پیشنهادهای عبدالرضا (١٨١)
خنجر کلمه ای تورکی است که از فعل خینجیماق به معنی قیمه کردن ریز کردن گرفته شده ریشه آن خینجی بوده که وقتی { ار} اسم فاعلی بدان اضافه می شود به شکل خی ...
آتش کلمه ای تورکی است که از فعل آتماق به معنی پرتاب کردن گرفته شده است ریشه آن ات بوده وقتی پسوند اش اسم ساز می اید به شکل آتش وبه معنی پرتابه در امد ...
شهر کلمه ای تورکی است که در اصل شاهیر بوده که از دو جزئ شاه به معنی بزرگ مملکت و یر به معنی زمین و مکان تشکیل یافته و در کل معنی ان مکان شاه است که د ...
خیابان کلمه ای تورکی است که از خیاو اسم قدیمی مشگین شهر گرفته شده که منسوب بدان شهر را خیاوی گویند و وجه تسمیه ان برمی گردد به محله ای در تبریز که به ...
دمار کلمه ای تورکی است که در اصل دامار بوده و از فعل داملاماق به معنی چکیدن گرفته شده است و ریشه ان داملا بوده و با اضافه شدن آر اسم فاعلی به شکل دام ...
بشکه کلمه ای تورکی است که از دو جزئ بش به معنی خالی و که پسوند مکان تشکیل یافته که باهم به معنی مکان خالیست
قورت دادن کلمه ای تورکی است که از فعل اوتماق گرفته شده ریشه ان اوت بوده و اوتقون به معنی آب دهان را قورت دادن قورتوم یعنی جرعه قورتولدی تمام شد همه ا ...
سیلی کلمه ای تورکی است که از فعل سیلمق به معنی پاک کردن سطح با کشیدن دست گرفته شده است سیل ریشه آ ن بوده وقتی پسوند نسبت لی بدان اضافه می شود به شکل ...
غان در قدغن پسوند اسم ساز کثرت است ودر لغتهایی مثل آغلاغان بسیار گریان اویناغان بسیار بازیگوش اوچاغان بسیار پرواز کننده که در بعضی روستاهای اردبیل به ...
انکل کلمه ای تورکی است که در اصل اونگل بوده و از دو چزئ اون به معنی جلو و گل به معنی امدن گرفته شده با هم یعنی چیزی که جلو می اید مانع مزاحم و چون پ ...
یورتمه کلمه ای تورکی بوده که از فعل یوروتمق به معنی راه بردن گرفته شده است ریشه ان یوروت بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه می شود به صورت یوروتمه وبه معن ...
یورتمه کلمه ای تورکی است که از فعل یریتمق به معنی راه بردن گرفته شده یریت ریشه ان بوده و وقتی پسوند مه به ان اضافه شده به صورت یریتمه وبه معنی راه بر ...
قدغن کلمه ای تورکی است که در اصل قاداغان می باشد و از دو جزئ قادا به معنی بلا درد و غان پسوند اسم ساز ترکیب یافته و به معنی بلا اورنده یا موجب بلا و ...
قرق کلمه ای تورکی بوده که از فعل قوروماق به معنی حفاظت کردن گرفته شده است قورو ریشه ان بوده وقتی پسوند ق به ان اضافه شده به شکل قوروق وبه معنی حفاظت ...
ساخلو کلمه ای تورکی است که از فعل ساخلاماق به معنی نگه داشتن گرفته شده ساخلا ریشه ان بوده و به صورت ساخلو و به معنی پادگان وارد فارسی شده است
مشتلق کلمه ای تورکی است که از دو جزئ موشته به معنی مژده وپسوند لق که به معنی در مورد ودر کل به معنی مژدگانی است
مجار از دو کلمه مگ و آر تشکیل یافته که مگ در زبانهای اورالی به معنی فرد و شخص بوده و آر هم در تورکی به معنی قهرمان ونیز در مفهوم طایفه است و در کل یع ...
گمبرون کلمه ای تورکی است که از دو جزو گن به معنی فراخ و بورون به معنی دماغه گرفته شده که با هم به صورت گنبورون و به معنی دماغه فراخ در امده و به شکل ...
برخان کلمه ای تورکی است که از فعل بوروخماق به معنی پیچیدن گرفته شده است بوروخ ریشه ان بوده و وقتی پسوند ان بدان اضافه می شود به صورت بوروخان و به معن ...
سراغ کلمه ای تورکی است که از فعل سورماق به معنی پرسیدن گرفته شده سور ریشه ان بوده که با اضافه شدن آق به صورت سوراق و به معنی پرس و جو ونه جستجو در ام ...
گدار کلمه ای تورکی است گه از فعل گتمق به معنی رفتن گرفته شده است گت ریشه ان بوده و وقتی پسوند ار اسم ساز می اید به صورت گدر و به معنی رونده در امده و ...
قشقایی کلمه ای تورکی است که از دو جزئ قاش و قایی گرفته شده است قاش در تورکی به معنی دویدن است و قایی هم از قبایل 24 گانه اغوز هست که در کل به معنی قا ...
سیبری کلمه ای تورکی است که از اسم قوم تورک سابیر گرفته شده خود کلمه سابیر هم در اصل سوبار می باشد که از دو جزو سوب که در تورکی قدیم همان سو یا اب است ...
کاستی کلمه ای تورکی است که از فعل کسمق به معنی بریدن گرفته شده است کس ریشه ان بوده و با اضافه کردن پسوند ماضی سوم شخص مفرد به صورت کستی و به معنی بری ...
چکاچک کلمه ای تورکی بوده که از فعل چکمک به معنی کشیدن گرفته شده است ریشه ان چک بوده وبه صورت چکاچک و به معنی بکش بکش وارد فارسی شده که منظور کشا کش ش ...
تخم کلمه ای تورکی است که از فعل دوغماق به معنی زاییدن گرفته شده است ریشه ان دوغ بوده که وقتی پسوند اوم اسم ساز بدان اضافه می شود به صورت دوغوم و به م ...
تخمه کلمه ای تورکی است که از دوغماق یعنی زاییدن گرفته شده ریشه ان دوغ بوده وقتی پسوند اسم ساز مه بدان اضافه می شود به صورت دوغمه وبه معنی زاییدنی در ...
باتلاق کلمه ای تورکی است که از فعل باتماق به معنی فرو رفتن گرفته شده است که بن آن بات بوده و وقتی پسوند مکان ساز لاق بدان اضافه شده به صورت باتلاق وب ...
قشقرق کلمه ای تورکی است که از فعل قشقرماق به معنی فریاد زدن گرفته شده است بن آن قشقر بوده که با اضافه شدن پسوند اسم ساز آق به صورت قشقراق و به معنی ف ...
ساچمه کلمه ای تورکی است که از فعل ساچماق به معنی پرتو افکنی گرفته شده همانند اشعه های خورشید و یا موی زنان بن آن ساچ بوده وقتی پسوند اسم ساز مه به ان ...
یساول کلمه ای تورکی است که از دو جزئ یاسا و اول ترکیب شده است یاسا در تورکی همان قانون هست و اول در تورکی از فعل اولماق به معنی بودن گرفته شده است و ...