compost

/ˈkɑːmpost//ˈkɒmpɒst/

معنی: مخلوط، مواد مقوی نباتات، کود دادن
معانی دیگر: کود (به ویژه کودبرگ یا آمیزه ای از کود حیوانی و خاک)، آمیزه، ترکیب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mixture of decaying organic matter, such as dead leaves or manure, that is used as fertilizer or mulch.

(2) تعریف: a compound or combination; mixture.
مشابه: composite, composition, compound
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: composts, composting, composted
(1) تعریف: to treat (soil) with compost.
مشابه: muck

(2) تعریف: to convert to compost.

- I compost my kitchen scraps.
[ترجمه lila] من زباله های آشپزخانه ام را کمپوست می کنم
|
[ترجمه گوگل] من زباله های آشپزخانه ام را کمپوست می کنم
[ترجمه ترگمان] scraps را کود می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. old newspapers can be turned into compost
روزنامه های کهنه را می توان به کود تبدیل کرد.

2. The panels slot together to make a compost bin.
[ترجمه گوگل]پانل ها در کنار هم قرار می گیرند تا یک سطل کمپوست درست کنند
[ترجمه ترگمان]پانل ها دور هم جمع می شوند تا به صورت کمپوست (کمپوست)ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The compost is specially formulated for pot plants.
[ترجمه گوگل]کمپوست مخصوص گیاهان گلدانی فرموله شده است
[ترجمه ترگمان]کمپوست به طور خاص برای گیاهان pot فرموله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The debris slowly decomposes into compost.
[ترجمه گوگل]زباله ها به آرامی به کمپوست تجزیه می شوند
[ترجمه ترگمان]The به آرامی به کمپوست تجزیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bed the roots in the compost.
[ترجمه گوگل]ریشه ها را در کمپوست قرار دهید
[ترجمه ترگمان]ریشه ها را روی کود Bed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I always save the hedge trimmings for the compost heap.
[ترجمه گوگل]من همیشه تزئینات پرچین را برای پشته کمپوست ذخیره می کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه the رو برای کود کیش ذخیره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mulch with a generous layer of peat or compost.
[ترجمه گوگل]مالچ با یک لایه سخاوتمندانه ذغال سنگ نارس یا کمپوست
[ترجمه ترگمان]مالچ با لایه ای از زغال سنگ نارس و کود گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Put the vegetable peelings on the compost heap.
[ترجمه گوگل]پوست سبزیجات را روی کپه کمپوست قرار دهید
[ترجمه ترگمان]پوست سبزیجات را بر روی توده کود می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compost provides congenial conditions for roots to develop.
[ترجمه گوگل]کمپوست شرایط مناسبی را برای رشد ریشه ها فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]compost شرایط مناسبی را برای ریشه ها فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In May, mulch the bed with garden compost.
[ترجمه گوگل]در ماه مه، بستر را با کمپوست باغچه مالچ کنید
[ترجمه ترگمان]در ماه مه، در بس تر با کمپوست باغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Put the potato peelings on the compost heap.
[ترجمه گوگل]پوست سیب زمینی ها را روی کپه کمپوست قرار دهید
[ترجمه ترگمان]پوست سیب زمینی را روی تلی کود گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I sow the seed in pots of soil-based compost.
[ترجمه گوگل]من بذر را در گلدان های کمپوست مبتنی بر خاک می کارم
[ترجمه ترگمان]من دانه را در pots از کود گیاهی می کارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They make compost out of all kinds of waste.
[ترجمه گوگل]از انواع زباله ها کمپوست درست می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها کمپوست از انواع مواد زاید می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We've got a tub for compost at the bottom of our garden.
[ترجمه گوگل]ما یک وان برای کمپوست در پایین باغ خود داریم
[ترجمه ترگمان]تو ته باغ یه وان داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cut down and compost spent cucumbers, tomatoes and other crops.
[ترجمه گوگل]خیار، گوجه فرنگی و سایر محصولات مصرف شده را کاهش دهید و کمپوست کنید
[ترجمه ترگمان]کود گیاهی، گوجه فرنگی، گوجه فرنگی و دیگر محصولات را کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخلوط (اسم)
mix, blend, admixture, mixture, hash, melange, composite, compost, hybrid, hodgepodge, mishmash, olio, macedoine

مواد مقوی نباتات (اسم)
compost

کود دادن (فعل)
dung, compost, fertilize, manure, fatten

تخصصی

[خاک شناسی] کمپوست
[آب و خاک] کمپوست، کود برگ

انگلیسی به انگلیسی

• decayed organic matter or dung used for fertilizing land
compost is a mixture of decaying plants and manure which is used to improve soil.

پیشنهاد کاربران

خاک برگ
compost ( n ) ( kɑmpoʊst ) =a mixture of decayed plants, food, etc. that can be added to soil to help plants grow
compost
روشی نوین که در آن جسد انسان را به کود تبدیل می کنند و به خانواده فرد تحویل می دهند تا از آن در کاشت گیاه و یا درخت استفاده کنند. [ جهت جلوگیری از تولید دی اکسید کربن و ضررهای زیست محیطی ]
کود ( گیاهی و . . . )
به کود تبدیل کردن
کود دادن
compost ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: پوسال
تعریف: پسماندهای آلی تجزیه شده و نسبتاً پایدار حاصل فرایند پوسش
کودبرگ
ترکیب - پسماند
کمپوست، پوسال

بپرس