تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

قاشقایی ها یا نام باستانی آنها کاشکارها طبق منابع آشوری در آنا تولی ساکن بوده ودر جنگ با اشوریها و شکست انها وارد آزربایجان شده و به تدریج در خلجستان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٧

سبد واژه ای تورکی است که در ریشه سابدیج بوده و به چم ظرفی است که از نی و چوبهای باریک ساخته می شود جمله اول سابدیج اوردی یعنی او سبد بافت در دیوان ال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

استاد ژ من خواستم شما را بخندانم ولی شما انرا جدی گرفتید همانگونه که دوست گرامی مدیاتک نوشتند این ویروس توسط اپشتاین کشف شده و چون از راه بوسه منتقل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

ابادیس چرا لایک و دیسلایک بنده را بسته اید به تیکتها هم جواب نمی دهید الان حتا دو لایک در چند ساعت هم نمی توانیم بزنیم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آریا واژ ه ای تورکی است که از کار واژه آرینماق به چم پاک کردن گرفته شده و ریشه آن آری بوده هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت آریا و به چم پ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اوراق واژه ای تورکی است که اوبراق بوده و به چم فرسوده و کهنه می باشد دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص 132

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تومروس واژه ای تورکی است از انجا که یونانی ها حرف ش ندارند و انرا سین می خوانند این نام تومروش بوده که از دو بخش تومر به چم اهن و پسوند ش درست شده و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٩

ایل قشقایی تاریخچه درخشانی دارد در منابع آشوری به قاشقارها اشاره شده که با آشوریها جنگیده و انها راشکست دادند بانیان امپراطوری عثمانی از ایل قایی با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلو واژه ای تورکی است که آلوچ بوده و به شفتالو گفته می شود دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق ص 134 کتاب همزه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اردک واژه ای تورکی است که به چم مرغابی می باشد در دهخدا معین شاهمرسی و دیوان الغات تورک هم تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

آغشته واژه ای تورکی است که از آغو به چم زهر و سم گرفته شده است دیوان الغات تورک تصحیح استاد صدیق کتاب همزه ص120 agu

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خواب واژه ای تورکی است که از کارواژه اویماق به چم خوابیدن گرفته شده ریشه آن اوی بوده هنگامیکه پسوند خو بدان افزوده می شود به ریخت اویخو و به چم خواب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بالاش نامی تورکی است که از بالا به چم کوچک گرفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گونه ای بیماری ویروسی است که از واژه تورکی اپشتین به چم بوسیدی گرفته شده و بیماری بوسه نامیده می شود چون از راه بوسه منتقل می شود myo clinic

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

آخوند واژه ای تورکی است که از کار واژه اوخوندی به چم خوانده شد گرفته شده که به مرور او به آ تبدیل شده و ی اخر نیز افتاده و به ریخت آخوند در امده و با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نام پیشین شاخاب پارس شاخاب کنگر بوده که در نوشته های سومری و اکدی نوشته شده و کنگر نامی بود که سومرها به خویشتن می گفتند همچنین نام یکی از ایلهای باس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنه واژه ای تورکی است که به چم حشره کوچک خونخواری است که به گوسفند و غیره می چسبدو خون انرا می مکد وازه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کلم وازه ای تورکی است که به چم گونه ای سبزی برگدار است واژه نامه شاهمرسی واژگانی مانند داش کلم به چم کلم قمری یارپاق کلم به چم کلم برگدار و کلملیک به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلبه واژه ای تورکی است به چم خانه کوچک و محقر واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کره واژه ای تورکی است که در اصل به چم بار و دفعه است که چون کره را یکبار از ماست و شیر می گیرند بدان کره می گویند واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کرنا واژه ای تورکی است که در اصل قره نی به چم نی بزرگ می باشد که با گذشت زمان قره نی به کرنا تبدیل شده است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کرج واژه ای تورکی است که به چم چاقو می باشد واژه نامه شاهمرسی از آنجا که رود کرج چون چاقو میان کوه را شکافته بدین نام نامیده شده و نام شهر کرج از نام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کته واژه ای تورکی است که به چم برنج دم پختک است واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کتل واژه ای تورکی است که به چم اسب زین شده ای می باشد که در جلوی شاهان و بزرگان برود واژه نامه های دهخدا و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کابین واژه ای تورکی است که کبین بوده و به چم مهر و صداق زن می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنیا واژه ای تورکی است که از کار واژه دونمق به چم چرخیدن گرفته شده که ریشه آن دون بوده هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت دونا و به چم چرخند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بلقیس واژه ای تورکی است که از دو بخش بیل به چم دانستن و قیز به چم دختر درست شده و با هم دختر داننده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣٠

اشکان واژه ای تورکی است که ارشاکخان بوده از سه بخش ار به چم قهرمان شاک یا ساک نام قوم ساکا و خان به چم بزرگ و شاه درست شده و باهم به چم ساکای قهرمان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قشقه واژه ای تورکی است که به نشان پیشانی گاو ویا اسب می گویند واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

زاغه واژه ای تورکی است که زاغا بوده و به چم آشیانه و آغل می باشد وازه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاری واژهای تورکی است که از کار واژه زاریماق به چم گریستن و نالیدن گرفته شده که ریشه آن زاری بوده و به همین ریخت و چم در پارسی بکار می رود در واژه نا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سقراق واژه ای تورکی است که به چم کاسه و کوزه دسته دار است واژه نامه های دهخدا معین و شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنبه واژه ای تورکی است که به چم آلت دراز برای پاک کردن لوله تفنگ می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سنبل واژه ای تورکی است که سونبول به چم خوشه گندم می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سومار واژه ای تورکی است که به چم مشک آب می باشد واژه نامه شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سوزمه واژه ای تورکی است که از کار واژه سوزمق به چم پالودن و آبگیری کردن گرفته شده ریشه آن سوز بوده هنگامیکه پسوند مه بدان افزوده می شود به ریخت سوزمه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سقلمه واژه ای تورکی است که از کار وازه سوخولماق به چم نفوذ کردن و ضربه زدن گرفته شده ریشه آن سوخول بودهنگامیکه پسوند ما بدان افزوده می شود به ریخت سو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخمه واژه ای تورکی است که از کار واژه سوخماق به چم فرو کردن گرفته شده که ریشه آن سوخ بوده هنگامیکه پسوندمه بدان افزوده می گردد به ریخت سوخمه و به چم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

بوق واژه ای تورکی است که از کار واژه بورماق به چم پیچاندن گرفته شده که ریشه آن بور بوده هنگامیکه پسوند اوق بدان افزوده می شود به ریخت بوروق و به چم پ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

برغو واژه ای تورکی است که از کار واژه بورماق به جم پیچاندن گرفته شده ریشه ان بور بوده هنگامیکه پسوند غو بدان افزوده می شود به ریخت بورغو و به چم پیچی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٩

بنچاق وازه ای تورکی است که به چم قباله و سند می باشد واژه نامه های دهخدا معین شاهمرسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیغوش واژه ای تورکی است که بیقوش بوده از دو بخش بی به چم بزرگ وقوش به چم پرنده گرفته شده و با هم به چم پرنده بزرگ و بزرگ پرندگان است و به جغد گفته می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

بیرق واژه ای تورکی است که از بایراق تورکی گرفته شده در واژه نامه های دهخدا معین تورکی گفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

پارس واژه ای تورکی است که از بارس تورکی به چم پلنگ گرفته شده از انجا که پارسها در ورود به ایران در کنار دریاچه ارومو در سرزمین بارسها یا بارسیلها از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

سالار واژه ای تورکی است که از کار واژه سالماق به چم انداختن گرفته شده ریشه آن سال بوده هنگامیکه پسوند آر بدان افزوده می شود به چم افکن و اندازنده در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

آسمان واژه ای تورکی است که از کار واژه اسماق به چم آویزان کردن گرفته شده که ریشه آن آس بوده هنگامیکه پسوند بزرگنمای مان بدان افزوده می شود به ریخت آس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سنجاقک واژه ای تورکی است که از سنجاق به چم سوزن ته گرد و نشان تصغیر پارسی اک درست شده و نام حشره ای باریک اندام دراز مانند سنجاق است که چهار بال دارد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٨

سنجاق واژه ای تورکی است که از کارواژه سانجماق به چم نیش زدن سوزن زدن گرفته شده ریشه آن سانج بوده هنگامیکه پسوند آق بدان افزوده می شود به ریخت سانجاق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلانه سلانه واژه ای تورکی است که از کار واژه ساللانماق به چم آویزان شدن گرفته شده ریشه ]ن ساللان بوده و هنگامیکه پسوند آ بدان افزوده می شود به ریخت س ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساسی واژه ای تورکی است که به چم گمراه و فاسد است واژه نامه شاهمرسی