locksmith

/ˈlɑːkˌsmɪθ//ˈlɒksmɪθ/

معنی: قفل ساز
معانی دیگر: چلنگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: locksmithery (n.), locksmithing (n.)
• : تعریف: one who makes or fixes locks.

جمله های نمونه

1.
چلنگر،قفل ساز

2. Love laughs at locksmith.
[ترجمه گوگل]عشق به قفل ساز می خندد
[ترجمه ترگمان]عشق به قفل ساز می خندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He will be here with a locksmith.
[ترجمه گوگل]او با یک قفل ساز اینجا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اون با یه کلید ساز اینجا می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I made a business card today for a locksmith.
[ترجمه گوگل]من امروز یک کارت ویزیت برای یک قفل ساز درست کردم
[ترجمه ترگمان]من امروز یه کارت کاری برای یه کلید ساز درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Any locksmith can do it for you.
[ترجمه گوگل]هر قفل ساز می تواند این کار را برای شما انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هر کلیدی میتونه برای تو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. May I borrow your phone to call a locksmith?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم تلفن شما را قرض بگیرم تا با یک قفل ساز تماس بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]میشه موبایلت رو قرض بگیرم تا به یه کلید ساز زنگ بزنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Major in mechanical or electric specialty, qualified for locksmith or electric welding maintenance.
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد در تخصص مکانیک یا برق، واجد شرایط برای تعمیر و نگهداری قفل ساز یا جوش برقی
[ترجمه ترگمان]سرگرد در تخصص مکانیکی یا الکتریکی، واجد شرایط تعمیر قفل ساز یا تعمیر و نگهداری جوش الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The locksmith was a handy fellow, and after two hours'work, the door stood open.
[ترجمه گوگل]قفل ساز آدم خوش دستی بود و بعد از دو ساعت کار، در باز شد
[ترجمه ترگمان]قفل ساز مرد ماهری بود و پس از دو ساعت کار در باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Knowledge and experience in die locksmith and operations support.
[ترجمه گوگل]دانش و تجربه در قفل سازی قالب و پشتیبانی عملیات
[ترجمه ترگمان]دانش و تجربه در قفل ساز و پشتیبانی عملیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Practice of Intermediate Molding and Locksmith.
[ترجمه گوگل]تمرین قالب گیری میانی و قفل سازی
[ترجمه ترگمان]تمرین of میانی و کلیدساز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think we'll probably have to call a locksmith.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم احتمالا باید به یک قفل ساز زنگ بزنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید به یه کلید ساز زنگ بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Work as die locksmith at least five years.
[ترجمه گوگل]حداقل پنج سال به عنوان قفل ساز کار کنید
[ترجمه ترگمان]حداقل پنج سال به عنوان قفل ساز مرد کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Locksmith - The key of the source data changes.
[ترجمه گوگل]قفل ساز - کلید داده های منبع تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]کلیدساز - کلید اصلی تغییرات داده های منبع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While waiting for the locksmith, I informed the bank I would be coming bit late.
[ترجمه گوگل]در حالی که منتظر قفل ساز بودم، به بانک اطلاع دادم که کمی دیر می آیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که منتظر قفل ساز بودم، به بانک اطلاع دادم که دیر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قفل ساز (اسم)
locksmith

انگلیسی به انگلیسی

• person who makes and fixes locks and keys
a locksmith is someone whose job is to make and mend locks.

پیشنهاد کاربران

locksmith
چَلَنگَر ، چیلَنگَر ، چیلانگَر
چِفت ساز
کُلون ساز ، قفل ساز
کلیدساز ، گُشوساز ( گَشو از گُشودن ، مانند کِشو از کِشیدن )
Noun
قفل ساز - کلید ساز
What would you do if you lost your keys?
If I lost my keys, I would first try to retrace my steps and see if I could locate them. If that didn’t work, I would likely have to replace the keys or call a locksmith to gain access to my home or car.
...
[مشاهده متن کامل]

⭐⭐⭐
The locksmith is out on a call right now
قفل ساز ( کلیدساز ) رفته دنبال کاری ( واسه دیدن کار/قفل کسی/جایی )

قفل ساز
کلید ساز

بپرس