پیشنهادهای محمد رومزی (٥٠٨)
ملافه Linen ( نوعی پارچه ) جمع : ملافه
یک سیگنال شیمیایی است که توسط بعضی از گونه های جانوری که توانایی ایجاد سیگنال صوتی را ندارند تولید می شود. این سیگنال به جانوران گونه های دیگر یا گون ...
نازک
دارای ویژگی های انسانی دارای صفات انسانی Adj
شتابزدگی ، دستپاچگی
اصلا ، ابدا نه حتی یکذره
{کسی که} احساس گناه می کنه یا عذاب وجدان داره ( adj )
ظرف چند روز به زودی
دور اندیشی
شست و شوی مغزی شده. آدمی که تفکراتش با عقایدی که بهش آموزش دادن شکل گرفته. { در ضمن این افراد این عقاید رو بدون اینکه به چالش بکشن می پذرین }
شغلی که شخص از انجام دادن آن احساس رضایت کامل دارد { بیشتر از نظر روحی و نه مالی }
زودگذر بودن ، ناپایداری
تحریک کننده جذاب ( از نظر جنسی )
نسبتا خجالتی ، نسبتا کمرو
قابل مذاکره بودن ، قابل بحث بودن
کسی که ناله می کند ( از فرط غم و ناراحتی ) زجه زن.
همه فن حریف بودن
زمانی استفاده می شود که می خواهید به دیگران بگویید حرف ( های ) آنها تاثیری روی شما ندارد و شما با حرفهای آنها آزرده خاطر نمی شوید. sticks and stones ...
زمانی استفاده می شود که شخص دریافت کننده ( نامه و غیره ) در محل سکونت خود حاضر نیست و آدرس دیگری ( فرد مورد اعتماد ) را ارائه می کند. مثلا در فرم ثب ...
تحریک کننده
مداح
نمودار پراکندگی
قانون اساسی
جعبه تقسیم
اینطور به نظر می رسه. آره انگار
اسب : رام ( رام شده ) ، اسبِ رام یا اهلی
غرق در وحشت ، مغلوبِ ترس
1. کسی که در حین ورزش و یا کار مدام از خودش سلفی می گیره ( بیشتر برای نشان دادن پول دار بودن ) 2. کسی که برای گذراندن زندگی و احتیاج های اولیه از پد ...
خدشه دار کردن
نسل اندر نسل
مراقب باش { در هنگام راه رفتن } جلو پاتو نگا { بپا }
ناشایست ، زننده ، نفرت انگیز اُسکل
آدم مهم ( قدرتمند ) و اغلب از خود راضی
با خونسردی
قداست
?A: You wanna give me a hand . B: Be right there الان میام.
اقدامات پیشگیرانه
اخراجی ها dropout : اخراجی
هیئت بازبینی ( بازنگری ) هیئت نظارت ( سرپرستی )
روشی نوین که در آن جسد انسان را به کود تبدیل می کنند و به خانواده فرد تحویل می دهند تا از آن در کاشت گیاه و یا درخت استفاده کنند. [ جهت جلوگیری از تو ...
کِیس کامپیوتر Computer chassis
دیروز بعد از ظهر
به حساب آمدن ( از نظر ارزش )
بازنشسته ( retiree )
قانون کار
یعنی چی آخه؟ یعنی چی. . .
منظورت چیه؟
مدیر بازرگانی
خوش مشربی
غیر عادی بودن عجیب بودن
{ قانون } : ماده ( ی ) لایحه
سر خوشانه blissfully unaware : معمولا برای شرایط نامطلوب به کار می رود He was blissfully unaware that he was in danger.
خلاصشو بگم. . . اگه بخوام مختصر و مفید بگم. . .
نوع دوستی بشر دوستی انسان دوستی
کی بدش میاد؟ کی خوشش نمیاد؟
قدرت انتقال سرایت پذیری
در همین حال ( زمان )
اندکی بیشتر از یک سال بعد
چکمه ( چکمه ی بلند ) معمولا تا زانو.
قانع شدم راضی شدم اکی، قبوله
رد شده مردود ( شده )
بخشکی شانس تف به این شانس 😅
بسته به جمله معانی زیادی می تونه داشته باشه : زندگی همینه دیگه. . . خوب یا بد می گذره. . . پیش میاد دیگه. . . shit happens
در مورد شبکه های اجتماعی به معنی خداحافظی موقت با یک اپ یا شبکه ی اجتماعی می باشد. مثال : I'm going to take a hiatus برای مدتی فعالیت نخواهم داشت.
همین حوالی
دریغ از
شرکت تابعه شرکت وابسته ( زیر مجموعه ی یک شرکت بزرگتر )
آخرِ چیزی بودن مثال : He looks like a hell of a player اون آخرِ ( آخرت ) بازیکنه.
سُر ، لیز
پیش بینی نشده ( adj )
بفهم ( شرایط رو درک کن )
اعمال شده
برتری تعالی
داشتنِ انتخاب
ضد تورمی
متاورس از دو کلمهٔ "مِتا - Meta" به معنی فراتر و "یونیورس - Universe" به معنی جهان تشکیل شده در کل معنی کلمهٔ متاورس "فراتر از جهان" است. متاورس نظر ...
دیر یا زودش مشخص نیست ولی حتما اتفاق می افتد. دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره! It is only a matter of time before large institutions and organi ...
خود بزرگ بین ، فخر فروش
بلبَشو ، هرج و مرج ، بی نظمی
در مورد اسلحه ( به طرف کسی نشان گرفتن ) اسلحه کشیدن Don't wave your gun about
اتفاقی
غیر امانی غیر حضانتی
خیالاتی
مشارکت پذیری
رو کردن she knows more than she lets on : بیشتر از چیزی که رو می کنه میدونه.
ناوگروه
افشاننده
تسویه حساب کردن جبران مافات کردن
اگر لطف کنید. . . ( برای درخواست مودبانه )
قداست
You are just more of the same تو هم درست مثل بقیه هستی
برای همیشه تا ابد
به پایان نرسیده نا تمام بی فرجام بی سرانجام
در حال رشد
به جای من
به خودیِ خود
چیکارش داری؟ باهاش چیکار داری؟
این احتمال هست که. . .
شکست دادن ( با حیله گری )
درجه یک
ارائه خدمت ( خدمات ) .
در بازار ارز دیجیتال : نوعی بازاریابی است که شرکت های ارائه دهنده ارز دیجیتال انجام می دهند. به این ترتیب که درصدی از کوین ها را به صورت رایگان در می ...
نوک زبونمه. .
دیوانه ی سکس کسی که ذهنش مدام مشغول سکس هست.
نظامی گری جنگ طلبی
کمتر مورد تقدیر ( قرار گرفته ) _ adj
هیچ جا خونه ی ( خودِ آدم ) نمیشه
شرارت، بدی
نقل قول کردن ( با ذکر منبع )
شمشیر دو لبه
آهنگر
در بازارهای مالی ( منطقه بازگشت ) : جایی که قیمت ها روند صعودی یا نزولی خود را متوقف می کنند و به احتمال زیاد تغییر روند می دهند.
در بازارهای مالی ( نوسان گیر )
با دیدنِ
نزدیک شدن به. . .
مصداق بارز
با هم بودن
مناسب برای سرمایه گذاری
استرالیایی ها Aussie : استرالیایی
لیست قهرمانان ( مثلا اسامی تیم هایی که در ادوار مختلف در یک جام قهرمان شده اند ) *اسم افراد ( قهرمان ) هم میتونه باشه *
از نظرِ
خود آزاری خود خوری
استفاده کردن از
تا زمانی که خلافش ثابت بشه
به طور خارق العاده ای
Elaborate
پر نقش و نگار
ناهنجاری
ابهام
آینده نگر
زنِ بداخلاق زنِ نق نقو ماده روباه
بر آمده بیرون زده
توی فارسی محاوره ای به معنیِ ( جواب دادن ) هم هست. Fad diets haven't done the trick for me. رژیم های متداول امروزی در مورد من جواب نداده.
جسم فلکی
جدایی ناپذیر
دلباختگی شیفتگی
شیفته دلباخته
سلامتی
رنگارنگ
هم آوا از نظر ظاهر متفاوت ولی در تلفظ یکسان
از دُور خارج کردن
تخطی
دوره ای
آسان ساز
پیستِ مسابقه
آشغال جمع کن پاکبان
در دنیای واقعی
به دفعات
جامه ی عمل پوشاندن
هم نوع
کوتاه آمدن
سینما باز فیلم باز عشقِ فیلم و سینما
کسی که فقط در صورت داشتن ارتباط عاطفیِ قوی ارتباطِ جنسی ( سکسی ) بر قرار می کند.
هزینه های هنگفت
گاگول
متقارن
هدف دار با نیتِ قبلی
با بی تفاوتی با بی میلی با بی توجهی بدون ذوق و شوق
حبس ابد
دنبال دردسر نباش ( نرو )
نقض حقوق بشر
در سرتاسرِ دوره ی در تمام مدت زمانِ در طول دوره ی
مجاز مجوز دار
آبفشان قطعه ای در خروجی شیر آب که آب و هوا را با هم خارج می کند
از روی بی اطلاعی با بی خبری بدون اطلاع
اُمُل
این در حالی است که
خودکشیِ ناموفق اقدام به خودکشی
در نتیجه ی ، متعاقبِ در پیامدِ ، به تبعِ برگرفته از ، ناشی از
جرم و جنایت آخر عاقبت نداره
سود خالص درآمد خالص درآمدی که پس از کسر مالیات و سایر هزینه ها باقی می ماند.
در وهله اول. . .
از عرش به فرش رسیده تاج از سر افتاده
لحظه ای
شخصِ گمراه کننده کسی که همیشه اطلاعات غلط میده فریبکار
جر و بحث کردن درگیری لفظی داشتن
جلال شکوه
هیئتِ همراه
ارادت
تو گفتی منم باور کردم آره ارواح عمت ( :
فرسایش پذیری
تا جایی که من می دونم
خَرامان
آغازِ دوباره
سُرسُره بازی
زنده باد به سلامتیِ
عفونی
پیمودن
Impeccable
بدبختی ناخوشی ناراحتی فلاکت . .
حواس جمع نکته بین ریز بین
نشانه ی علامتِ بیانگرِ
ناگهان رونق گرفتن ( گل کردن ) ناگهان پدیدار شدن
جذابیت دارد ( برای ) Appeals to many people برای بسیاری از مردم جذابیت دارد.
در طولِ
به شکل قابل ملاحظه ای
با بی رحمی
بی رحمانه
نگران کننده
بدقولی
دنبال کسی تمیز کردنِ ( خونه و . . . ) مثلا دنبال بچه های خونه تمیز کردن I've been cleaning up after the kids for whole day.
ارزیابی مجدد
حرف گوش کن
در حال حاضر
دراز مدت In the long run : در دراز مدت
فراموشکار بودن
تخمک گذاری
بدون غرض ورزی
هیچ چیز بی دلیل نیست . . .
پیگیری ، پیگیر بودن ممارست ( در انجام کاری )
شکلات تخته ای به زنی که پوست تیره ی جذابی داره هم میگن I saw a fine chocolate bar walking down the street
قسم دادن ( به مقدسات )
n : نفاق ، اختلاف ، مخالفت ( عقیدتی و مذهبی )
متمایل به گرایش داشتن به علاقه مند به
رگ خواب کسی رو داشتن قلق کسی رو دونستن She has a way with john. she can get him to do anything.
تا آنجا که به طوری که
دست نخورده واضح ، شفاف
به درستی به شکلی توجیه پذیر
توجیه پذیر بودن قابل دفاع بودن
ظالمانه زورگویانه
غیر قابل توجیه
علاقه به وجود آوردن در کسی. علاقه مند کردنِ کسی. معنی جمله ی بالا میشه : او واقعا در مشتری هاش علاقه بوجود میاره ( یعنی باعث میشه خرید کنن ( با بوج ...
خلافکار
پرطرفدار یا محبوب بودن بینِ. . . مثلا prof. stan is not popular with students پروفسور استن در بین دانشجوها محبوبیتی نداره.
علاقه مند شدن علاقه پیدا کردن
دستمال کاغذی
بیشترِ
نصفه نیمه
محافظت شده Rockwood conservation area منطقه ی محافظت شده ی راکوود
خبرگان
{ به طور موقت }: جای کسی را پر کردن ، جایگزین کسی شدن
ژنتیکی
مقاوم در برابر آفت
Accomplice
کثیف مملو از آشغال پر از زباله
به شدت بی اندازه
فارسی زبان
افراط کردن زیاده روی کردن
کنجکاو کننده ، جذب کننده ، گیرا ( مثل کتاب ، فیلم یا سریالی که از ابتدا شما رو کنجکاو میکنه و شما رو مجبور میکنه تا آخر داستان پیش برین )
تحریک کننده
بر خلافِ
حماقت محض
Beautify زیبا کردن قشنگ کردن مزین کردن زینت دادن رنگ و لعاب دادن ( به چیزی )
به اشتباه با گمراهی ( انحراف یا اشتباه )
به اشتباه
گمراه
مربوط به ترکیب قرار گرفتن آرایشی ( مربوط به آرایش قرار گرفتن ) ترکیبی
تصمیم اتخاذ کردن
اهمیت معناداری با معنی بودن
مسئول انتخاب وسایلِ صحنه فیلمبرداری ( کسی که وسایل استفاده شده در فیلمبرداری را انتخاب میکند. )
سوسول بچه سوسول تیتیش مامانی
( از کسی ) حساب بُردن He was in awe of his father when he was a child. وقتی بچه بود از پدرش حساب می برد.
حساب بردن
در باغِ سبز به کسی نشان دادن به طمع انداختن
۱ ) گاز دار بودن ( نوشیدنی ) ۲ ) هیجان ، سرزندگی
۱ ) گاز دار کردن ۲ ) هیجان زده بودن ( شوق و ذوق داشتن )
قشقرق به پا کردن
صرفه جویی در Economize on water consumption صرفه جویی در مصرف آب Economize on fuel صرفه جویی در ( مصرف ) سوخت
کارشناس هواشناسی
تند و تیز
جنگنده هواپیمای جنگنده
فقط در همین حد بگم که. . . فقط همین کفایت میکنه که بگم. . .
صرفه جویی درست مصرف کردن
وجه اشتراک یا وجه تشابه نداشتن
امنیت شغلی
اسناد رسمی ( مانند فرم ها و گزارش ها )
به طور متوسط
قضایی
حال بهم زن
متمادی
دل باخته جذبِ ( کسی ) شده دلداده
از نظر من اکی هست ( اکیه ) من مشکلی ندارم من موافقم
ولمون کن بابا !
پابرهنه
ضربه خوردن لطمه خوردن
{آدم }: سطحی نگر
این به این معنی نیست که. . .
سبک سنگین کردن مزایا و معایب چیزی را بررسی کردن
چشم ها را درویش کردن ( نگاه نکردن )
افتضاح ، بسیار بد _____ ( آمریکایی غیر رسمی )
پر فشار
ترسو بی جربزه بی دل و جرات بی خ. ا. ی. ه
برف پاک کن
هیز چشم چرون
در حال حاضر علی الحساب فعلا
چاه آرزوها چاهی که بر اساس افسانه ها آرزوها را بر آورده می کند زیرا این باور در آن زمان وجود داشت که آب منشا زندگی و یک کالای کمیاب است پس می تواند ...
عقب افتاده
بی مسئولیت خنگ
کنار گذاشتن ترک کردن وِل کردن
مشاور تحصیلی مشاور آموزشی
جوش صورت
مهد ، خاستگاه France is the birthplace of Democracy
پر حرارت شهوانی
در خطر نابودی یا انقراض
متجاهر
دور از هم
دودره باز
آدم بزرگ بزرگسال
نفربر
غرور تکبر خودبینی
سفارشِ کسی را کردن سفارش کسی را به فرد دیگری کردن
Freedom of speech
مورد بد رفتاری مورد تبعیض قرار گرفته شده کسی که مورد تبعیض و بد رفتاری واقع شده
بیمارِ روانی
نگران کننده
در مورد دست و انگشتان : بی حس { به دلیل سرما ، ترس ، خستگی و . . . }
رویداد ( رقابت ) ورزشی پنج گانه شامل : شنا ، تیراندازی، دو میدانی ( صحرایی ) ، اسب سواری و شمشیربازی
Adj : سراسیمه ، گیج
Adj : پر درآمد از این واژه فقط قبل از اسم استفاده می شود. High income athletes
ایده پردازی خلق ایده تجربه ای که در آن فرد حس میکند ایده های فراوان و جدیدی دارد
اگه همه چیز خوب پیش بره. . . اگه همه چیز طبق برنامه پیش بره. . .
حشره هایی که خون انسان را می مکند و باعث انتقال بیماری می شوند
روشن فکر کسی که تحمل عقاید و رفتار های مختلف رو داره
Adj : افراد یا چیزهایی که مربوط به استرالیا و نیوزلند هستند ( Antipodean wine ) Noun : آدم اهل استرالیا یا نیوزلند
از نظر جنسی{ جذاب } استفاده بی ادبانه : [ کردنی ] ، [ قابل کردن ]
در مورد سیگار : روزی یک پاکت ( بسته ) John's pack a day habit
عجیب ترین غیرعادی ترین
بالغ بر
اظهار نظر جالب ( خنده دار ) و یک خطی در سینما و تلویزیون : دیالوگی کوتاه که طعنه آمیز و خنده دار باشد
و همچنین و همینطور
شُل مغز نادان
پر انرژی سرزنده سرحال
رو اعصابم راه نرو رو ( تو ) مخم نرو
گذشته ها گذشته
اتو زدن
بسته بندیِ بیش از حد
چیزی را بیش از حد بسته بندی کردن ( مثلا یک شی کوچک را در نظر بگیرید که ابتدا دور آن پلاستیک کشیده شده و سپس آن را در یک جعبه و آن جعبه را در یک جعب ...
برانگیخته تحریک شده
تقریبا لخت بی حجاب ( بیشتر در مورد زنان به کار می رود ) Scantily clad dancers منبع : cambridge
بیچاره بنده خدا
مهمان کسی که برای مدتی در خانه شما می ماند
مدیر ساختمان
ضبط صوت کاست پلیر
مرغ بریان شده یا کباب شده
شیرینی خور
به احتمال زیاد
نایب رئیس
مطلع از با خبر از آگاه از
موافق کسی یا چیزی بودن ?Are you for or against it
تعلیق کردن ( از کار ) موقتا اخراج کردن
جان گداز
قایق سواری در آبهای خروشان
بلیط بخت آزمایی
{ماشین} : لگن ، قراضه
امروزی
بالا گرفتن { بخصوص در مورد اختلاف }
به قیمت قیمت مناسب
{در مورد لباس }: بد قواره لباسی که به تن شخص خوب نمیشینه و اونو خوش هیکل نشون نمیده
چه روزهایی بود! یادش بخیر!
خلوت کم رفت و آمد
قسمت آخر بخش پایانی
حقایق کمتر شناخته شده یا پیچیده و مبهم
مهمانی یا جشنی که برای اکران یک فیلم برگزار می کنند و تهیه کننده و بازیگران و . . . هم در آن مهمانی شرکت می کنند.
قدرت درک ، توانایی درکِ ( احساس دیگران )
معلق روی سطح آب
فرایند مومیایی ساختن مومیایی سازی
خالی بند
خالی بند
چکیده یا بخشی کوتاه از یک سخنرانی یا مصاحبه
ساختمان چند طبقه ( مانند برج های مسکونی )
در ایستگاه ها یا فرودگاه و . . . به معنی خروجی می باشد.
جبران کردن تلافی کردن ( از نوع مثبت ) مثال : ?How can I make it up to you
چند شب پیش
کنایه ، طعنه ، تیکه
خونگی ( آدم خونگی ) کسی که خونه رو به بیرون ترجیح میده
Assembly of experts
با تقوا
•آینده •محتمل در آینده •چیزی که انتظار وقوع آن محتمل است
اقوام ، فک و فامیل ، پدر مادر ، قوم و خویش
مرتب کردن تخت ( تختخواب ، تخت بیمارستان و . . . )
فرازمینی بودن
خستگی در کردن سر حال آمدن
باغ وحشی که در آن حیوانات اهلی نگهداری می شوند و کودکان می توانند به حیوانات غذا دهند و آنها را نوازش کنند.
در مورد حیوان ( اهلی )
غنیمت جنگی ( n ) غنایم جنگی ( n )
عشق کتاب
شراب باز عاشق شراب
نوادگان
متوجهم
حراست ( معمولا در ساختمان های بزرگ که در ورودی ساختمان مستقر هستند ) مسئول یا منشی لابی
بچه گونه
بست نشستن
قفل ساز کلید ساز
کسی یا چیزی را با خود آوردن ( بردن ) Somebody brought along some dance music یه نفر آهنگ شاد با خودش آورده بود.
بیشتر وقت ها اغلب اوقات
نان خمیر ترش نانی که با خمیر ترش درست شده باشد
به عنوان فعل : شخم زدن
راحتی دلنشینی گرمی ( صمیمیت ) دنج بودن
سر و صدا ( noun )
دلپذیر
زنبور گاوی
در مورد اشخاص : پر از میل و علاقه ، پر شور و هیجان ، سرزنده
بدون فاق یا خشتک Crotchless pantyhose
حامی اسپانسر مشتری دائمی
لطافت شادابی
رونویسی
زر نزن حرف اضافه نزن Just cut the shit and get to the point.
مبتلا به ایدز
مبتلا
بازداشتی بازداشت شده
در مورد غذا و خوراکی : مدت دار غذایی که دیر فاسد می شود
از دستم ناراحت نشو ازم ناراحت نشو
جهان شمول
قوت قلب دادن
اوضاع مالی خوب نیست دست و بالم بستس
دلگرم کردن
نظر سنجی به ویژه در مورد مسائل سیاسی
با آرزوی بهترین ها معمولا در پایان نامه ها استفاده می شود
خود بزرگ بینی غرور بیش از حد
وسایل با ارزش چیزهای گرانبها اشیای قیمتی
رکب زدن
با شک و تردید با دو دلی
به طور مختلط مختلط ( شامل پسر و دختر )
بی ادبانه با بی نزاکتی با بی تدبیری
در مورد شلوار و لباس : کوتاه نامناسب
یهودی گرایی یهودیت
نیروی محرکه
لش کردن
قطع کردن ( تماس ) قطع کردن تلفن
چک کردن بررسی دقیق جهت پیدا کردن خطا ، ایراد یا اشکال
دید مثبت
پیش رو In the years to come در سال های پیش رو
خصوصی سازی
دزدکی
خصوصی شده خصوصی سازی شده بخصوص شرکت ها یا هر چیزی که قبلا دولتی بوده
با خستگی
یه نگاه اجمالی انداختن
به دفعات چندین بار
یه چند باری چند بار
ضد عفونی کننده
پایین مرتبه ( به خصوص از نظر موقعیت شغلی )
تیک عصبی
مهندسی شده
اجباری بودن بی اختیاری
خسته وامانده Exhausted Worn down منبع : oxford
ول نکن ( :
چغر و بد بدن ( :
اتفاق نظر
در تاریخ ثبت شدن
سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی کشور
به تناوب
بی شوق بی ذوق بدون شور و حرارت
راجع به
گرایش دار - منحرف - متمایل متمایل به سمت جناح یا گروهی در سیاست
بدون غرض ورزی
نمونه بارز نمونه برجسته از چیزی مثال واضح
قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی ارزشگذاری شخصی قضاوت داوری
سکوی پرتاب موقعیت هایی در زندگی که باعث پیشرفت و ترقی می شوند.
*اختلاف نظر داشتن با کسی * They were often at odds آنها اغلب با هم اختلاف نظر داشتند
مسخره باز ( معمولا با شوخی های عملی )
درست بعد از بلافاصله بعد از
جسورانه
تماما کاملا
به بیان دیگر زمانی استفاده می شود که می خواهید چیزی را به شکل دیگری توضیح دهید تا فهم آن ساده تر شود.
هر طوری شده به هر طریقی
مسیر چیزی را تغییر دادن Redirect
اجلاس
کمبود نقطه ضعف
نت برداری کردن
شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل باتری ، ترقه ، بمب و . . .
علت و معلولی
ریشه ای اساسی ضروری
کم شنوا
ماندگار
در باطن عمیقا
از نظر هندسی
ورودی
ستایش شده تحسین شده
به عنوان اسم : مهار
سرنگون شدن
پاک سازی یک منطقه از نیروهای نظامی خارج کردن نیروهای نظامی ( در راستای صلح )
تزویر
از کشور خود فرار کردن ترک کردن پناهنده ی سیاسی شدن
با سرعت رفتن ( زمان ) به سرعت سپری شدن Life is flashing by
پسا کمونیستی دوران بعد از تفکرات کمونیستی
خندیدن
یابو الاغ
خاتمه پایان اتمام
برده داری
تاسف ( noun )
اصرار داشتن
سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رفتن
یکجا نشستن تکون نخوردن بدون حرکت باقی ماندن
منحوس
مقابله به مثل کردن
با دوام
بدخواهانه Malign activities : اقدامات بدخواهانه
بخشودنی
با حواس پرتی از روی غفلت
دلچسب ملیح دل نشین
یه ذره ، یکم ، کمی
گرم پرشور
صورتحساب غلطه همون" منو" درسته یا فهرست غذاهای موجود
صورتحساب
attentive listener : شنونده خوب ، شنونده ی با دقت
در حال حاضر
در فوتبال : بین دو نیمه
عناصر داستان عناصر قصه
پر طرفدار
میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده
به یاد داشته باشید
به معنی گونه هایی از انواع غذا یا سایر محصولات که خاص هستند
کامیابی موفقیت یا شکوفایی ( معمولا تجاری )
Becoming modern در حال مدرن شدن
هدر دادن پول
به فروش گذاشتن ، برای فروش گذاشتن برای مزایده گذاشتن. . . up for sale از این عبارت بیشتر آمریکایی ها و کانادایی ها استفاده میکنند. عبارت بریتیش آن ب ...
Rhetorical question: استفهام انکاری به این معنی که گوینده معنی سوال خود را میداند اما برای کنایه آن را به کار می برد.
غیر قابل لمس نا مشهود غیر قابل دیدن