effervesce

/efərˈves//ˌefəˈves/

معنی: جوش زدن، گازدار کردن
معانی دیگر: (مانند نوشابه های گاز دار) جوشیدن، کف کردن و گاز دادن، قل قل کردن، (آبگونه) حباب کردن، گازدار کردن مشروبات وغیره

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: effervesces, effervescing, effervesced
مشتقات: effervescence (n.)
(1) تعریف: of a liquid, to emit tiny bubbles, hiss, and foam as gas is released.
مشابه: sparkle

(2) تعریف: to act in a lively, happy, and excited manner.
مشابه: bubble, sparkle

جمله های نمونه

1. some beverages effervesce
بعضی از نوشابه ها گازدار هستند (می جوشند).

2. The parents effervesced with pride over their new baby.
[ترجمه گوگل]پدر و مادر با غرور در مورد نوزاد جدید خود غوغا کردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش با غرور و تکبر به بچه جدیدشون افتخار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ginger beer effervesces frothily.
[ترجمه گوگل]آبجو زنجبیل کف آلود می جوشد
[ترجمه ترگمان] \"آبجوی\" جینجر frothily
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Made by rubber, effervesce layer to reduce the fatigue of the foot and legs.
[ترجمه گوگل]ساخته شده از لاستیک، لایه جوشان برای کاهش خستگی پا و ساق پا
[ترجمه ترگمان]با استفاده از لاستیک، لایه effervesce، خستگی پا و پاها را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective : To prepare Qingkailing effervesce granules.
[ترجمه گوگل]هدف: تهیه گرانول جوشان Qingkailing
[ترجمه ترگمان]هدف: آماده سازی دانه های Qingkailing Qingkailing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this experiment, we can conclude that Zhimiling effervesce capsule suppository has almost the same therapeutic efficacy compared with Zhimiling suppository from the pathology.
[ترجمه گوگل]در این آزمایش می توان نتیجه گرفت که شیاف کپسول جوشان Zhimiling دارای اثر درمانی تقریباً یکسانی در مقایسه با شیاف Zhimiling از نظر آسیب شناسی است
[ترجمه ترگمان]در این آزمایش، ما می توانیم نتیجه بگیریم که suppository effervesce effervesce suppository تقریبا همان کارآیی درمانی را در مقایسه با Zhimiling suppository از آسیب شناسی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Effervesce: To emIt 'small bubbles of gas, as a carbonated or fermenting liquid.
[ترجمه گوگل]جوشان: برای انتشار حباب های کوچک گاز، به عنوان مایع گازدار یا تخمیر
[ترجمه ترگمان]effervesce: برای emit حباب های کوچک گاز، به عنوان مایع تخمیر و یا مایع تخمیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Attapulgite Effervesce Sterilization Tablets can be made by the technique, which have good purification to cellar water.
[ترجمه گوگل]قرص استریلیزاسیون Attapulgite Effervesce را می توان با این تکنیک تهیه کرد که تصفیه خوبی برای آب انبار دارد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند توسط تکنیک، که تصفیه خوبی به آب زیرزمینی دارد، انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This occurs when the deep desires, frustrations and fantasies of the hidden self effervesce to the surface.
[ترجمه گوگل]این زمانی اتفاق می‌افتد که امیال عمیق، سرخوردگی‌ها و خیال‌پردازی‌های خود پنهان به سطح می‌آیند
[ترجمه ترگمان]این اتفاق زمانی رخ می دهد که آرزوهای عمیق، ناامیدی و تخیلات واهی پنهان کاری پنهان را به سطح جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Result: The quality was stable by this technology to prepare Qingkailing effervesce granules.
[ترجمه گوگل]نتیجه: کیفیت توسط این فناوری برای تهیه گرانول جوشان Qingkailing پایدار بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه: کیفیت توسط این فن آوری برای آماده سازی دانه های Qingkailing effervesce پایدار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Method: Tartaric acid and baking soda were used as effervescent, macrogol was used to wrap up baking soda, using this technology prepares out Qingkailing effervesce granules.
[ترجمه گوگل]روش: از اسید تارتاریک و جوش شیرین به عنوان جوشان، از ماکروگل برای بسته بندی جوش شیرین استفاده شد، با استفاده از این فناوری دانه های جوشان Qingkailing را آماده می کند
[ترجمه ترگمان]روش: tartaric اسید و جوش شیرین به عنوان جوش مورد استفاده قرار گرفت و از این فن آوری برای تهیه دانه های baking استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Connect looks like a candelabra, but is actually two crystal candlesticks designed to embrace and, when they do, form a heart as one. The very glass seems to effervesce with warmth and happiness.
[ترجمه گوگل]Connect شبیه یک شمعدان است، اما در واقع دو شمعدان کریستالی است که برای در آغوش گرفتن طراحی شده اند و در صورت انجام، یک قلب را تشکیل می دهند به نظر می رسد که همان لیوان از گرما و شادی می جوشد
[ترجمه ترگمان]اتصال به صورت a است، اما در واقع دو شمعدان شیشه ای است که برای در آغوش گرفتن و وقتی که آن ها انجام می دهند، یک قلب را به عنوان یک قلب تشکیل می دهند به نظر می رسد که این شیشه با گرما و شادی آمیخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوش زدن (فعل)
break out, effervesce

گازدار کردن (فعل)
gas, effervesce

انگلیسی به انگلیسی

• foam, bubble; be lively

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : effervesce
✅️ اسم ( noun ) : effervescence
✅️ صفت ( adjective ) : effervescent
✅️ قید ( adverb ) : effervescently
۱ ) گاز دار کردن
۲ ) هیجان زده بودن ( شوق و ذوق داشتن )

بپرس