پیشنهادهای عبدالرضا (٦١٣)
بخار کلمه ای تورکی است که از بوغ به معنی بخار گرفته شده و وقتی پسوند فاعلی آر بدان اضافه می شود به شکل بوغار و به معنی بخار شونده در امده و با تبدیل ...
براق کلمه ای تورکی است که در اصل پارلاق بوده و از دو جزو پار به معنی درخشان و پسوند مکانی لاق درست شده و معنی درخشنده پیدا کرده و چون در عربی پ نداری ...
چابک کلمه ای تورکی است که در اصل چاپوق بوده و از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن نیز چاپ می باشد که با اضافه شدن پسوند اوق به صورت چاپوق و ...
سیحون کلمه ای تورکی است که از دو جزو سی یا سو به معنی آب و رودخانه و هون اسم قبیله هون تشکیل یافته و به معنی رود هون هست این رود در تورکبستان جاری می ...
جیهون کلمه ای تورکی است که در اصل چایهون بوده و از دو جزو چای به معنی رود و هون اسم قبیله هون گرفته شده است و با هم به معنی رود هون هاست این رودخانه ...
چاووش کلمه ای تورکی است از فعل چوماق به معنی خبر دادن گرفته شده ریشه آن چو بوده وبا اضافه شدن پسوند ش به شکل چووش و به معنی خبر دهنده در امده و به صو ...
یعنی خبر دادن از فعل چوماق تورکی به معنی خبر دادن گرفته شده و در فارسی به همان شکل و به معنی خبر دادن شایعه پراکندن وارد شده است
چنداول کلمه ای تورکی است که از چانتا به معنی کیف کیسه و پسوند اول ترکیب یافته و به معنی عقبه لشگر و تدارکات است که سوروسات را رسانده و مواظب کمین دشم ...
چپاول کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده ریشه آن چاپ بوده وقتی پسوند اول بدان اضافه می شود به صورت چاپول و به معنی عارت در می ...
چاپار کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده چاپ ریشه آن بوده وقتی پسوند فاعلی آر به آن اضافه می شود به شکل چاپار و به معنی تازند ...
چخه کلمه ای تورکی است که از فعل چیخماق به معنی خارج شدن گرفته شده است وچیخ به معنی خارج شو بوده که با امدن ه و به شکل چیخه و با تاکید می باشد و به صو ...
توفان کلمه ای تورکی است که از فعل توفمک به معنی فوت کردن اب دهان را پرت کردن گرفته شده ریشه ان توف بوده و وقتی پسوند ان فاعلی اضافه می شود ببه شکل تو ...
تارمار کلمه ای تورکی است که از فعل تارماق به معنی چنگ زدن داغون کردن گرفته شده ریشه ان تارما بوده وقتی پسوند فاعلی اسم ساز آر بدان اضافه می شود به شک ...
کشاکش کلمه ای تورکی است که از فعل کشمق به معنی گذشتن و رد شدن گرفته شده است کش ریشه ان بوده و دو بار تکرار شدن علامت تاکید است مثل ویراویر یعنی بزن ب ...
تاراج کلمه ای تورکی است که از فعل تاراماق به معنی جستجو کردن و زیرو رو کردن برای یافتن چیزی گرفته شده ریشه آن تارا بوده وقتی پسوند اسم ساز آج می اید ...
تخته کردن از لغت تاختا به معنی چوبهای پهن و نازک گرفته شده و در قدیم اگر جاییرا می بستندبا زدن چند تخته با میخ انرا مسدود می کردند فلذا تخته کردن به ...
تخته قاپو کلمه ای تورکی است که از دو جزو تاختا به معنی چوب و قاپی به معنی در درست شده وبه معنی در چوبی است از انجا که در چوبی نشان اسکان یافتن است بر ...
طبق کلمه ای تورکی است که در اصل تاباق بوده و به سینی بزرگ چوبی یا فلزی لبه دار می گویند که در ان میوه وغیره گذارند از تورکی به عربی و فارسی وارد شده ...
پالاز نوعی دست بافته گلیم مانند ارزان است که از دو جزو پال به معنی لباس و اوز به معنی رو گرفته شده است و با هم به شکل پالوز و به معنی رو لباس درامده ...
پلاس کلمه ای تورکی است که از پالاز تورکی به معنی نوعی گلیم ارزان گرفته شده است خود پالاز از پال به معنی لباس و اوز به معنی رو گرفته شده و با هم به شک ...
پته کلمه ای تورکی است که در اصل پیتی بوده و به معنی تکه کاغذ نوشته شده است که بعنوان جواز و بلیط استفاده می شود منظور از پته کسی رو اب افتادن یعنی نو ...
جلیقه کلمه ای تورکی است که در اصل گیینلیقابوده که از دو جزو گیینلق به معنی پوشیدنی از فعل گیینمق یعنی پوشیدن و پسوند قا تشکیل یافته و گ به ج تبدیل شد ...
فندق در اصل فیندیق بوده که کلمه ای تورکی است و این درخت در مناطق تورک نشین مانند ازربایجان اناتولی و تورکیستان به صورت بومی و وحشی فراوان است مانند ف ...
جقه کلمه ای تورکی است که در اصل جیققا بوده واز دو جزو چیخ به معنی خارج شدن و قا پسوند اسم ساز درست شده که با هم به شکل چیخقا و به معنی محل برامدن در ...
جعبه کلمه ای تورکی است که از جبه به معنی تیردان گرفته شده است
اتراق کلمه ای تورکی است که از دو جز اتور ریشه کلمه اتورماق به معنی نشستن و پسوند مکان ساز اق تشکیل یافته و به معنی محل نشستن است
شوید کلمه ای تورکی است که از دو جزو شوی به معنی ترکه باریک وسبز و پسوند اوت تشکیل یافته و با هم به شکل شویود وبه معنی مثل شاخه نازک و سبز در امده و ب ...
شلوغ کلمه ای تورکی است که در اصل شوللوق بوده که از دو جزو شول به معنی شاخه چوب و پسوند لوق به معنی مکان تشکیل شده و با هم به شکل شوللوق و به معنی مکا ...
شلیته کلمه ای تورکی است که به دامن گشادی که زنان بر روی شلوار می پوشند می گویند لغتنامه شاهمرسی
نقاره کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل ناغارا می باشد لغتنامه شاهمرسی
کاغذ کلمه ای تورکی و یا چینی است لغتنامه شاهمرسی با توجه به اختراع کاغذ در چین و امدن ان از جاده ابریشم که در کنترول تورکان بود گفته لغتنامه صحیح است ...
بد کلمه ای تورکی است که از پیس به معنی بد گرفته شده است pis
گفتن کلمه ای تورکی است که از قو به معنی صدا گرفته شده است قولاخ یعنی گوش از کلمه قو گرفته شده است گوش فارسی هم ریشه اش قو تورکی می باشد ضربالمثل قو و ...
زمین: با خاک پوشاندن از لغت تورکی اورت به معنی پوشاندن گرفته شده است ort
درد دیده از لغت تورکی آغری به معنی درد گرفته شده استagri
فروش از لغت تورکی ساتیل به معنی به فروش رسیدن گرفته شده است satil
چالش از لغت تورکی چالیش به معنی تلاش کردن گرفته شده است chalish
تکه خرده از لغت تورکی پیتیک به معنی تکه کاغذ نوشته شده گرفته شده است pitik
بیرون انداختن از لغت تورکی آت به معنی بیرون انداختن گرفته شده است at
نما از لغت تورکی وید به معنی نما و ظاهر گرفته شده است vid
به هم خورده از لغت تورکی قاریش به معنی مخلوط شده در هم شده بد اراسته گرفته شده است garish
جوان تازه و نوین از لغت تورکی ینگی به معنی تازه و جدید گرفته شده است yengi
قتل عام از لغت تورکی بیچ به معنی درو کردن و قتل عام کردن گرفته شده است bich
شرکت " ارتباط گروهی از لغت تورکی کورپی به معنی پل گرفته شده است korpi
رفتن از کلمه تورکی قو به معنی فراری دادن گرفته شده است go
برجسته آشکار و مشخص از لغت تورکی بللیدی به معنی اشکار و مشخص گرفته شده است ballidi
خیساندن از لغت تورکی سواخ به معنی خیساندن کاه و گل گرفته شده است soakh
گنبد " محل زندگی از لغت تورکی دام به معنی سقف و خانه گرفته شده است dam
لوله از لغت تورکی بوری به معنی لوله گرفته شده است bori
عزیز و گرانقدر از لغت تورکی دیرلی به معنی عزیز وگرانمایه گرفته شده است dayarli