معنی صدا و قوش یعنی پرنده گرفته شده است و با هم پرنده صدا معنی می دهد و وجه تسمیه ان ص ...
گفتن کلمه ای تورکی است که از قو به معنی صدا گرفته شده است قولاخ یعنی گوش از کلمه قو گرفته شده است گوش فارسی هم ریشه اش قو تورکی می باشد ضربالمثل قو و ...
زمین: با خاک پوشاندن از لغت تورکی اورت به معنی پوشاندن گرفته شده است ort
درد دیده از لغت تورکی آغری به معنی درد گرفته شده استagri
فروش از لغت تورکی ساتیل به معنی به فروش رسیدن گرفته شده است satil
چالش از لغت تورکی چالیش به معنی تلاش کردن گرفته شده است chalish
تکه خرده از لغت تورکی پیتیک به معنی تکه کاغذ نوشته شده گرفته شده است pitik
بیرون انداختن از لغت تورکی آت به معنی بیرون انداختن گرفته شده است at
نما از لغت تورکی وید به معنی نما و ظاهر گرفته شده است vid
به هم خورده از لغت تورکی قاریش به معنی مخلوط شده در هم شده بد اراسته گرفته شده است garish
جوان تازه و نوین از لغت تورکی ینگی به معنی تازه و جدید گرفته شده است yengi
قتل عام از لغت تورکی بیچ به معنی درو کردن و قتل عام کردن گرفته شده است bich
شرکت " ارتباط گروهی از لغت تورکی کورپی به معنی پل گرفته شده است korpi
رفتن از کلمه تورکی قو به معنی فراری دادن گرفته شده است go
برجسته آشکار و مشخص از لغت تورکی بللیدی به معنی اشکار و مشخص گرفته شده است ballidi
خیساندن از لغت تورکی سواخ به معنی خیساندن کاه و گل گرفته شده است soakh
گنبد " محل زندگی از لغت تورکی دام به معنی سقف و خانه گرفته شده است dam
لوله از لغت تورکی بوری به معنی لوله گرفته شده است bori
عزیز و گرانقدر از لغت تورکی دیرلی به معنی عزیز وگرانمایه گرفته شده است dayarli
با صدای بلند حرف زدن از لغت تورکی دین به معنی حرف بزن گرفته شده است din
با شرافت قانونی از لغت تورکی توره لی به معنی با شرافت وفانونمند گرفته شده است torali
منطقه ناحیه مکان از لغت تورکی آرا به معنی مکان گرفته شده است ara
روبند از لغت تورکی یاشماق به معنی روبند گرفته شده است yashmaq
ذوب شدن از کلمه تورکی دوو به معنی یخ زده گرفته شده است البته ذوب شدن و انجماد یک حالت معکوس هم هستند که در یک درجه صورت می گیرند dov
وسیله ای که دو گاو را به هم می بندد از یوغ تورکی گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی
رطوبت از فعل تورکی دامماق به معنی چکیدن آب گرفته شده است دام ریشه ان می باشد dam
خوشمزه از کلمه تورکی یئملی به معنی خوشمزه گرفته شده است yemali
تمیز از کلمه تورکی سیلین به معنی پاک کنید گرفته شده است از انجایی که با c و نه با k نوشته شده فلذا در اول سیلین خوانده می شده و به تدریج کلین تلفظ شد ...
شلاق از کلمه تورکی ایپ به معنی طناب گرفته شده است
گفتن که از دیل یا تیل تورکی به معنی زبا ن گرفته شده است{ در برخی از شاخه های تورکی به زبان تیل می گویند} و زبان وسیله حرف زدن است
آشتی کلمه ای تورکی است که از فعل آچماق به معنی بازکردن گرفته شده است ریشه آن آچ بوده وآشدی به معنی باز کرد می باشد {البته چ اخر به دلیل اینکه قبل از ...
جلو کلمه ای تورکی است که از جیلاو تورکی به معنی افسار اسب گرفته شده است و در فارسی به معنی مقابل و روبرومی باشد