تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آغا کلمه ای تورکی است که به معنی خاتون و بی بی بکار میرود به افراد خواجه هم آغا می گویند در لغتنامه های دهخدا معین و شاهمرسی تورکی قید شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشرمه کلمه ای تورکی است که در اصل آشیرما بوده و از فعل آشیرماق به معنی رد کردن گرفته شده که ریشه آن آشیر بوده و وقتی پسوند ما بدان اضافه می شود به شک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد آرش کیانی شما اصلا لغت ها را نمی خوانی و برای همه لغات یک متن تکراری را می فرستی و در اکثر لغات در یکجا می نویسی تورکی است پایین تر پارسی جای د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشامیدن کلمه ای تورکی است که از فعل آشاماق به معنی آش خوردن گرفته شده خود آش هم علاوه بر اینکه در کتیبه اورخون و دیوان العات تورک آمده ا ز فعل آشماق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

استاد آرش کیانی تعصب چشمهایت را کور کرده من خزیدن را فارسی نوشتم اصلا اینها را نمی خوانی و یک متن تکراری را می فرستی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

میانجیگری کلمه ای تورکی است که در اصل موینجلق می باشد که از مویان به معنی ثواب گرفته شده دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موش کلمه ای تورکی است که در اصل به معنی گربه می باشد دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لخت کلمه ای تورکی است که در اصل لوت بوده و به معنی برهنه و خالی می باشد لغت نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لخشک کلمه ای تورکی است که در اصل لاخشاق به معنی شل و ول می باشد لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

داروغه کلمه ای تورکی است که در اصل دارغا بوده و به رئیس گزمه ها می گفتند در لغتنامه های معین و دهخدا تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آبجی کلمه ای تورکی است که از دو جزو آغا به معنی بزرگ و باجی به معنی خواهر تشکیل یافته و با هم به شکل آغاباجی و به معنی خواهر بزرگ در آمده که به مرور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دخمه کلمه ای تورکی است که در اصل داخما بوده از فعل تاخماق به معنی فرو کردن چپاندن گرفته شده ریشه ان تاخ بوده ووقتی پسوند مه می اید به شکل تاخمه و به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خورجین کلمه ای تورکی است که در اصل خورجون می باشد و عبارت از دو کیسه به هم دوخته است که بر روی چهار پایان و دوچرخه می اندازند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

خزیدن کلمه ای فارسی است که از خزه گرفته شده یعنی سر خوردن هر جاندار بدون دست و پا یی برروی خزه لغزنده , خزیدن است که به مرور به این حرکت بر روی هر سط ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قاتی کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق به معنی مخلوط کردن گرفته شده فات ریشه ان بودی وقتی پسوند ای بدان اضافه می شود به صورت قاتی و به معنی مخلوط در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قاتمه کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق به معنی اضافه کردن گرفته شده ریشه آن قات بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه میشود به صورت قاتمه و به معنی طنابی د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

قاپان کلمه ای تورکی است که نوعی ترازو می باشد لغتنامه های دهخدا شاهمرسی تورکی گفته اند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قابوک کلمه ای تورکی است که به معنی پوسته پوشش بیرونی وناودان بیرون عمارت است لغتنامه های دهخدا و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

پریدن کلمه ای فارسی است که از ریشه پر به معنی موی پرندگان گرفته شده و به کمک پراز روی زمین به هوا رفتن است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فشفشه کلمه ای تورکی است که در اصل فیشفیشا می باشد که لوله باریک و درازی است که با ریختن مواد محترقه به آسمان می رود لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شنگله کلمه ای تورکی است که در اصل شینگیله به معنی گیاهی جنگلی با دانه های ریز و قرمز می باشد لغت نامه شاهمرسی همچنین گیله به معنی دانه های حبه مانند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شمشک کلمه ای تورکی است که در اصل شیمشک می باشد و به معنی رعد و برق است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سنقر کلمه ای تورکی است که به معنی نوعی باز شکاری می باشد در لغتنامه دهخدا معین و شاهمرسی تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شمن کلمه ای تورکی است که در اصل شامان می باشد وبه معنی کاهن جادوگر وساحر بود ه که از طریق حرکات و برخی مراسم سعی در ارتباط با دنیای روحانی دارد و به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شلغم کلمه ای تورکی است که در اصل شالقام می باشد و نوعی گیاه ریشه ای و غده ای بوده برای سرماخوردگی مفید است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لپه کلمه ای تورکی است که به نصف نخود گویند لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لچک کلمه ای تورکی است که به معنی روسری ونیز طرحی در قالی می باشد لغتنامه معین و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روییدن کلمه ای فارسی است که از رو به معنی سطح گرفته شده چون گیاهان در هنگام رشد از زیر خاک به روی خاک می آیند بنابرین رشد کردن آ نها را روییدن می گوی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آرش کلمه ای تورکی است که از اوغراش تورکی به معنی پا انداز گرفته شده است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ارتاق کلمه ای تورکی است که از اورتا به معنی وسط گرفته شده و اورتاق یعنی شریک می باشد لغتنامه شاهمرسی. در دیوان الغات تورک به صورت اورتق امده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

انگ کلمه ای تورکی است که به معنی فک پایین می باشد در ضمن به پلاکی که به گوش چهار پایان می زنند و به علامت بسته های تجاری نیز می گویند در فارسی به معن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

النگو کلمه ای تورکی است که از دو جزئ الن به معنی به دست و گی به معنی بر تن کن ترکیب شده است و معنی ان بر دست کن می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برف کلمه ای فارسی است که از فعل باریدن گرفته شده ریشه آن بار بوده وقتی پسوند ه بدان اضافه می شود به شکل باره در می آید که به مرور ه به ف تبدیل شده و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آماج کلمه ای تورکی است که به معنی هدف و نشان می باشد دیوان الغات تورک و لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قزل اوزن کلمه ای تورکی است که از دو جزو قزل به معنی قرمز و اوزن به معنی شناگر گرفته شده وباهم به معنی قرمز روان است به دلیل رسوبات قرمز داخل رود به ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آلا کلمه ای تورکی است که به معنی رنگارنگ و از چند رنگ باهم می باشد در آلا چیق قزل الا آلا بولا بکار می رود لغتنامه شاهمرسی . به بیماری ویتیلیگو یا پی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

الیجه کلمه ای تورکی است که در اصل آلاجا بوده و از دو جزو آلا به معنی رنگارنگ و پسوند جا تشکیل یافته و باهم به معنی رنگارنگی است و نوعی پارچه پشمی یا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شاهسون کلمه ای تورکی است که از دو جزو شاه به معنی بزرگ مملکت و سون یعنی دوستدار تشکیل یافته و باهم به معنی شاه دوست است و در کل اتحادیه ایلی از طوایف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عالی قاپو کلمه ای تورکی است که در اصل آلاقاپی بوده و از دو جزو آلا به معنی رنگارنگ و قاپی به معنی درب تشکیل شده و با هم به معنی درب رنگارنگ و تزیین ی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

البرز کلمه ای تورکی است که در اصل البروز می باشد که از دو جزو آلب به معنی قهرمان و اروز اسم تورکی که در کتاب دده قورقود آمده تشکیل یافته و با هم یعنی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

الو با فتحه الف کلمه ای تورکی است که به معنی زبانه آتش است فعل الولاماق به معنی زبانه کشیدن آتش الولی به معنی آتشین از همین ریشه است لغتنامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یاشیل باش کلمه ای تورکی است که از دو جزو یاشیل به معنی سبز و باش به معنی سر تشکیل یافته و با هم سبز سر معنی می دهد و به ازبکانی گفته می شد که کلاه سب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قزلباش کلمه ای تورکی است که از دو جزو قزل به معنی قرمز و باش به معنی سر تشکیل یافته و به معنی سرخ سر است ایشان هفت طایفه از تورکان بودند که شامل رومل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غلفتی کلمه ای تورکی است که از قیلیف تورکی به معنی پوست و نیام گرفته شده و به فارسی به شکل غلفتی و به معنی پوست کندن یکباره وارد شده است لغتنامه شاهمر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیان کلمه ای تورکی است که در اصل کاآن بوده وبه معنی خان خانها یا همان خاقان است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آرش کلمه ای تورکی است که در اصل ارشک بوده که جد اشکانیان تورک می باشد و به معنی شکست ناپذیر است لغتنامه شاهمرسی صفحه74

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قلی کلمه ای تورکی است که در اصل قول می باشد وبه معنی عبد و نوکر است به تنهایی ویا اکثرا در آخر اسامی خدا و پیغمبر و امامان می اید و نشانه اخلاص و احت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنکه کلمه ای تورکی است که در اصل تونوکه می باشد که از کلمه تون به معنی لباس گرفته شده و به معنی شورت می باشد تنبان هم از همین تون است دیوان الغات تورک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تخماق کلمه ای تورکی است که در اصل تاخماق بوده و از فعل تاخماق به معنی فرو کردن گرفته شده و به معنی هاون و چکش می باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توختامیش کلمه ای تورکی است که از فعل توختاماق به معنی بهبود یافتن گرفته شده ریشه ]ن توختا بوده وقتی پسوند میش بدان اضافه می شود به شکل توختامیش و به ...