on the average

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: usually; ordinarily.
مترادف: generally, normally, ordinarily, typically, usually
مشابه: in the long run, on the whole

جمله های نمونه

1. He spends on the average two hours a day on reading.
[ترجمه گوگل]او به طور متوسط ​​دو ساعت در روز را صرف مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]او روزانه دو ساعت به طور متوسط صرف مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the average it takes about 18 months for a plant to flower.
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​حدود 18 ماه طول می کشد تا یک گیاه گل دهد
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط حدود ۱۸ ماه طول می کشد تا یک گیاه به گل تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is the average man on the average day.
[ترجمه گوگل]این میانگین مرد در روز است
[ترجمه ترگمان]این میانگین مرد در روز متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Manufacturers are overcharging motorists about £ 100 on the average new car, says the Consumers' Association.
[ترجمه گوگل]انجمن مصرف‌کنندگان می‌گوید که تولیدکنندگان از رانندگان حدود 100 پوند برای یک خودروی جدید اضافه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]انجمن مصرف کنندگان می گوید که تولید کنندگان بیش از ۱۰۰ پوند در حدود ۱۰۰ پوند به طور متوسط بر روی اتومبیل جدید قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These are on the average better educated than those in the marketplace.
[ترجمه گوگل]این افراد به طور متوسط ​​از کسانی که در بازار هستند تحصیلات بهتری دارند
[ترجمه ترگمان]اینها به طور متوسط نسبت به کسانی که در بازار کار می کنند، بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then the influence on the average power spectrum and bispectrum of specklegrams caused by the photon noise, additive noise and more complex noises of other kinds in the detecting system .
[ترجمه گوگل]سپس بر میانگین طیف توان و دو طیفی اسپکلگرام‌های ناشی از نویز فوتون، نویز افزودنی و نویزهای پیچیده‌تر از انواع دیگر در سیستم آشکارساز تأثیر می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]سپس تاثیر روی طیف توان متوسط و bispectrum of ناشی از نویز فوتون، نویز افزایشی و صداهای پیچیده تر انواع دیگر در سیستم تشخیص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. POD activity rises on the average, and the range of increase in Fipronil treatment and Abamectin treatment is a little high, reaching 598% and 247% respectively.
[ترجمه گوگل]فعالیت POD به طور متوسط ​​افزایش می یابد و دامنه افزایش در درمان فیپرونیل و درمان با آبامکتین کمی زیاد است و به ترتیب به 598٪ و 247٪ می رسد
[ترجمه ترگمان]افزایش فعالیت POD به طور متوسط افزایش می یابد و دامنه افزایش در رفتار Fipronil و درمان Abamectin به ترتیب کمی بالا است و به ترتیب به ۵۹۸ % و ۲۴۷ % می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A parallel - inverter system based on the average current control scheme is studied in this paper.
[ترجمه گوگل]یک سیستم اینورتر موازی بر اساس طرح کنترل جریان متوسط ​​در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم اینورتر موازی براساس میانگین طرح کنترل جریان در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the average, however, males married in their mid-twenties, and females in their early teens (ie, soon after their first menstruation).
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور متوسط، مردان در اواسط دهه بیست و زن در اوایل نوجوانی خود ازدواج کردند (یعنی بلافاصله پس از اولین قاعدگی)
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور متوسط مردان در سنین متوسط بیست و چند سالگی ازدواج کردند و زنان در سنین نوجوانی (یعنی به زودی پس از اولین قاعدگی آن ها)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the wireless communication network environment, based on the average queue length and waiting time, an improved Random Early Detection (RED) algorithm is proposed.
[ترجمه گوگل]تحت محیط شبکه ارتباط بی سیم، بر اساس میانگین طول صف و زمان انتظار، یک الگوریتم تشخیص زودهنگام تصادفی (RED) بهبود یافته پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در محیط شبکه ارتباطی بی سیم، براساس طول صف متوسط و زمان انتظار، یک الگوریتم تشخیص سریع تصادفی تصادفی (قرمز)پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hydrodynamic governing equation was derived based on the average flow model of Patir-Cheng and the contact factor of Weibull asperity height distribution.
[ترجمه گوگل]معادله حاکم بر هیدرودینامیک بر اساس مدل جریان متوسط ​​پاتیر-چنگ و ضریب تماس توزیع ارتفاع ناهنجاری وایبول استخراج شد
[ترجمه ترگمان]معادله حاکم hydrodynamic براساس مدل جریان متوسط of - چنگ و فاکتور تماس توزیع ارتفاع Weibull Weibull بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the average, the speed of the development of of urbanization is depended of the economy.
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​سرعت توسعه شهرنشینی به اقتصاد بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط، سرعت توسعه شهرنشینی به اقتصاد وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "So even though on the average we're finding a slight trend toward men being more talkative than women, we found larger differences when you looked at particular situations, " Leaper said.
[ترجمه گوگل]لیپر می‌گوید: «بنابراین، اگرچه به‌طور متوسط، گرایش خفیفی به پرحرف‌تر بودن مردان نسبت به زنان پیدا می‌کنیم، اما وقتی به موقعیت‌های خاص نگاه می‌کنید، تفاوت‌های بزرگ‌تری پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]Leaper گفت: \" با وجود اینکه به طور متوسط ما در حال پیدا کردن یک گرایش اندک به سوی مردانی هستیم که باهوش تر از زنان هستند، ما تفاوت بزرگتری را در زمانی که به وضعیت های ویژه ای نگاه می کنید پیدا کردیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each household sold, on the average, two pigs.
[ترجمه گوگل]هر خانوار به طور متوسط ​​دو خوک فروخت
[ترجمه ترگمان]هر خانوار به طور متوسط دو خوک می فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The affection carbon content on the average heat flux of slab coninuous casting was discussed.
[ترجمه گوگل]محتوای کربن محبت در میانگین شار حرارتی ریخته‌گری پیوسته دال مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مقدار کربن مورد علاقه روی شار حرارتی متوسط ریخته گری coninuous slab مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• at a normal rate, of an intermediate amount

پیشنهاد کاربران

به نقل از هزاره:
به طور متوسط
روی هم رفته،

به طور متوسط

بپرس