پیشنهادهای عبدالرضا (٤٨٦)
قلیچ کلمه ای تورکی است که از دو جزو قل ریشه فعل قلماق به معنی انجام دادن و پسوند اسم ساز ایچ درست شده است با هم به شکل قلیچ وبه معنی ابزار دست یا هما ...
چیریش نوعی چسب است که گرد ان را با اب مخلوط کرده و به عنوان چسب استفاده می کنند
بویلان اسم یک روستا در اردبیل هست که به شهر ملحق شده و به صورت زمین صدا و سیما در امده است و به معنی رطیل می باشد
گدوک کلمه ای تورکی است که از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده ریشه ان گت بوده وقتی پسوند ایک اسم ساز بدان اضافه می شود به صورت گتیک و به معنی رونده را ...
جوجه کلمه ای تورکی است و به معنی کوچک و ضعیف است در معنی انگلهای ریز نیز کاربرد دارد
پارچه کلمه ای تورکی است که از فعل پارچالاماق به معنی تکه تکه کردن گرفته شده و این تکه می تواند بافته ای پشمین وغیره باشد که به عنوان دستمال ویا دوخت ...
ینی سئی اسمی تورکی است از دو جزو ینی به معنی جدید و سی یا سو به معنی اب در ست شده ودر کل اب جدید یا رود جدید معنی می دهد
بانگ کلمه ای تورکی است که از باناماق یعنی صدای خروس گرفته شده است ریشه ان بانا بوده که به صورت بانگ وارد فارسی شده است وبیشتر به صورت بانگ خروس و نیز ...
سرسام کلمه ای تورکی است که از فعل سارسیلماق به معنی رعشه و لرزیدن گرفته شده است ریشه آن سارسیل بوده که وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود به صور ...
چنگال کلمه ای تورکی است و در اصل چانقال بوده که به صورت چنگال وارد فارسی شده است لغتنامه شاهمرسی
به صورت چالا چوککور هم به کار میرود که چوککور به معنی جای پست است
چاله کلمه ای تورکی است که از فعل چالماق به معنی ضربه زدن گرفته شده است ریشه ان چال بوده که با اضافه شدن پسوند اق به شکل چالق و به معنی محل ضربه دیده ...
کومه کلمه ای تورکی است و عبارت از چندین نی بلند که در زمین چال کرده و انتهای انها را به هم نزدیک می کنند و بر روی ان نمد می اندازند ریشه ان هم از فعل ...
گیگلو اسم یکی از طوایف شاهسون می باشد که در موغان اردبیل خیاو ساکن هستند اسم آنها از گیگ یعنی گوزن گرفته شده است
اسم یک محله در اردبیل است که از دو جزو ایلدریم به معنی آذرخش و شاه لقب عرفا و دراویش در دوره صفوی تشکیل یافته و با هم اسم یکی از عرفا و زعمای بزرگ صف ...
بالیخلی چای اسم رودخانه اردبیل است که به معنی رود پر ماهی می باشد
کودن کلمه ای توکی است که به اسب قزلی گویند که به مفهوم ابله وارد فارسی شده اس
کوچک از کوچوک تورکی گرفته شده در پهلوی ما کوچک نداریم بلکه کهتر است
کوچه کلمه ای تورکی است که از فعل کوچمق به معنی مهاجرت کردن گرفته شده ریشه آن کوچ بوده که با اضافه شدن ه به آن به صورت کوچه و به معنی کوچ شده در آمده ...
پرچم کلمه ای تورکی است که از لغت پورچوم به معنی نخ زگی پارچه قالی و غیره گرفته شده است که الان هم کاربرد دارد از انجا که در قدیم تورکان موی گاومیش یا ...
اسم یک روستا در نزدیکی اردبیل است
قلق کلمه ای تورکی است که از فعل قلماق به معنی انجام دادن گرفته شده است ریشه ان قل بوده وقتی پسوند اق اضافه میشود به شکل قلق و به معنی نحوه انجام در م ...
خیلی کلمه ای تورکی است که از خیل تورکی به معنی گله اسب گرفته شده و به معنی زیاد پر تعداد به کار می رود چنانچه در اردبیل به خانواده های پرجمعیت می گوی ...
دالان کلمه ای تورکی است از دال به معنی پشت و پسوند آن تشکیل یافته که به معنی مسیری به پشت رونده است و با مفهو م دالان هماهنگ است البته هر سه ریشه که ...
سرد شدن از فعل تورکی چیلمق به معنی سرد کردن گرفته شده است
آرمان کلمه ای تورکی است که از دو جزو آرا و مان تشکیل شده است آرا ریشه فعل آراماق به معنی جستجو کردن و مان نیز علامت والا و عظمت بوده وباهم به معنی جس ...
سوراخ کلمه ای تورکی است که از فعل سوخماق به معنی فرو کردن گرفته شده است ریشه ان سوخ بوده وقتی پسوند مکان لاخ بدان اضافه می شود به شکل سوخلاخ وبه معنی ...
زورق کلمه ای تورکی است که در اصل سورق بوده که از سورمق به معنی راندن گرفته شده است ریشه ان سور بوده وقتی پسوند اسم ساز مفعولی اق بدان اضافه میشود به ...
در زبان چینی به تورک توکیو می گویند
قره قوروم اسمی تورکی است که از دو جزو قره به معنی وسیع و قوروم یعنی تشکیلات درست شده است و با هم اسم سلسله جبالی در پاکستان شرقی است
تکله مکان اسمی تورکی است که از تکله به معنی یک نفر را تنها گیر اوردن و مکان عربی درست شده وباهم معنی مکانی است که انسان را تنها گیر می اورد و نابود م ...
غده از کلمه تورکی تومور به معنی جوانه وغده های کوچک شاخه گرفته شده است
بزرگ از بویک تورکی به معنی بزرگ گرفته شده است
ماست از لغت تورکی یوغورت به معنی ماست گرفته شده است yoghurt
سیل از کلمه تورکی سیل گرفته شده است که ریشه ان از فعل سیلمک به معنی پاک کردن سطح گرفته شده است بن فعل سیل بوده به همین شکل وارد انگلیسی عربی و فارسی ...
جارو که از لغت تورکی سپور گرفته شده است
شکم گنده از لغت تورکی پوتا بلی گرفته شده است پوتا در تورکی گنده بل نیز کمر لی نیز علامت نسبت است که عین این کلمه وارد انگلیسی شده است
گاو نر عقیم از لغت تورکی اکوز به معنی گاو نر اختهگرفته شده است
غاز از قاز تورکی گرفته شده است
اردک از اردک تورکی گرفته شده است
صدمه اذیت از اینجی تورکی به معنی اذیت گرفته شده است
عمیق که از لغت تورکی دیب به معنی ته و ژرف گرفته شده است
مغز از لغت تورکی بیین به معنی مغز گرفته شده است
مه بخار از لغت تورکی هیس به معنی دود گرفته شه است
لگد زدن که از لغت تورکی قیچ به معنی پا گرفته شده است
قاشق کلمه ای تورکی است که از فعل قاشیماق به معنی تراشیدن خاراندن کند ن گرفته شده است ریشه آن قاشی بوده وقتی پسوند اسم ساز مفعولی نه فاعلی ایق بدان اض ...
ساز کلمه ای تورکی است و در اصل به معنی نی می باشد و سازلیق در تورکی نیزار را گویند و مثل نی الت موسیقی است و به مرور زمان به کل الات موسیقی ساز گفته ...
wisky کلمه ای تورکی است که از ایچکی به معنی نوشیدنی گرفته شده است که از فعل ایچمک است و در انگلیسی نیز نوعی مشروب می باشد
sea کلمه ای تورکی است که از سو یا سی به معنی اب گرفته شده است و به معنی دریا در انگلیسی به کار می رود
derm کلمه ای تورکی است که از دری به معنی پوست گرفته شده است