shoeless

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of shoe.

جمله های نمونه

1. The celebratory burial of the shoeless waif.
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه وایف بی کفش
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her shoeless feet contrast with her perfectly kept snow-white hair and color-coordinated blouse and shorts.
[ترجمه گوگل]پاهای بدون کفش او با موهای کاملاً سفید برفی و بلوز و شورت هماهنگ با رنگ او در تضاد است
[ترجمه ترگمان]feet و shoeless با او در میان موهای سفید و پوشیده از برف و شلوارک و شلوارک و شلوارک و شلوارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tyros get kick-started by taking shoeless jaunts around their house, back yard and neighborhood before hitting the trail.
[ترجمه گوگل]تایروس ها قبل از رسیدن به مسیر، با گردش های بدون کفش در اطراف خانه، حیاط پشتی و محله خود شروع به کار می کنند
[ترجمه ترگمان]و از راه رفتن به حیاط و همسایه ها و neighborhood که قبل از اینکه به دنبال رد پا به راه بیفتند با لگد شروع به لگد زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And the 3 rd group had changed to shoeless running.
[ترجمه گوگل]و گروه سوم به دویدن بدون کفش تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]و گروه سوم تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was shoeless; large, dirty toes were sticking out of the holes in his socks.
[ترجمه گوگل]او بی کفش بود انگشتان بزرگ و کثیف از سوراخ های جورابش بیرون زده بودند
[ترجمه ترگمان]با لباس پاره و کفش های زمخت و کثیف از سوراخ جوراب بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dragged shoeless from the court, he contemplated questions with great seriousness while occasionally a salad.
[ترجمه گوگل]او که بدون کفش از دادگاه بیرون کشیده شده بود، در حالی که گهگاه سالاد می خورد، با جدیت زیادی به سؤالات فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]او که پابرهنه از دربار به سر می برد با جدیت فراوان در حالی که گاهی سالاد می خورد به فکر فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What funny things people did: she remembered Felix and Madame Tarasova shoeless.
[ترجمه گوگل]مردم چه کارهای خنده‌داری می‌کردند: او به یاد فلیکس و مادام تاراسووا بی‌کفش افتاد
[ترجمه ترگمان]سخنان خنده دار مردم را به یاد می آورد: فلیکس و خانم Tarasova را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He next heard her walking very rapidly in her bedroom, shoeless, but thumping quickly, opening closets and drawers.
[ترجمه گوگل]بعد شنید که او با سرعت زیاد در اتاق خوابش راه می‌رفت، بدون کفش، اما به سرعت می‌کوبید و کمدها و کشوها را باز می‌کرد
[ترجمه ترگمان]صدای راه رفتن او را در اتاق خوابش به سرعت شنیده بود و به سرعت می تپید و کشوها و کشوها را باز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Them mysterious words of an Iowa baseball announcer lead Ray Kinsella to carve a baseball diamond in his cornfield in honor of his hero, the baseball legend Shoeless Joe Jackson.
[ترجمه گوگل]سخنان مرموز یک گوینده بیسبال آیووا باعث می شود ری کینزلا به افتخار قهرمان خود، اسطوره بیسبال، شولس جو جکسون، الماس بیسبال را در مزرعه ذرت خود کنده کند
[ترجمه ترگمان]آن کلمات مرموز و مرموز یک گوینده بیس بال اهل آیوا، ری کینسلا را به افتخار قهرمان خود، افسانه بیسبال shoeless جو جکسون، در مزرعه ذرت او نقش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But we had no shoes . We therefore referred to ourselves as " the Shoeless Ones. "
[ترجمه گوگل]اما ما کفش نداشتیم بنابراین ما خود را "بی کفش ها" می نامیم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And the 3 rd group had changed to shoe - less shoeless running.
[ترجمه گوگل]و گروه سوم به دویدن بدون کفش با کفش تغییر کرده بودند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Habits: Known for casual dress, he cruises the office shoeless and in a sport shirt--but don't mistake him for laid-back.
[ترجمه گوگل]عادت‌ها: او که به لباس‌های غیررسمی معروف است، بدون کفش و با پیراهن اسپورت در دفتر کار می‌کند - اما او را با لباس‌های آرام اشتباه نگیرید
[ترجمه ترگمان]عادت ها: که برای پوشیدن لباس ساده شناخته می شوند، این شغل را با لباس ورزشی و در یک پیراهن ورزشی باخود حمل می کند - اما او را به خاطر لم دادن اشتباه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس