پیشنهادهای عبدالرضا (٧٤٢)
کاکل کلمه ای تورکی است و در اصل به صورت ککیل می باشد وعبارت از مقداری مو است که بعد تراشیدن بر سر میماند لغتنامه شاهمرسی
چاخان کلمه ای تورکی است که از فعل چاخماق به معنی درخشیدن و جرقه زدن گرفته شده ریشه آن چاخ بوده وقتی پسوند فاعلی آن بدان اضافه می شود به شکل چاخان و ب ...
دوشیدن کلمه ای تورکی است که از دوش به معنی پستان گرفته شده است
یاغی کلمه ای تورکی است که به معنی نافرمان سرکش می باشد از ریشه ییغما یا یغما نیست چون در معنی و ساختار فرق می کند از یاغماق به معنی باریدن نیز نمی تو ...
یغلق کلمه ای تورکی است و به معنی نوعی تیر پیکان دار است لغتنامه شاهمرسی و دهخدا
یاشماق کلمه ای تورکی است که به معنی روبند می باشد و به همین صورت وارد فارسی و انگلیسی شده است yashmak
ینگی دنیا کله ای تورکی عربی است که ینگی به معنی جدید بوده و منظور از دنیای جدید قاره آمریکاست
قایق کلمه ای تورکی است که از فعل قایماق یعنی لغزیدن گرفته شده ریشه آن قای بوده وقتی پسوند اق می اید به شکل قایق وبه معنی لغزنده در امده است و منظور و ...
یغمور کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت یاغمور و به معنی باران است لغتنامه شاهمرسی
یخه یا یقه کلمه ای تورکی است که در اصل یاخا به معنی گریبان می باشد لغتنامه شاهمرسی لغتنامه دهخدا هم گفته تورکیست
یاتاغان کلمه ای تورکی است که از دو جزو یات به معنی خوابیدن و اغان پسوند کثرت درست شده و به معنی بسیار خوابنده است در فارسی به محل اتصال میل لنگ و دست ...
کلمه ای تورکی است که به معنی پستان حیوانات سم دار می باشد لغت نامه شاهمرسی
کلمه ای تورکی است که از فعل قایماق به معنی لغزیدن گرفته شده و ریشه آن قای بوده و به شکل گای وارد فارسی شده است وجه تسمیه ان به دلیل لغزیدن الت مرد در ...
بلد کلمه ای تورکی است که از فعل بللدمق به معنی نشان دادن واشکار کردن گرفته شده است ریشه ان بللد بوده و به صورت بلد و بلدچی و به معنی نشان دهنده مسیر ...
بکاول کلمه ای تورکی است که در اصل بقاوول به معنی خوان سالار است شبیه کلماتی مثل یساوول قراول چنداول
بزک کلمه ای تورکی به معنی ارایش است لغتنامه شاهمرسی دهخدا هم اشاره ای کرده است
کپه کلمه ای تورکی است که از فعل کپمگ به معنی مردن گرفته شده که ریشه ان کپ بوده با اضافه شدن پسوند مه به شکل کپمه و به معنی مرگ در امده است و در فارسی ...
کاپوت درب موتور ماشین بوده که از لغت تورکی قاپو یا کاپو به معنی درب گرفته شده است این لغت از تورکی وارد فرانسه و از انجا وارد فارسی شده است
کچل کلمه ای تورکی است که به معنی بی مو و تاس است لغتنامه شاهمرسی
قیقاجی کلمه ای تورکی است که به معنی دویدن با کج کردن متناوب و سریع مسیر به سمت چپ و راست می باشد
قبراق کلمه ای تورکی است که در اصل قیوراق بوده و از فعل قیوراماق به معنی پیچ وتاب دادن و سریع حرکت کردن گرفته شده است ریشه آن قیورا بوده وقتی پسوند آق ...
قاووت کلمه ای تورکی است و نوعی خوراکی بوده که از مخلوط آرد گندم حبوبات با شکر درست می شود لغتنامه شاهمرسی دهخدا فرهنگ فارسی و دیوان الغات تورک
قواره کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت قاوارا می باشد و به معنی اندام است در فارسی هم به عنوان واحد لباس برای اندام یک نفر و هم به صورت خوش قواره ...
شکل کلمه ای تورکی است که از فعل چکمک به معنی کشیدن و رسم کردن گرفته شده است ریشه آن چک بوده وقتی پسوند ال بدان اضافه می شود به صورت چکل و به معنی رسم ...
کفیر کلمه ای تورکی است که از دو جزو کیف به معنی لذت مستی و ایر پسوند فاعلی تشکیل یافته به شکل کیفیر وبه معنی لذت دهنده درست شده است و اسم یک نوشیدنی ...
کنکاش کلمه ای تورکی است که به معنی مشورت می باشد لغتنامه شاهمرسی و دیوان الغات تورک
اندازه و رقم و شماره از لغت تورکی سای به معنی عدد, شماره گرفته شده است say
کلمه ای تورکی است که از دوگونمق به معنی گره زدن گرفته شده است ریشه ان دوگون بوده وقتی پسوند مه اضافه می شود به شکل دو گونمه و به معنی گره شده در می ا ...
دوغ کلمه ای تورکی است که از فعل دوغماق به معنی زاییدن گرفته شده و ریشه آن دوغ بوده که به همین صورت وارد فارسی شده و در تورکی به صورت دوغا و برای آش د ...
چرت و پرت کلمه ای تورکی است که چرت همان چیرت به معنی شعله و جرقه ای است که با صدا می سوزد و پرت هم همان پیرت پیرت به معنی روشن و خاموش شدن شعله چراغ ...
سراج کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت سیراج می باشد و اسم یکی از طوایف مشهور تورکان است و از دو جزئ سور به معنی بران و اچ به معنی باز کن تشکیل یاف ...
چمباتمه کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل چونباتما می باشد لغت نامه شاهمرسی و از دو جزو چون و باتما تشکیل یافته چون ریشه فعل چونمق به معنی در حالت خ ...
سکاها اقوام تورانی بودند که نحوه زندگی رسوم دفن در کورگان اسم پادشاه انها خوراک سبک زنگی همگی دلیل بر تورک بودن انها دارند اکنون ساکاها در ایالت ساکا ...
تومان کلمه ای تورکی به معنی ده هزار می باشد هم در تعداد سپاهی هم در واحد پول که تومن ده قیران و هر قیران بیست شاهی و هر شاهی پنجاه دینار که روی هم رف ...
بخار کلمه ای تورکی است که از بوغ به معنی بخار گرفته شده و وقتی پسوند فاعلی آر بدان اضافه می شود به شکل بوغار و به معنی بخار شونده در امده و با تبدیل ...
قفل کلمه ای تورکی است و در اصل قیفیل بوده که از فعل قیرپماق به معنی بستن چشم گرفته شده ریشه ان قیرپ بوده و وقتی پسوند ایل بدان اضافه میشود به شکل قیر ...
براق کلمه ای تورکی است که در اصل پارلاق بوده و از دو جزو پار به معنی درخشان و پسوند مکانی لاق درست شده و معنی درخشنده پیدا کرده و چون در عربی پ نداری ...
چابک کلمه ای تورکی است که در اصل چاپوق بوده و از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن نیز چاپ می باشد که با اضافه شدن پسوند اوق به صورت چاپوق و ...
سیحون کلمه ای تورکی است که از دو جزو سی یا سو به معنی آب و رودخانه و هون اسم قبیله هون تشکیل یافته و به معنی رود هون هست این رود در تورکبستان جاری می ...
جیهون کلمه ای تورکی است که در اصل چایهون بوده و از دو جزو چای به معنی رود و هون اسم قبیله هون گرفته شده است و با هم به معنی رود هون هاست این رودخانه ...
چاووش کلمه ای تورکی است از فعل چوماق به معنی خبر دادن گرفته شده ریشه آن چو بوده وبا اضافه شدن پسوند ش به شکل چووش و به معنی خبر دهنده در امده و به صو ...
یعنی خبر دادن از فعل چوماق تورکی به معنی خبر دادن گرفته شده و در فارسی به همان شکل و به معنی خبر دادن شایعه پراکندن وارد شده است
چنداول کلمه ای تورکی است که از چانتا به معنی کیف کیسه و پسوند اول ترکیب یافته و به معنی عقبه لشگر و تدارکات است که سوروسات را رسانده و مواظب کمین دشم ...
چالاک کلمه ای تورکی است که از فعل چالماق به معنی زدن نواختن دزدیدن گرفته شده ریشه آن چال بوده وقتی پسوند آک میاید به شکل چالاک و به معنی زننده نوازند ...
چپاول کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن چاپ بوده وقتی پسوند اول بدان اضافه می شود به صورت چاپول و به معنی عارت در می ...
چاپار کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده چاپ ریشه آن بوده وقتی پسوند فاعلی آر به آن اضافه می شود به شکل چاپار و به معنی تازند ...
چخه کلمه ای تورکی است که از فعل چیخماق به معنی خارج شدن گرفته شده است وچیخ به معنی خارج شو بوده که با امدن ه و به شکل چیخه و با تاکید می باشد و به صو ...
سومر کلمه ای تورکی است که در اصل سوبار بوده و از دو جزو سوب به معنی آب در تورکی قدیم و ار به معنی مرد درست شده و به معنی مرد آب انسان رود خانه ا ی بو ...
توفان کلمه ای تورکی است که از فعل توفمک به معنی فوت کردن اب دهان را پرت کردن گرفته شده ریشه ان توف بوده و وقتی پسوند ان فاعلی اضافه می شود ببه شکل تو ...