common ground


وجه مشترک، جنبه ی مشابه، تفاهم

جمله های نمونه

1. Seek common ground on major questions while reserving differences on minor ones.
[ترجمه گوگل]در مورد سؤالات اصلی به دنبال زمینه مشترک باشید در حالی که تفاوت ها را برای سؤالات جزئی حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]در حالیکه رزرو کردن تفاوت ها در موارد جزئی را حفظ کنید، به دنبال یک زمینه مشترک در سوالات اصلی باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We found ourselves on common ground on the question of education.
[ترجمه گوگل]ما خودمان را در زمینه مسائل آموزشی دیدیم
[ترجمه ترگمان]ما خودمان را در زمینه مسائل آموزش و پرورش پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both parties in the debate shared some common ground.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف در این مناظره نقاط مشترکی داشتند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف در این مناظره یک زمینه مشترک داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The two rival parties have no common ground between them.
[ترجمه گوگل]دو حزب رقیب هیچ نقطه مشترکی بین خود ندارند
[ترجمه ترگمان]دو حزب رقیب هیچ زمینه مشترکی بین این دو حزب ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Often parents and teenagers find they have little common ground .
[ترجمه گوگل]اغلب والدین و نوجوانان متوجه می شوند که زمینه مشترک کمی دارند
[ترجمه ترگمان]اغلب والدین و نوجوانان متوجه می شوند که زمین مشترک کمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a great deal of common ground between management and trade unions on this issue.
[ترجمه گوگل]بین مدیریت و اتحادیه های صنفی در این موضوع نقاط مشترک زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]زمینه مشترک بین مدیریت و اتحادیه های تجاری در این زمینه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although there may be common ground between them there are also likely to be enormous, and significant, differences.
[ترجمه گوگل]اگرچه ممکن است زمینه های مشترکی بین آنها وجود داشته باشد، اما احتمالاً تفاوت های بزرگ و قابل توجهی نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه ممکن است بین آن ها یک زمینه مشترک وجود داشته باشد، اما به احتمال زیاد تفاوت های زیادی بین آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The common ground between acting and caricaturing is obvious: both seek to convey personality in a way that prompts total recognition.
[ترجمه گوگل]نقطه مشترک بین بازیگری و کاریکاتور بدیهی است: هر دو به دنبال انتقال شخصیت به گونه ای هستند که باعث شناخت کامل شود
[ترجمه ترگمان]زمینه مشترک بین بازی کردن و caricaturing واضح است: هر دو به دنبال انتقال شخصیت به روشی هستند که منجر به بازشناسی کل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where Jesse Jackson and Lou Reed share common ground is in the potency of their words.
[ترجمه گوگل]نقطه مشترک جسی جکسون و لو رید در قدرت کلام آنهاست
[ترجمه ترگمان]جایی که جسی جکسون و لو رید در زمینه مشترک با هم مشترک هستند، قدرت کلمات آن ها را به اشتراک می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlike Wesley, it engages with the unbeliever on common ground.
[ترجمه گوگل]برخلاف وسلی، با کافر در زمینه مشترک درگیر می شود
[ترجمه ترگمان]برعکس \"وزلی\"، با the که روی زمین مشترکه، درگیر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is their first glimpse at common ground.
[ترجمه گوگل]این اولین نگاه آنها به نقاط مشترک است
[ترجمه ترگمان]این اولین نگاه آن ها به زمینه مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The common ground for all these assertions about the real was a holistic sensibility.
[ترجمه گوگل]زمینه مشترک همه این ادعاها در مورد واقعیت، یک حساسیت کل نگر بود
[ترجمه ترگمان]زمینه مشترک برای تمام این گفته ها در مورد واقعیت یک حساسیت جامع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Democrats and Republicans did find some common ground in the debates about privacy.
[ترجمه گوگل]دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در بحث‌های مربوط به حریم خصوصی نقاط مشترکی پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها و جمهوریخواهان در بحث های مربوط به حریم خصوصی، زمینه های مشترکی پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shared interest, shared concern; common denominator
if two opposing people or groups can find some things which they agree about and can use these as the basis for discussion, you can refer to these things as their common ground.

پیشنهاد کاربران

اتفاق نظر/وجه مشترک/تفاهم/هم نظری
ایده های مشترک
عقاید و علایق مشابه
وجه مشترک
زمینه ی مشترک
اتفاق نظر

بپرس